خیال

حالی به شرح و شرحی ز حال نیست

سهمت ز روزی دنیا کمال نیست


پیران به گور و جوانان به نوبتند

دهر زبون به غیر از مقال نیست


گردون بچرخد و روزی به سر شود

خاکی که جز به پای رجال نیست


هر چند سر افراز به گیتی گذر کنی

غره مشو که آن بی زوال نیست


تو غم بری یا که به شادی چه سود

که این هر دو به غیر از خیال نیست


رنجی مبر ز نیک و بد ای جان دل

شکرش بگو که جز این روال نیست


فرصت شمار مهلت چند روزه را

اقبال خوش به غیر وصال نیست