توحتی نمیتونی دنیای منو تصور کنی چه برسه،درکش کنی...
مراقب زاویه دید خود باشیم...
حتما در پست قبلی من به اسم ماهمه جا مانده ی دوست داشتنی داشته ایم...
با یکی از عقایدفرد عجیب غریب آشنا شده اید و این یکی دیگر از عقاید اوست...
اوهمیشه در تفکر است و می گوید حتی وقتی حرف میزندفکر میکند...
او میگفت که:
گاهی درزندگی فقط تغییر یک زاویه دید به موضوع فاصله ها رابه عشق تبدیل میکند..
او ادامه داد و گفت:
گاهی در میان یک اتفاق بد،خوبی را میشودپیدا کرد...
این که شما نیمه ی پر لیوان را ببینید خیلی بهتر است...
درست میگویم سامی جان؟
من در جواب او گفتم:چطور افسردگی مرا تعریف میکنی آخر در میان آن روزها که میخواستم خودکشی کنم چه خوبی بوده است چه نیمه ی پر را ببینم؟(با عصبانیت تمام این را گفتم)
مثل همیشه با آن چهره آرام خود نگاهی کردوپس از 5ثانیه مکث آبی به دستم دادوگفت عزیزم آرام شدی؟
گفتم بله.
گفت:درمورد اون افسردگی آیا دیگه اون غمی که تورو عذاب میده وجود داره؟
جوابم دادم:نه
گفت غم کوچیک تر تاثیر داره روی تو؟
گفتم خوب معلومه که نه خیالت راحت الان دیگه توپ تکونم نمیده...
با لبخند زیبایی گفت خوب عزیزم حالا فهمیدی یک اتفاق به ظاهر بد چقدر تورو بزرگ کرده؟من بهت تضمین میدم که راحت تر زندگی کنی...
چون زمانی که به غم بزرگی برخورد میکنی و با اون دست پنجه نرم میکنی اون تورو بزرگ میکنه...
شمشیر هرچی که صیغل بخوره و توی کوره بره و سرد گرم بشه محکم تر میشه....
دنیا کوره ماست اتفاقات صیغل ماست...
فقط باید شمشیر نشان دهد که چه میزان توانایی دارد و چه میزان آهنگر(روزگار)توقع دارد..
درادامه گفت زندگی خاصیتش اینکه غم و غصه داشته باشه فکر کن همه شاد بودن هیچ اتفاقی توی دنیا نمی افتاد...
گفتم منظورت چیه شیخ؟؟
باخنده گفت شیخ باباته...ببین سازوکار دنیا جوریه که غم هاش رو بیشتر میکنن آخه اگر شادی باشه همه میتونند فهمیده بشن...
یعنی میگی خیانت در کاره؟
آره عزیزم کار و غم باعث این میشه که آدم فکر نکنه...و وقتی فکر نکنی مثل یک بچه میشی که در برابر هرچیزی آسیب پذیری...
راحت تر سرت کلاه میذارن...
وقتی غمگینی دیگه کتاب نمیخونی و وقتی کتاب نخونی ذهنت رشد نمیکنه...
البته اشتباه نکن زندگی طبیعی هم غم داره اما آدمایعنی افراد سطح بال او یادولتمند ها سعی بر بیشتر کردن آن غم دارند...
البته سر فرصت برات درمورد اینکه ذهن و قدرت ذهن چقدر هستش توضیع میدم الان حال و حوصله حرف زدن فلاسفه رو ندارم بیا به دنیای طبیعی برگردم...
گفتم تو دنیای طبیعی با دنیای عجیب غریبت چه فرقی میکنه؟
گفت که توی دنیای طبیعی من هیچی نمیفهمم و فقط حقیقت هایی که هستند رو می پذیرم...
گفتم یعنی چی؟ادامه نداد و جواب نداد و هرچی اصرار کردم گفتم بگو یعنی چی جوابی نداد و گفت کم کم با رابطه با من میتونی بفهمی الان زوده برات...
پس از امروز نتیجه ای که باید بگیری هر اتفاقی که بد به نظر میرسه مطلقا بد نیست بلکه خوبی هاش در نگاه خشم و غضب پنهان میمونه پس همیشه ذهنیت مثبت داشته باش اون موقعه زندگی شگفت انگیز میشه...زندگی جادویی میشه...
عادت ابزار قدرتمندی است که اگر کنترل شود غوغا میشود...
البته هیچ تاثیری نداره که تو منفی باشی برای خودت درست میگم؟آخه چه فرقی برای تو میکنه که از یه اتفاق بد منفی اش رو نمیبینی اما اگر مثبت را ببینی خیلی بهتر تصمیم میگیری و خیلی بهتر زندگی میکنی...
یه راز رو سربسته بهت میگم دنیا دقیقا مثل تو باتو رفتار میکنه....
دوستان قسط دارم مطالبی با هشتک عقاید یک دلقک رو شروع کنم که این عقاید آدم عجیب را بنویسم واقعا جالب است این عقاید آیا تمایل دارید؟
این دومین مطلب ازعقاید اوست و با این وضعیت باید قلم خود را به فرمان حرف ها و زبان او درآورم.
امیداست کمکی به دیگران بشود...
عقاید او از هوا نیامده و الکی انتخاب نشده است من میدانم او اهل مطالعه و تفکر سنگین است پس ارزش حداقل خواندن را دارد و حدالامکان مشقت نوشتن و داستان سرایی...
دیگر عقاید او...
مطلب بالا که توسط خانوم زهرا کاظمی به رشته تحریر درآمده ارزش بارها خواندن رادارد.
حتما کامنت هم بذارید که خوب نوشتی بد نوشتی یا ادامه بده یانه دیگه مرسی (: ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای به فرزندم امیرسام
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذهن برتر،رویای استفاده از 100%ذهن
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی باید کرد هرطور که تو میتوانی...