نشریه تخصصی مطالعات، سواد و تحلیل بازیهای دیجیتال* صفحه انتشارات ما: https://virgool.io/Bazibaan
ولنگاری فرهنگی در مارکتهای عرضه دیجیتال
علی علیمرادی / بازی بان - شماره دوم/ تیرماه 97
لینک دانلود: yon.ir/gOMTT
چیزی که امروز در خصوص آن بحث میکنم بی برنامگی و ولنگاری فرهنگی هست نه جزم اندیشی و تحجر و استبداد فرهنگی! جلوگیری از ولنگاری فرهنگی هیچ تعارضی با آزاد اندیشی ندارد و غیر از رهاشدگی و بی ضابطه بودن است.
ما متاسفانه در جلوگیری از تولید و مصرف کالای فرهنگی مضر نتوانستیهایم به موفقیت خوبی برسیم، شاید بنیاد بازیهای رایانهای نقش خودش را عمدتاً درست ایفا کرده باشد که نمونه آن الزام بازیها به اخذ ردهبندی سنی است، اما در تعریف از کالای فرهنگی مضر که باید جلوی آن گرفته شود واقعاً اتفاق نظر وجود ندارد. مثلاً در مورد مواد مخدر اتفاق نظر وجود دارد که باید جلویش را بگیریم اما در سست کردن اعتماد نفس فردی و جمعی توسط یک قالب رسانهای، عظمی نیست! در جلوگیری از بی ارزش نشان دادن زبان مادری ما فارسی، عظمی نیست و بر عکس آن متاسفانه بعضاً ارزش هم حساب میشود! مثالهایی که زدم مثالهایی هستند که نمیتوان با حربه دفاع از آزاداندیشی آنها را عقب راند و تقریباً فرد سالمی نیست که بتواند آنها را انکار کند، از این دست موارد که مورد توافق انسانهای سالم است کم نداریم!
دو نکته در مورد چرایی رفتن به این سمت را اشاره میکنم:
یکی اصالت دادن به لذت و محور قرار دادن آن از طرف کاربر یا گیمر که بخش اعظم آن از طریق ذائقه سازی نه در کوتاه مدت که در بلند مدت ایجاد شده، و بعضاً عبارت "من دوست دارم" ترجیع بند آن میشود، البته نکته عمیقی در اینجا هست که دوستداشتنیهای انسان نیز قابل مدیریت و هدایت هستند که از آن به عنوان ذائقهسازی نام بردم که هم میتواند از طرف دیگران انجام گیرد و هم خود فرد قادر به تغییر است. به این مهم باید با رویکرد تلاش برای رسیدن به بالاتر (نگاه حداکثری به انسان) پیگیری شود. هم فرد فرد مسئولیم و هم حکومت وظیفه دارد.
نکته دوم اصالت دادن به سود هست و محور قرار دادن سود فردی، که این را میتوان بیشتر در طرف تولید کننده دید. تولیدکنندهای که اولویت اولش و نه تنها یکی از اولویتهای او جلب منافع مالی و از این دست منافع است، در سودای به حداکثر رساندن سود از هر روشی استفاده میکند، هرچند بداند که روش مورد استفاده او، باعث مسمومیت فرهنگ عمومی خواهد شد! استفاده ابزاری از جنسیت، مدلهای درآمدزایی ناسالم و یا پشت کردن به سایر هنجارهای عمومی برای او تفاوتی ندارد، همانطور که گفتم برای او سود مطرح است و هیچ مسئولیت اجتماعی بر خود مترتب نمیداند.
همچنین بخشی از ارزشهای ما شاید به علت اختلاف فرهنگی و تمدنی و اسلامی باشد، اما عمده ارزشهای ما ارزشهای فطری است که در همه انسانها مشترک است، صداقت، انصاف، تدبیر، شکیبایی و نظم و بسیاری از این دست نمونههایی هستند که با فطرت نوع بشر سرشته شدهاند و هرگاه غبارهای روی فطرت را کنار بزنیم، به روشنی جلوه آن را خواهیم دید.
در مورد اصلاح این نگاه باید به جایگاه خانواده توجه شود. جایگاه خانواده مثل خیلی مسائل دیگر جایگاه ممتازیست که بایستی در تربیت فرزندانمان نگاه فضیلت محور را به درستی تبیین کنیم، تا فریب زیباییها و لذتهای دم دستی را نخورند، حتی اگر عمل به وظیفه فضیلت محور در ظاهر سختی برایشان دارد، نگاه فضیلت محور آنها را مجاب میکند که با علاقه آن عمل را انجام دهند.
همچنین تدوین مولفههای فرهنگی و ایجاد یک فهم مشترک از ارزشها و ضد ارزشهای فطری، مواردی که هر انسانی درستی آن را لمس کند، گام بعدی تبیین آنهاست در قالبهای مختلف. باید طوری تبیین کرد که در صورت بروز یک ولنگاری فرهنگی، آحاد جامعه آن را ناهنجاری و منکر بدانند و نه اینکه فریفته شده و اغوا بشوند.
دستگاههای فرهنگی و حاکمیتی نیز بایستی از این فرایند حمایت کنند. گام اول آن الزام همه بازیها برای اخذ و درج ردهبندی سنی روی بازیها بود، که به همت همکاران بنیاد به ثمر نشسته است، لیکن بسنده کردن به این گام و عدم پیشبرد موارد مذکور سبب کم اثر شدن نظام ردهبندی سنی نیز میشود. ما امروز شاهد بازیهایی هستیم که در آن خشونت، سکس و این قبیل موارد نیست اما مثلاً بازیکن ماموریت مییابد تا به جای یک پرنده در آسمان شهر پرواز کند و روی کاراکترهای بازی فضله پرت کند و امتیاز بگیرد! این نوع بازیها را نمیتوان با نوع نگاه جرم شناسی و آسیبرسانی فوری، محدود کرد. اینها تنها با آگاهی فرهنگی بازیکن و مسئولین و بازیسازان درمان میشود. قانونگذار بایستی حداکثر همکاری را با نهادهای فرهنگی داشته باشد و اجازه برخورد مستقیم به کارشناسان داده شود. در حال حاضر بنیادملی که نقش کارشناس دولت را ایفا میکند، نمیتواند راساً نظری روی عرضه بازیها اعمال کند و از طرفی بعضاً شاهدیم که کمیته مصادیق بنا به تشخیص خود، بازیای را محدود میکند یا از محدودیت خارج میکند که این نقیصه باید برطرف شود.
در این خصوص در مورد بازیهای داخلی و خارجی عمدتاً تفاوتی نیست، گاهی اوقات بازی داخلی به مراتب ضد فرهنگتر از بازی خارجی میباشد! تنها تفاوتی که ممکن است وجود داشته باشد این است که برخی بازیهای خارجی شاید با فرهنگ ما تضاد داشته باشد اما در فرهنگ خود به عنوان هنجار تلقی میشود. نمونههایی از بازیهای پوشاندن لباس و آرایش از این مقولهاند.
سخن آخر اینکه وقتی نوجوان ما از یک رسانهای (در اینجا بازیهای ویدئویی) استفاده میکند خیلی برایش مطرح نیست که چون این بازی یک تولید خارجی است من نباید تحت تاثیر آن قرار بگیرم! این امکان ندارد، همانطور که در سایر رسانهها هم اینچنین است و این تأثیرپذیری اتفاق میافتد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازی بان/نقدی کوتاه بر بازی مهدیار
مطلبی دیگر از این انتشارات
ردهبندی سنی دقیقاً به چه دردی میخورد وقتی کسی آن را اجرا نمیکند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان، زبانی برای بیان قهرمانیها