اقتصاد اشتراکی و بلاک‌چین (بخش اول: اقتصاد اشتراکی؛ نوشدارویی که نبود!)

با ورود امثال اوبر (Uber) و ایر بی‌اندبی (Airbnb) به صحنه، خیلی‌ها می‌گفتند این شرکت‌ها سرآغاز دوران جدیدی از اشتراک‌گذاری همتا به همتا خواهند بود. به ما باوراندند در آینده دیگر نیازی نیست همه‌ی نیازمندی‌هایمان را بخریم؛ با استفاده از اینترنت می‎توانیم اقلام موردنیازمان را اجاره کنیم و اقلام مازادمان را به اشتراک بگذاریم؛ اما اقتصاد اشتراکی واقعا به این سمت نرفت و این شاید بیشتر تقصیر شرکت‌های بزرگ بود.
بلاکچین و اقتصاد اشتراکی
بلاکچین و اقتصاد اشتراکی

برای سال‌ها اقتصاد اشتراکی را شکلی نوع‌دوستانه از سرمایه‌داری تبلیغ می‌کردند؛ به‌عنوان پاسخی به مصرف‌گرایی افسارگسیخته. می‎گفتند «چرا دارایی‌هایی داشته باشیم که قرار است بیشتر عمرشان را خاک بخورند؟ اقتصاد اشتراکی اجازه می‌دهد آدم‌ها بیشترین بهره‌ را از دارایی‌هایشان ببرند و این به نفع همه است» یا می‏گفتند «اشتراک‌گذاری همان نسبتی را با مالکیت دارد که آی‌پاد با آلبوم‌های ۸ قطعه‌ای داشت؛ همان نسبتی که برق خورشیدی با معدن زغال‌سنگ دارد.»

گاهی آن را اپوزیسیون مصرف‌گرایی می‌دانستند: «منابع را حفظ کنید، به مردم دسترسی به چیزهایی را بدهید که وسعشان به خریدشان نمی‌رسد و از این طریق جامعه بسازید» و گاهی آن را به‌عنوان راهی برای رسیدن به یک آینده‌ی باثبات‌تر و شکوفاتر قلمداد می‌کردند: «پول درآوردن با آزادکاری (freelancing) پاره‌وقت به‌عنوان راننده‌ی تاکسی، استادکار، یا مسافرخانه‌دار، روی شکاف ثروت پل می‌زند و نابرابری عمومی را چاره می‌کند.»

اوبر، لیف و ایر بی‌اندبی حالا ده‌ها میلیارد دلار می‌ارزند. وقتی پلتفرم‌هایی که شعار مصرف جمعی و سود جمعی می‌دادند به این سمت رفته‏اند، دیگر صحبت از اشتراک ثروت زیادی ساده‌لوحانه است.

همچنین بخوانیم: بلاکچین؛ انقلابی در جهان پلتفرم‏ ها | بلاکچین در حوزه حمل و نقل اشتراکی

حدومرز عبارت «اقتصاد اشتراکی» هیچ‌گاه به‌طور دقیق مشخص نشد. از آن تقریبا برای توصیف همه پروژه‌های همتا به همتا و بازارهای قرض دهی مبتنی بر تکنولوژی استفاده می‌کردند، حتی مدل‌های قدیمی دادوستد پایاپای و نیز تعاونی‏ها را هم گاهی با این عبارت توصیف می‌کردند. در طول نیمه‌ی اول دهه‌ی ۲۰۱۰، اقتصادِ به‌اصطلاح «اشتراکی» به یک مدل اقتصادی قدرتمند چند میلیارد دلاری تغییر ماهیت داد. تقریبا در همین زمان، تعریف لفظ «اشتراک» شروع به تغییر کرد. همچنان آن را برای ارجاع به مدل همتا به همتای بهره‌گیری از دارایی‌های بلااستفاده یا کمتر مورداستفاده (به معنای اشتراک‌گذاری اموالمان با همدیگر) به کار می‌بردند، اما این لفظ به‌طور فزاینده‌ای در خصوص مدل‌های سنتی‌تر اجاره دهی متمرکز نیز به کار رفت.

انگار همه‌چیز جزئی از این اقتصاد جدید بود. اشتراک دوچرخه به پشتوانه‌ی بانک‌های چندملیتی، اپلیکیشن‌هایی که به مردم اجازه می‌داد جای پارک‌ها را در خیابان‌های عمومی کرایه کنند و پلتفرم‌هایی که اجازه‌ی فروش همتا به همتای کالاهای دست‌دوم را می‌دادند. بااینکه به‌مرور لفظ «اشتراکی» به‌سرعت از معنا تهی می‌شد، صاحبان پلتفرم‏ها همچنان از مزایای اجتماعی آن حرف می‌زدند.

در اواسط دهه‌ی ۲۰۱۰ روایت اقتصاد اشتراکی به‌مثابه نوشداروی نوآورانه شروع به رنگ باختن کرد. حتی گاهی به نظر می‌رسید این اقتصاد جدید، مشکلاتی را که قول حلشان را داده بود تشدید کرده است؛ فعال‌سازی منابع بلااستفاده منجر به ایجاد الگوهای بیشتر و جدیدتری از مصرف‌شده بود. علاوه بر آن، قدرت و کنترل غیرمتمرکز نبود؛ حتی متمرکزتر از قبل، در دستان پلتفرم‌های عظیم با ارزش‌گذاری بالابود.

از سال ۲۰۱۶ به بعد، کارآفرینان دیگر کمتر با ادبیات «اقتصاد اشتراکی» صحبت کردند؛ کلیدواژه‌ها بیشتر «اقتصاد پلتفرمی»، «سرویس‌های بنا به تقاضا» (on-demand Services) و جدیدتر از همه «اقتصاد گیگ» (gig Economy) بود. وعده‌ها فریبکارانه به نظر می‌رسیدند و امیدهای طبقات جامعه به یأس بدل شده بودند. هیولای سرمایه‌داری نه‌تنها رام نشده بود، سرکش‌تر از همیشه نیز به نظر می‌رسید.

پایان بخش اول.

ترجمه و تدوین: شاهد احمدیان

بخش دوم مقاله

متن کامل مقاله «اقتصاد اشتراکی و بلاک‌چین» را در وبلاگ کارچین بخوانید.

کارچین؛ سامانه درخواست خودرو مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین