روزانههای یک اسکراممستر
اندر مزایا و معایب دورکاری این روزها
امروز سومین روز دورکاری تیم اسکرام ماست و شاید بد نباشه در مورد اینکه وضعیت چطوره کمی حرف بزنیم.
خب قبلا بهتون گفته بودم که ما یه تیم برنامهنویسی مبتنی بر اسکرام هستیم. اینجا گفته بودم اسکرام چیه: اسکرام چیست و اسکراممستر کیست؟
و گفته بودم که به دلیل شیوع کرونا مجبور شدیم به تغییرات پاسخ بدیم و خودمون رو دورکار کنیم.
وقتی بحث دورکاری مطرح شد، درباره راههای ارتباطی و اینکه چطور انسجام تیم رو حفظ کنیم خیلی حرف زدیم. در همین راستا کلی مقاله خوندیم که چه ابزارهایی برای دورکاری مناسبه. اینجا یکی از اون مقالهها رو نصفه نیمه ترجمه کرده بودم: ابزارهای دورکاری برای تیمهای چابک
هزارتا راه برای ارتباط در دوران دورکاری وجود داره و هزار ابزار برای کنترل و رصد تسکها، اما چیزی که به تجربه به اون رسیدیم اینه که باید ابزارها رو محدود کنیم.
هرچقدر تعداد ابزارهایی که برای دورکاری استفاده میکنید، بیشتر باشه، شرایط دورکاری سختتر و به دنبال اون منظم کردن گروه هم سختتر میشه.
نتیجه محدود کردن ابزار این شد که اول به داشتههامون نگاه کردیم.
ما در حال حاضر تسکها رو از گیتلب فالو میکنیم (قبل از تحریم از گیتهاب کمک میگرفتیم.) همچنین یه پیام رسان ارتباطی داریم که میتونیم اونجا گروه تخصصی بسازیم و درباره هر موضوع باهم در ارتباط باشیم.
علاوه بر این دو راه ارتباطی که تیم رو بهم وصل میکرد، تصمیم گرفتیم یه راه ارتباطی صوتی و تصویری هم برای تیم فراهم کنیم. به همین دلیل هم توی اسکایپ یه گروه ساختیم اما تجربه چندان جالبی نشد.
چون قربونش برم، سرعت اینترنت ایران جوری نیست که بشه خیلی ۶ دنگ روی تماس تصویری گروهی، بدون قطعی حساب کرد.
به همین دلیل هم در پایان روز اول دورکاری تصمیم گرفتیم اسکایپ رو رها کنیم و صحبتهای گروهی رو توی گروه چتمون دنبال کنیم. این وسط هر زمان کسی به مشاوره فنی نیاز داشت، میتونه به فرد مورد نظر زنگ بزنه و حرف بزنن.
با شروع روز دوم جای خالی تخته فیزیکی اسکرام رو حس کردیم.
ما روی تخته اسکرام روند پیشرفت تیم رو رسم میکردیم تا همه بدونن چقدر به ظرفیت برنامهریزی نزدیک یا دور هستیم و چیکارا میکنیم. به همین دلیل در حال حاضر تخته اسکرام رو با کمک اکسل رسم میکنیم و هر روز توی گروه قرار میدیم.
فعلا در شروع روز سوم هنوز به چالش مجازی جدیدی نخوردیم و اوضاع امن و امانه.
البته یه سری چالشهای دیگه هم داشتیم که با همکاری مدیرعامل و مدیرفنی خیلی زود و تقریبا تا پایان روز اول دورکاری رفع شد. مثلا اینکه سیستم خونگی بچهها کشش نداشت و نمیتونستن باهاش کد بزنن.
در نتیجه با موافقت و همکاری مدیران مجموعه بچهها رفتن سیستمهاشون رو بستهبندی کردن و بردن خونههاشون.
از اون روز تا الان همهچیز خوب پیش میره.
خب البته که یه روز و نیم اول صرف هماهنگی و راه اندازی سیستمها شد و ما کمی از برنامه پلن شده عقب موندیم اما به هر حال میدونیم که هیچوقت شرایط ایدهآل نیست و همیشه شرایط انسانی و مشکلات ممکنه از ظرفیت تیم کم کنه.
چیزی که مهمه اینه که بتونیم به سرعت به تغییرات واکنش نشون بدیم و راهی رو انتخاب کنیم که کمترین ضرر و بیشترین بهرهوری رو برای ما به همراه داشته باشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای شروع UI/UX + نقشه راه
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش UI/UX : با میکرواینترکشن ها قدرت بگیرید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشتریان تپسی، یه ماشین پرنده میخواستن!!