صبری

صبری نما جانان من

بی من مرو ای جان من


از مهر تو بر جان رسید

جان من ای جانان من


این قصه را از سر نویس

با من بمان برهان من


آتش بزن این کوه یخ

روشن بکن پنهان من


گاهی شنو،‌ گاهی بگو

ای مرغ خوش الحان من


سوی من آی ای نازنین

سامان بی سامان من


بی تو نمانده طاقتی

درمان بی درمان من