بابت خاطرات خاکستری رنگی که امروز اتفاق افتاد متاسفم

امشب شبی پر درد بود برای من

شبی مبهوت در میان خیالات خاکستری رنگ تلخ

خاطراتی که هر پارتش اذیتم میکند

شخص های خاکستری افرادی که این خاطره ی تلخ را برایم به ارمغان آوردند و تو. و تویی که رنگ یاسی عجیبی در چشمانت بود

در آن میان سعی داشتی آرامم کنی این کارت رنگ یاسی تو را خوش رنگ تر و به دل نشین تر میکرد

تنها خیال تو برایم زیباست اما در آن قاب وحشتناک یاسی تو گم شده است

روزی که گذشت روز درهم برهمی بود

روزی که با خیال خوب، بد شد. روزی که مرا به حسرت اینکه ای کاش نمی رفتم

ای کاش نمی آمدی

ای کاش سیل می اومد و شهر را غرق میکرد و اولین دیدار من و تو اینگونه نمی گذشت دچار کرد

کوله ام بوی شیر کاکائو میدهد تقصیر 7تا شیر کاکائوای است که برایم گرفتی

آن ها را در کارتن خالی کفش عید ماهی(خواهرم) جا دادم جایشان امن و امان است اگر ماهی بزارد

خاطرات تو اما در خطر اند ، خنده هایت صدایت قد و قواره ات ، چهره به دل نشینت

میخواهم آن اتفاق را پاک کنم از چهارچوب ذهنم و تو در ان میان گرفتاری، ای کاش ویرایش داشت لحظات ای که گذشت ان موقع در ان خیابان افراد خاکستری را پاک میکردم و تو میماندی و رنگ یاسی قشنگی که با خنده های پی در پی ات برایم ساختی

تو میمانی و من وشیر کاکائو هایمان اینگونه میشود که فراموش میکردیم ماه رمضان است و نباید چیزی در خیابان بخوریم

و اینگونه میشد نمیفهمیم نگاه های خشونت آمیز مردم را

اگرچه علاقه ای به ساخت دم و دستگاه جدید و مخترعی ندارم اما برای خودمان هم که شده یه روز ماشینی میسازم که سوارش شویم و برویم به سوی گذشته نم گرفتمان و هر ایستگاهی را که دلمان را میخراشید را پاک میکردیم از چهارچوب ذهنایمان.

گر زیادی نوشتم به کمیت خودت ببخش

گفتم که امشب شبی پر درد بود برای من

امیدوارم الان که دستان بی روح من کیبورد خسته گوشی را نوازش می کند تو در خواب باشی

خواب آرام ات میکند خودت گفته ای

از روزگار گله دارم که انگونه چرخید که مرا شرمنده تو کرد مشتاقانه منتظرم پیامی هستم که در عالم خودم قرار است بدهی اما هر انچه پیامی که برایم میاید درد و دل های ایرانسل است و بس


دوستدار تو دختر کی در اغوش شب از خیال خوابش نمی برد

1:23بامداد

1402.1.7