فیزیکخوان - ساده
کتاب نخواندن بهتر از کتابِ بد خواندن
تا جایی که حافظه یاری میکند، خوشبختانه یا بدبختانه، در هر مناسبتی (گاهی هم بدون مناسبت) غرفههای نمایشگاه کتاب برپا میشد. ما را گاهی از طرف مدرسه میبردند و گاهی هم خودمان گذرمان میافتاد و به کتابها نگاهی میکردیم، شاید که کتابی پسندیدیم. از همان دوران دبستان تا امروز که از یک نمایشگاه خیریه دیدن کردم، همیشه چینش کتابهای کتابدونی (=غرفهها یا نمایشگاههای کتاب این شکلی) کتاب برایم تکراری بود. بلااستثناء همهٔ این کتابدونیها این شکلی دستهبندی میشدند: کتابهای کودک (رنگآمیزی، داستان، شعر و…) کتابهای بیارزش مذهبی (ارتباط با ارواح، اجنه چیستند؟، شیطان چگونه آدم را گول میزند، ۹۹ گناهی که اگر مرتکب شوید دهنتان … و از این دست!)، الگوریتمهای موفقیت و چگونه پولدار شویم؟ (غالباً نوشته برایان تریسی)، آشپزی و زناشویی و در نهایت چند رمان معروف به اضافهٔ چند جلد قرآن و دیوان شعر نفیس مخصوص دکوری!
دوست مذهبی من از کتابهای غرفه مذهبی شاکی بود که چرا این کتابها اینقدر زرد و بیفایدهاند؟ چرا کتابی که به فلسفه یا تاریخ بپردازد ندارند؟ این کتابها را اگر یک فقیه هم بخواند که از دین خارج میشود! من هم از فقدان ژانر علمی و علمی-تخیلی شاکیام. چرا جای این کتابها را شبه علم و کتاب راز و بشقاب پرنده گرفته؟ چرا جای داستایوسکی، هوگو، تولستوی و… خالی است؟ کتابهای کودک چرا اینقدر بد شدهاند؟
کتاب بد از بیکتابی هم بدتر است. کتاب بد را کسانی که زیاد اهل کتاب نیستند یا هنوز ابتدای راهند میخرند و بعد از تورقی ترجیح میدهند کلاً قید کتاب و کتابخوانی را بزنند. چرا باید وقتشان را با چیز حوصلهسربری مثل این هدر بدهند؟ کتاب بد آدم را نادان و سطحی بار میآورد. نگاهی به قشر معتقد به قانون جذب و عرفان حلقه بیاندازید. چقدر مذهبیهایی که کتابهای درباره جهنم و شیطان و اجنه میخوانند، قابل ترحمند! این وضعیت به ضرر همه است؛ چرا که شارلاتانها عاشق این اقشارند. من عصبی شدم؛ اصلاً دیگر ادامه نمیدم/
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب: کتاب سراشیبی (DIP)
مطلبی دیگر از این انتشارات
درمان با خواندن | چطور با کتابخوانی به توسعه فردی برسیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابخوانی به سبک یک نویسنده | چطور با خواندن مهارت نوشتن پیدا کنیم