Personality type : INTF*CK
بهترین حیوان خانگی
بچه که بودم خونه ی مادربزرگم یدونه مارمولک گرفتم انداختم تو ظرف پنیر!
حالا یه چیزی که بود ؛ این بود که باید بهش غذا می دادم باید بهش چی میدادم؟
- رفتم به مامان بزرگم گفتم سوسک داریم؟
+ مامان بزرگم گفت ???? سوسک؟
- گفتم برا مارمولکم میخوام
+ مامان بزرگم گفت : وات د فاک!? (نگفت وات دفاک ولی من تو چشاش خوندم!)
- بعد من مارمولک رو آوردم بهش نشون دادم!
به مامان بزرگم گفتم میشه بری از طبقه ی بالا برام یه سوسک بیاری بعد با چاقو ریز ریزش کنی؟?
مامان بزرگم از اونجایی که خیلی مهربونه قبول کرد! (چرا خودم نرفتم؟ چون در طبقه ی بالا قفل بود )
با چاقو 4 قسمتش کرد بعد منم انداختمش تو ظرف پنیر ، ولی بی لیاغت یه گاز هم نزد!
یه بار دیگه با پسرخالم رفتیم دریاچه با بتری آب معدنی بچه غورباقه گرفتیم ؛ اون رفت خونشون و من خونه تنها موندم اون موقع شاید 10 سالم بود .
تصمیم گرفتم بجوشونمشون چون همینطوری هیچ جذابیتی نداشتن باز مارمولکه یکم دست و پا میزد که بیاد بیرون! کلا از موجودات آبزی خوشم نمیاد خیلی خنگن!
جدیدا با یه گربه دوست شدم ؛ گربه ها برعکس تمام موجودات زنده ای که از نزدیک دیدمشون باهوشن! بله حتی انسان ها!?انسانا خنگ و خودخواهن? همچین انگار خودم انسان نیستم! باورکنید اگه حق انتخاب داشتم سوسک بودن رو ترجیح می دادم به این وضعیت!
مثلا میخواستم درباره گربه ها حرف بزنم?
مطلبی دیگر از این انتشارات
دانشگاه، بیمارستان، خوابگاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
بویِ ماهِ مهر؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش؟ (افتتاحیه انتشارات عتیقه فروشی خاطرات)