مدل مفید یا مدل درست؟! - بخش اول

" تمامی دانش ما ، در مقایسه با واقعیت، ابتدایی وکودکانه است. ولی با این حال با ارزش ترین دارایی ما است." - آلبرت اینشتین

دنیای ما دنیای ساده ای نیست!

ما یکی از صدها میلیون گونه‌ موجوداتی هستیم که در این دنیای بزرگ، می‌کوشیم بفهمیم جاییم و چه می‌کنیم، می‌کوشیم به دنیای اطراف خود معنا بدهیم و بفهمیم هر رویدادی چرا اتفاق می‌افتد، بفهمیم موجودات دیگر چگونه رفتار می‌کنند و هر رفتاری را به چه علتی بروز می‌دهند.

در مقیاسی کوچک‌تر، می‌کوشیم به کمک دانش‌هایی مانند جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و روانشناسی رفتارگرا رابطه‌ی خود با سایر انسانها را درک کنیم.

از طرفی ما موجودی ابزارساز هستیم. جدای از تیر و تبر و تخته و طناب، ابزارهای بسیار پیچیده‌تری هم ساخته‌ایم. از شبکه‌های مخابراتی تا شبکه‌های اجتماعی؛ از دارو تا دستگاه‌های پیچیده‌ی پزشکی؛ از سکه تا سهام!

داستان مدلسازی نیز از همین نقطه آغاز می گردد، که ما می کوشیم شکلی ساده شده از دنیای اطرافرا ترسیم کنیم. شکلی که در حد فهم و درک ما باشد و بتوانیم به کمک آن کیفیت تصمیم گیری خود را بهتر کنیم و تحلیل های کارایی انجام دهیم. بنابراین می توان گفت:

هدف مدلسازی، ترسیم شکلی ساده از جهان است.

بخش قابل توجهی از آنچه ما امروز به عنوان دانش یاد می‌گیریم و به دیگران یاد می‌دهیم، چیزهایی از جنس مدل هستند. جورج باکس، آماردان معروف جمله‌ی معروفی دارد که احتمالاً آن را خوانده یا شنیده‌اید:

" همه مدل ها غلط هستند، اما بعضی از آنها مفیدند ! " - جورج باکس

شاید معروف‌ترین مثال در این زمینه، نقشه جغرافیایی باشد. نقشه‌ی جغرافیایی شکل درست و واقعی یک منطقه نیست. پستی‌ها و بلندی‌ها و بسیاری از جزییات دیگر در آن حذف شده‌اند. حتی خطاهای بسیاری در ابعاد و اندازه‌های نقشه‌ها وجود دارد. اما هنوز، می‌توان گفت یک نقشه‌ی جغرافیایی شکل مفیدی از یک منطقه است.

بنابراین می توان گفت همه ما در طول زندگی خود از تعداد زیادی مدل استفاده کرده ایم و همچنین بسیار مدل سازی کرده ایم. اما باید از افتادن در دام اینکه بکوشیم تا هر چیز را در ظرف مدل خود بگنجانیم بپرهیزیم و اگر احساس کردیم واقعیتی در مدل ما نمی گنجد آن را انکار نکنیم.

ادامه دارد...

در بخش های بعد به مباحثی مانند اینکه ابزار مورد نیاز مدلسازی چیست و چه مدل هایی مفیدترند خواهیم پرداخت.

با ما همراه باشید.