با آحاد مختلف مردم و هنرمندان ، بواسطه کار خود ارتباط داشته ام و وظایف گوناگون اجرایی دولت را می شناسم.
تو
شب ز من و نور ز تو، جان من و وفای تو
نی ز من و ساز ز تو،حال من و هوای تو
سنگ ز تو شیشه دلم، ناز ز تو رعشه دلم
کام من و شراب تو، مست من و رضای تو
لب به لب از ترانه دل، زهر ز تو حلال دل
فرش به عرش می برد، ناز و کرشمه های تو
آذر تو شمع دلم، هست ز تو بود دلم
آتش جان گداز تو، غم ز من و گشای تو
سینه به سینه می رود حال خراب عاشقی
میل بهار می کند چلچله ی سرای تو
جلوه گری می کنی در پس هر نشانه ای
تازه کند جان من سلسله ی عطای تو
نیست دگر خفا ز شر گر بدهی بشارتی
بهجت بی حد من و مرگ من و لقای تو
مطلبی دیگر از این انتشارات
صبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
بخوانم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیم