علاقهمند به بازاریابی محتوایی | البته تو ویرگول بیشتر دلی مینویسم. مرسی از ویرگول که این تریبون رو بهم اختصاص داد... همین دیگه :)
💰 حمایت مالی (Donation) چیست؟

فکر میکنم وقتی ما آدمها هدفی را برای خودمان مشخص کنیم و برای رسیدن به آن هدف، سه اصل تمرکزداشتن، صبرکردن و استمراربخشیدن را رعایت کنیم، امکان ندارد موفق نشویم و به هدفمان نرسیم؛ مگر اینکه انتخاب آن هدف کلاً اشتباه بوده باشد!
روزی که بلاگم را راه انداختم، تا یک ماهِ اول، وفادارترین مشتری بلاگم خودم بودم. هر روز به آن سر میزدم و از مطالبم استفاده میکردم و لذت میبردم. اما امروز بلاگم روزانه بیش از ۱۰۰۰ نفر بازدیدکننده دارد. چرا؟ جواب این چرا رعایت همان سه اصلی است که گفتم.
اوایل مطالب بیسروتهی را مینوشتم و منتشر میکردم. مطالبی که شاید الان بهسختی بتوانم قبول کنم آنها را من نوشتم. اما خب اینها سابقۀ کاری من است و بهشان افتخار میکنم. چون روی بلاگنویسی تمرکز کردم، امروز به اینجا که الان هستم رسیدم.
تا شش ماه اول عملاً بازدیدکنندههای بلاگم به روزی ۳۰ نفر هم نمیرسیدند. اما دلسرد نشدم و سعی کردم بقیۀ بلاگهای فارسیزبان و غیرفارسیزبان را دنبال کنم و ببینم آنها چه کار میکنند تا من هم یاد بگیرم و مخاطب جذب کنم. عجولنبودن سخت است، آن هم برای من که کلاً کمی آدم عجولی هستم؛ ولی صبر کردم و دندان به جگر گرفتم.
از وقتی بلاگنویسی را شروع کردم، بهصورت مستمر روی پیشرفت کارم صبر و تمرکز کردم. مینوشتم، میخواندم، مینوشتم، میخواندم، مینوشتم، میخواندم و آنقدر این رویه را ادامه دادم و سعی کردم دلسرد و خسته نشوم که ماحصل این استمرار شد بلاگ امروزی من.
ازآنجاکه روی هدفم تمرکز کردم و دوست دارم بلاگم همیشه زنده و پویا باشد، به فکر کسب درآمد از آن افتادم. بعد از آن در خلال جستجوهایم با مفهوم جدیدی به اسم حمایت مالی یا دونیشن (Donation) آشنا شدم. تصمیم گرفتم این روش را هم بهعنوان یکی از راههای کسب درآمد از طریق بلاگم، به آن اضافه کنم. این موضوع آنقدر برایم جذاب شد که تصمیم گرفتم این مطلب را بنویسم.

حمایت مالی یا دونیشن واقعاً چیست؟
با فراگیرشدن دنیای وب، فعالیتهای غیرانتفاعی جدیدی در دنیا نیز شروع شده است. فعالیتهایی که با وجود اجرا روی فضای مجازی، میتوانند تأثیراتی در بعدهای دیگر جامعه نیز داشته باشند. هم اکنون عموم این فعالیتها توسط تنها یک نفر و با هدف ارضای امیال حرفهای و درونی انجام میپذیرد.
همین موضوع باعث شده فرد و مخاطبانش را در چرخۀ نامتناهی پیشرفت قرار دهد. به این صورت که فرد انرژی و وقت خود را صرف تولید چیزی (محتوا، نرمافزار، اثر هنری و...) میکند که البته هدف از انجام آن، پیش از کسب درآمد، احساس رضایت از خود بهخاطر انجام کار مورد علاقهاش است و مخاطب او نیز در صورت تمایل، معمولاً مبلغی هرچند ناچیز را به او، با عنوان حمایت مالی اهدا میکند؛ زیرا او هم از نتیجۀ کار سود میبرد. این کار باعث میشود که فرد دریافتکنندۀ حمایت مالی، انگیزۀ بیشتری برای ادامۀ کار خود داشته باشد.
حمایت مالی یا اعانه یا دونیشن (Donation) یکی از راههای جمعآوری حمایتهای مردمی است که معمولاً در قالب حمایت مالی و اجناس (وسیلۀ نقلیه، لباس و...) به شخص حقیقی یا حقوقی بهصورت برگشتناپذیر اهدا میشود.
این مسئله یکی از راههای تأمین مالی و گسترش فعالیت برای افرادی مانند بلاگرها، برنامهنویسها، موزیسینها و... به حساب میآید. این معامله، نوعی معاملۀ برد-برد تلقی میشود. معاملهای که در آن دو طرف، پیش از معامله سود خود را کسب کردهاند. یادتان نرود که حمایت مالی صدقه نیست؛ یعنی اگر از کاری که شخصی انجام میدهد رضایت ندارید، دوستش ندارید، لازمش ندارید و اصولاً دلیلی برای دونیتکردن به او ندارید، میتوانید این کار را انجام ندهید. ولی وقتی دونیت کردید، آن را به حساب صدقه نگذارید. بگذارید به حساب دستمزد کاری که مدت زیادی برای آن زحمت کشیده تا سایر افراد بتوانند آن را دریافت کرده و از آن استفاده کنند.

نحوۀ درخواست دونیشن
شاید بشود گفت که ضربالمثل قدیمی «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» گویاترین وصف حال این نوع حمایت مالی باشد. اگرچه معنی ظاهری این ضربالمثل به قطرات آب باران و جمعشدن آنها و تبدیل آنها به دریا اشاره میکند، کاربرد اصلی این ضربالمثل به مسائل مادی و مشخصاً پول مربوط میشود. شاید بشود گفت خیلی از ایرانیها به پساندازکردن پول برای استفاده از آن در روز مبادا اعتقاد دارند. شاید یک حمایت مالی ۱۰هزارتومنی در نگاه اول خیلی کم به نظر بیاید، ولی وقتی این ۱۰هزارتومنیها قطرهقطره کنار هم قرار میگیرند، تشکیل میلیون تومن میدهند.
همین ضربالمثل باعث شده افراد برای خدماتی که ارائه میدهند، انتظار دریافت دونیشن از سوی مخاطبانشان داشته باشند. البته منظور از خدمات حتماً ارائۀ خدمتی مشخص و معین نیست، بلکه میتواند یک احساس خوب، یک آموزش کاربردی و ترکیبی از اینها یا شبیه به اینها باشد. درنهایت تصمیمگیری اینکه از این راه تأمین مالی کنند یا خیر، با خود افراد است.
شاید بشود گفت مهمترین موضوعی که افراد باید هنگام درخواست حمایت مالی از مخاطبانشان در نظر بگیرند این است که درخواست حمایت مالیشان باید منطقی باشد تا مخاطبانشان راحتتر بتوانند به آنها اعتماد کنند و از آنها حمایت مالی کنند.

دلایل حمایت مالی
قاعدتاً افراد نمیتوانند انتظار داشته باشند که هرکسی از آنها حمایت مالی کند. سه دلیل مهمی که به نظرم آمد میتواند باعث حمایت مالی مخاطبان از افراد شود، در ادامه ذکر کردم.
- سرویس/محصول خاص ارائه بدهید: بلاگرهایی که محتوای فوقالعاده باارزش و باکیفیت به مخاطبان خود ارائه میکنند که باعث رشد آنها و بهبود زندگیشان میشود، این شانس را دارند که نتیجۀ کارشان را از مخاطبان خود بگیرند.من سعی میکنم محتواهایی را برای مخاطبانم تولید کنم که در طولانیمدت به آنها کمک کند. این کار شانس اینکه مخاطبانم بخواهند هرچند وقت یک بار از من حمایت مالی بکنند افزایش میدهد.
- جامعۀ مخاطبان بزرگی داشته باشید: معمولاً درصد کمی از مخاطبان به درخواست حمایت مالی افراد جواب میدهند. مخصوصاً اگر ستونهای کناری و نوشتههای بلاگشان با تبلیغات پر شده باشد و همزمان هم از مخاطبان خود حمایت مالی درخواست کنند، کمی پا را از گلیم درازتر کردهاند و در چشم مخاطبان خود حریص به نظر میرسند.من سعی کردهام محتواهایی که تولید میکنم برای بخش (Segment) مورد نظرم کاربردی باشد تا آنها بتوانند از محتواهای من استفاده کنند و با رضایت خودشان بلاگم را از طریق بازاریابی دهانبهدهان به دوستان و آشنایانشان معرفی کنند و جامعۀ مخاطبانم بزرگتر شود.
- مخاطبان وفاداری داشته باشید: هرچه مخاطبان به افراد وفادارتر باشند، احتمال اینکه پولی بهعنوان حمایت مالی به شما هدیه بدهند (میزانش خیلی مهم نیست) بیشتر میشود که به نظر منطقی هم میآید! پس افراد باید سعی کنند برای خود مخاطبان وفادار بسازند.اگر من ترافیک زیادی را از موتورهای جستجو یا منابع دیگر به دست بیاورم که بدون شناخت به بلاگم میآیند، به من وفادار نیستند و بعید هم هست که حمایت مالی کنند؛ ولی اگر خلاف این ماجرا اتفاق بیفتد، احتمال اینکه حمایت مالی کنند افزایش مییابد.
- هر روز درخواست حمایت مالی نکنید: اگر افراد هر روز از مخاطبانشان درخواست حمایت مالی کنند، مخاطبان از این رفتار خسته میشوند. آنها اگر بخواهند خودشان حمایت مالی میکنند و نیازی به گفتن روزانه نیست. مثلاً افراد میتوانند در بعضی بازهها درخواست کنند یا لینک حمایت مالی را داخل بلاگشان قرار دهند تا چشم مخاطبانشان به آن بخورد و بخواهند از آن فرد حمایت مالی کنند.من هم در تلاش هستم بلاگم را طوری برنامهریزی کنم که مخاطبانم خودشان بخواهند از من حمایت مالی کنند، تا اینکه مستقیم به آنها بگویم به من حمایت مالی کنید.

ارزش دریافتی حمایتکنندهها
تا الان صحبت سر این بود که حمایت مالی چیست و چه مزایایی میتواند برای افرادی که از این راه تأمین مالی میکنند داشته باشد. اما کسانی که بهصورت مالی از افرادی که دوستشان دارند حمایت میکنند، از این حمایت چه سودی میبرد؟ در ادامه به ارزشهایی که حمایتکنندهها دریافت میکنند اشاره کردهام.
- افزایش لذتگرایی در مغز
کنت بریج (Kent C. Berridge) و رابینسون (Robinson TE) در مقالهای نشان میدهند که کمک به خیریه پاسخی را در مغز ایجاد میکند که تأثیری مشابه فعالشدن ناشی از داروها و سایر محرکها را تقلید میکند. این پاسخ موجب افزایش دوپامین (Dopamine) و اندورفینها (Endorphins) میشود که بهعنوان لذتگرایی (Hedonism) ناشی از پاداش تجربه میشود.
کمک به خیریه میتواند در عمیقترین بخشهای فیزیولوژی حمایتکنندهها احساس لذتی بیشتر از یک شب گردش در شهر یا خرید یک لباس جدید ایجاد کند! - بهبود حس رضایت از زندگی
کلی میلر (Kelly Miller) در مقالهای میگوید: «افرادی که به دیگران اهمیت میدهند، در هر دو بعد زمان و منابع از افرادی که به دیگران اهمیت نمیدهند، رضایت بیشتری از زندگی خود دارند. در جوامعی که افراد تمایل بیشتری به حمایت مالی از دیگران دارند، در مقایسه با جوامعی که مردم آن تمایل به حمایت مالی از سایر افراد ندارند، احساس رضایت بیشتری به چشم میخورد.»
اگر جامعه از مردمی تشکیل شده که به یکدیگر کمک میکنند یا به عبارت دیگر حمایت مالی میکنند، آدمها در آن جامعه شادتر زندگی خواهند کرد. - افزایش حس خوشبختی
کنون شلدون (Kennon Sheldon) و سونجا لیوبومیرسکی (Sonja Lyubomirsky) در مقالهای میگویند: «افرادی که به دیگران اهمیت میدهند، احساس شادی و رضایت بیشتری نسبت به افرادی که به دیگران اهمیت نمیدهند، دارند.»
افرادی که به بقیه اهمیت میدهند، مستعد تکرار رفتارهایی هستند که باعث افزایش حس خوشبختیشان میشود. - معاملۀ برد-برد
براساس همصحبتی با تعدادی از دوستانم که تا حالا تجربۀ حمایت مالی از افراد مختلف را داشتهاند، به چهار نتیجۀ کلی رسیدم. حمایت مالی از افراد باعث میشود فعالیت آنها بقا پیدا کند و ادامهدار باشد، برای توسعۀ فعالیتشان قدرت بگیرند، انگیزۀ ادامهدادن بگیرند و فعالیتی را که دارند، بهصورت عامالمنفعه ادامه بدهند.
شاید دریافتکنندۀ حمایت مالی لزوماً به پول نیاز نداشته باشد و حتی ممکن است انگیزۀ او از انجام فعالیت، خودِ پول نباشد، اما شما میتوانید با هدف تشکر یا تشویق برای ادامۀ فعالیت آن فرد، با پرداخت مبلغ دلخواهتان از او حمایت کنید.
در آخر هم اگر دوست داشتید میتوانید به صفحۀ حمایت مالیام بروید و آنجا از من حمایت کنید. ♥
پیرو همین صحبتها به سراغ مُحی سَنیْسِل رفتم و گفتگویی با او داشتم. احتمالاً او را با نام استارتاپش (دونیت) بشناسید که نوعی استارتاپ جذب مشارکت مالی یا همان کراودفاندینگ بود. اگر دوست داشتید میتوانید او را در توییتر، لینکدین و اینستاگرام هم دنبال کنید.

قبل از هر چیزی بگو داستان اسم و فامیلی تو چیست؟ :)
اسم و فامیل کامل من «میرزا محیالدین سنیسل بچاری» است. اگر از «میرزا»ی اولش فاکتور بگیریم، محی که صحیح آن محیی است، از کلمۀ عربی «حی» بهمعنای زندهکننده میآید. بچاری هم اسم یکی از عشایر بزرگ عرب است که خواستگاهشان آبادان ایران است و امروز تا شمال آفریقا، در کشورهایی مانند مراکش، تونس، مصر و الجزایر حضور دارند. بچاریها ۱۹ شاخۀ مختلف دارند که سَنیسِل بهمعنی «یک جزء از یک کل»، چیزی شبیه پسوند «نژاد» در فامیلهای فارسی، یکی از آنهاست.فکر نمیکنم تابهحال برای کسی اینقدر با جزئیات توضیح داده باشم. ببخشید طولانی شد.
سنسیل جان خودت را معرفی میکنی؟
از اسم پرقصه که بگذریم، سال ۱۳۶۸ در شیراز به دنیا آمدم و از ۵سالگی بهخاطر شغل پدرم که برنامهنویسی بود، با کامپیوتر آشنا شدم. همان سال با ورود اولین کامپیوتر به خانۀ ما، مسیر زندگی من تا حد زیادی شکل گرفت. وقتی پدرم با Basic و FoxPro و... مشغول کدزدن نرمافزارهای حسابداری بود، من ساعتها با سکوت کنارش مینشستم و تکتک خطها را میخواندم.تقریباً ۷ سالم بود که یک بار رفتم سراغ کتاب آبیرنگ FoxPro پدرم و چون سواد خواندن و نوشتن درست حسابی نداشتم، فقط کدهایش را عیناً در کامپیوتر تایپ میکردم و از نتیجه شگفتزده میشدم. تا اینکه در ۸سالگی اولین نرمافزار کاربردی خودم را نوشتم. نرمافزاری که تست چهارگزینهای درس دینی از بچهها میگرفت و نمره میداد. هرچند چون کمتر مدرسهای در آن زمان کامپیوتر داشت، عملاً هیچوقت استفاده نشد.بعدها هم همین مسیر را پیش گرفتم و با زبانهای برنامهنویسی دیگر آشنا شدم و با نرمافزار FrontPage به طراحی سایت علاقهمند شدم. عاشق طراحی قالب بلاگ برای وبلاگستان فارسی بودم و این کار را داوطلبانه و رایگان انجام میدادم. اولین درآمدم از کامپیوتر برمیگردد به حدود ۱۲سالگی، وقتی برای یک شرکت خدمات توریستی سایت طراحی کردم و ۳۰هزار تومن گرفتم.برای اینکه زیادهگویی نکرده باشم، اینطور تمام میکنم که در همین مسیر پیشرفت کردم و جاهای مختلفی مشغول به فعالیت شدم. از چند کافینت و بعدها کافینت خودم گرفته تا شرکتهایی مثل irPowerWeb و ۷۸۰. حدوداً ۲۴ سالم بود که دونیت را راهاندازی کردم. البته قبل از دونیت هم سایتهایی داشتم که از آنها درآمد کسب میکردم، اما بیشتر سایتهای تفریحی (فال و مزاحم تلفنی و جک و...) بودند و دونیت بود که من را علاوه بر مسائل فنی، با حوزۀ کسب و کار آشنا کرده و به آن علاقهمند کرد.
دونیشن را چطور تعریف میکنی؟
دونیت (Donate) کردن را با دو دیدگاه میشود تعریف کرد:کمککردن (پول) به کسی که ازلحاظ مالی مشکل دارد، با هدف کمک به او و البته احساس خوبی که از این کار میگیریم (عزتنفس). ما با همان اسم کار خیر آن را میشناسیم و البته اینجا خیلی مورد نظر ما نیست.
حمایت از کسی که کار مفیدی برای ما یا جامعه انجام داده و در ازای آن پولی نگرفته است. درواقع کسی که آن فعالیت داوطلبانه را انجام میدهد، تصمیمگیری و قضاوت دربارۀ ارزش کارش را به مخاطبان واگذار کرده. طبیعی است که در این مدل، دریافتکنندۀ دونیت الزاماً به آن پول نیازی ندارد (در شرایط مالی سخت نیست) و حتی ممکن است انگیزهاش از انجام آن فعالیت مفید پول نبوده باشد؛ اما مخاطبانش برای اینکه از او تشکر کنند یا او را به ادامۀ آن فعالیت تشویق کنند، با پرداخت مبلغ دلخواهشان از او حمایت میکنند.
آیا برای هر موضوعی میشود درخواست دونیت کرد؟
با درنظرگرفتن مورد دومی که در جواب به سؤال قبل گفتم، شما باید کار مفید و ارزشمندی انجام داده باشید (یا در حال انجام آن باشید) که دریافت دونیشن منطقی باشد. در غیر این صورت بیشتر به مدل اول شبیه میشود.البته خیلی مهم است که این را هم در نظر داشته باشیم که این ارزشمندی یا جذابیت، ممکن است ازنظر قشری از جامعه وجود داشته باشد و ازنظر قشر دیگری نه. مثلاً خیلیها عاشق تکنولوژی هستند و برای تولید باتریهای جدید دونیت میکنند و عدهای در مقابل، بهخاطر ضررهایی که تکنولوژی به محیطزیست میرساند نگران هستند و درست در نقطۀ مخالف دستۀ اول، به کمپینهای محیطزیستی و مبارزه با زبالههای تکنولوژیکی دونیت میکنند.درواقع جواب این سؤال را میتوانم اینطور بدهم: اگر شما کاری میکنید که مخاطبانی دارد و افرادی به او علاقهمند هستند، بله، میتوانید از مخاطبانتان درخواست دونیشن کنید.البته باید این را هم در نظر داشته باشید که درخواست دونیشن «معمولاً» زمانی منطقی است که شما از آن فعالیت، درآمد دیگری نداشته باشید. مثلاً منطقی نیست که شرکت اپل برای تولید iPhone جدید از کاربرهای خود درخواست دونیشن کند؛ چراکه آن محصول را میفروشد و عملاً درآمد کافی از این موضوع دارد. هرچند این هم یک قانون کلی نیست؛ مادامیکه افرادی حاضر باشند به شما دونیت کنند، شما میتوانید دونیت بگیرید!
دونیشن یک راه تأمین مالی کوتاهمدت است یا بلندمدت؟
بستگی به هدف افراد و تأثیر فعالیتی دارد که انجام میدهند. اگر فعالیتشان (و تأثیرشان) ازنظر زمانی محدود باشد، طبیعتاً مخاطبان هم برای مدت محدودی به آنها دونیت میکنند. اما اگر فعالیتشان مستمر باشد، میتوانند بهصورت مستمر دونیشن دریافت کنند. مثال خوب آن ویکیپدیاست که از سال ۲۰۰۱ راهاندازی شده و طی ۱۸ سال گذشته، در ازای خدمات رایگان و مفیدی که به ما آدمها داده، همیشه مشغول جذب حمایت مالی از مخاطبانش بوده.
تفاوت دونیشن با تأمین سرمایۀ جمعی (Crowdfunding) چیست؟
کراودفاندینگ یعنی تأمین سرمایه از تعداد زیادی از افراد. نکتهای که در اسم کراودفاندینگ هم وجود دارد، بحث «فاند» یا «سرمایه» است. کراودفاندینگ معمولاً قبل از شروع یک فعالیت و با هدفی بسیار مشخص انجام میشود. مثلاً من از مخاطبانم میخواهم که به من پول (فاند - سرمایه) بدهند تا بتوانم استارتاپ بعدی خودم را راهاندازی کنم. ممکن است من بعد از راهاندازی آن استارتاپ، به نحوی مشارکت مخاطبانم در جذب سرمایه را جبران کنم.اما دونیشن، معمولاً بعد یا حین دیدن نتیجۀ فعالیت انجام میشود. من استارتاپم را راهاندازی کردهام و خدماتی را بهصورت رایگان به مردم ارائه میدهم. کسانی که از خدمات استارتاپ من منتفع شدند، بهعنوان تشکر یا انگیزهای برای ادامۀ مسیر، از من حمایت میکنند.درواقع تفاوت بین دونیشن و کراودفاندینگ، تفاوت بین دو واژۀ «مشارکت» و «حمایت» است.البته که کراودفاندینگ انواع مختلفی دارد و یکی از آنها هم دونیشن است. یعنی شما اعلام میکنید که من قصد انجام یک کار عامالمنفعه (عموماً خیریه و برای کل جامعه) را دارم و پول لازم برای شروع را هم ندارم. مردم هم بدون چشمداشت و صرفاً بهخاطر هدف خوب شما، به شما دونیت میکنند.چیزی که کراودفاندینگ را کمی متفاوت میکند، مشخصبودن مبلغ مورد نیاز، محدودبودن زمان جذب مشارکت و مشخصبودن فعالیتی است که با پول جمعشده انجام میشود و کسی که از این روش پول جمع میکند، متعهد میشود که آن پول را فقط در مسیری که گفته خرج کند. اما من وقتی بهخاطر کار مفیدی که برای عدهای انجام دادم دونیشن دریافت میکنم، میتوانم با آن پیتزا بخورم تا خستگیام در برود!
پیشنهاد تو به کسانی که میتوانند از این راه برای تأمین مالی بخشی از هزینههایشان استفاده کنند، ولی نمیکنند، چیست؟
این روش میتواند فوقالعاده مفید باشد؛ هم برای شخص و هم برای کل جامعه.برای شخص میتواند مفید باشد، چون تجربه نشان داده که خیلی از اوقات، پولی که شما از راه دونیشن (بهخاطر کار خوبی که کردید یا میکنید) به دست میآورید، میتواند بیشتر از پولی باشد که درصورت فروش آن محصول یا خدمت به دست میآوردید.تجربۀ شخصی خودم را مثال میزنم: من دورهای آموزشی برگزار کردم که هزینۀ شرکت در آن برای هر نفر ۱۲۰هزار تومن بود و ۲۰ نفر در آن دوره شرکت کردند و من چیزی در حدود ۲میلیون و ۴۰۰هزار تومن از آن دوره سود کردم. اما بعد از یک سال همان دوره را بهصورت همت عالی (دونیشن) برگزار کردم و هرکسی هرچقدر دوست داشت، در انتهای دوره پول پرداخت کرد. حدود ۶۰ نفر شرکت کردند (بیشتر از دورۀ قبل، چون ملزم به پرداخت پولی در ابتدا نبودند) و از این تعداد، ۸۰درصد هیچ پولی پرداخت نکردند. اما میانگین پرداخت ۱۲ نفر دیگر، حدود ۴۰۰هزار تومن بود و من از این دوره حدود ۴میلیون و ۸۰۰ هزار تومن درآمد داشتم!همانطورکه گفتم، شما با دونیشن عملاً به افراد میگویید که خودتان، هر چقدر این کار برایتان ارزش داشته پرداخت کنید و عملاً قیمتگذاری را به عهدۀ مخاطب میگذارید. در همین مثال، تأثیر اجتماعی این کار هم مشخص است. من در دورۀ اول فقط ۲۰ نفر را آموزش دادم و در دورۀ دوم، ۶۰ نفر را؛ افراد بیشتری توانستند از آموزش من استفاده کنند و محدودیت مالی، برای کسانی که واقعاً به تجربۀ من نیاز داشتند مانعی ایجاد نکرد.راستش ازنظر من خیلی دور از ذهن نیست افرادی که بعد از آن دوره به هر دلیل (ازجمله نداشتن استطاعت مالی) پولی پرداخت نکردند، یک روزی یک جایی که از دستشان برمیآید، طوری جبران کنند که ارزش آن بهمراتب بیشتر از ۴۰۰ هزار تومن هم باشد. فقط بحث مالی نیست. با دونیشن میتوانیم فرهنگی را ایجاد کنیم که در درازمدت به نفع تکتک افراد جامعه است؛ باعث میشویم فعالیتهای داوطلبانه (بخوانید محبت، نوعدوستی و بخشش) بیشتر شود و این همان چیزی است که جامعۀ ما بیشتر از هر وقت دیگری به آن نیاز دارد.با جواب مشخص به سؤال آخرت، صحبت را بیشتر کش ندهم: به کسانی که امکان جذب حمایت از مخاطبانشان را دارند، توصیه کرده و حتی از آنها خواهش میکنم به این روش فکر کنند. ممکن است در کوتاهمدت نتیجۀ مطلوبی برایشان نداشته باشد، اما مطمئن باشند در درازمدت، بیشتر از چیزی که فکرش را میکنند، به آنها برمیگردد و برایشان منفعت دارد. اولین قدم هم این است که باید ذهنیت اشتباه و شاید خجالتآوری که دربارۀ جذب حمایت مالی (دونیشن) در ذهنشان دارند تغییر بدهند. شما دست کمک به سمت مخاطبان دراز نمیکنید، بلکه کاملاً برعکس، به آنها احترام میگذارید و اجازه میدهید به اندازهای که برایشان ارزش ایجاد کردید، به شما پرداخت کنند؛ آن هم هر زمان که امکانش را داشتند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
هاوینگ بیتکوین (Halving Bitcoin) چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
معایب همکاری با آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا نباید بگوییم: «ما اینجا مثل یک خانوادهایم؟» [با ذکر ۴ دلیل تلخ و منطقی] 👨👩👦