تجربه کاربری چیست؟

یک تجربه کاربری خوب چیست؟

ما همه تجربه های بد و خوبی را با محصولاتی که در زندگی روزمره از آن ها استفاده می کنیم تجربه کرده ایم. پس بیایید به این فکر کنیم که چه چیزی یک تجربه را خوب می کند وچه چیزی یک تجربه بد را شکل می دهد. وقتی در مورد یک تجربه خوب فکر می کنیم، چه کلماتی ممکن است برای توصیف آن استفاده کنیم؟ ممکن است بگوییم محصول مفید است یعنی به ما کمک می کند که کاری که لازم است انجام شود را انجام دهیم، یادگیری آن آسان است و می توانیم بفهمیم چگونه کارها را می توان با آن انجام داد، مفید است یعنی کمک می کند تا کاری را که مهم است را انجام دهیم، در دسترس است ما می توانیم به آن در دستگاه ها و مکان هایی که نیاز داریم و با استفاده از قابلیت های حرکتی و ادراکی که در دسترس ما است دسترسی پیدا کنیم، جذاب باشد یعنی نگاه کردن و تعامل با آن خوشایند باشد، سرگرم کننده است، به ما کمک می کند تا احساس ارتباط بیشتری با سایر افراد یا سازمان ارائه دهنده خدمات یا محصول داشته باشیم، یک محصول می تواند لذت بخش باشد همچنین می تواند احساسی بهتر از زمانی که شروع به استفاده از آن کردیم به ما بدهد.

یک تجربه کاربری بد چیست؟

یک تجربه کاربری بد استرس زا است، ما نمی دانیم چگونه از سیستم برای انجام کارهایی که باید انجام دهیم استفاده کنیم، گیج کننده است یعنی مطمئن نیستیم به چه راهی برویم یا چگونه از ویژگی های مختلف موجود استفاده کنیم، زشت است، شاید خوب کار کند ولی نگاه کردن به آن ناخوشایند است و لذت بخش نیست، گیج کننده است، شاید ما را درگیر فیچر هایی از سیستم کند که بخشی از آنچه قصد داریم انجام دهیم نیست، ناکارآمد باشد یعنی انجام کارها زیاد طول می کشد، ممکن است خسته کننده باشد این ما را مجبور می کند اطلاعاتی که قبلا وارد کرده ایم را دوباره وارد کنیم، برخی سیستم ها متواضع کننده هستند یعنی آنها ما را مجبور می کنند کارها را به شیوه ای انجام دهیم که از مهارت ها و توانمندی هایمان استفاده نکنیم، سیستم می تواند احساس بی ملاحظه گی ایجاد کند یعنی سیستم به ما اجازه نمی دهد کارهایی را انجام دهیم که قصد انجام آنها را داریم آن ها ما را مجبور می کنند که به طریقی عمل کنیم که طراحانشان تصمیم می گیرند در نهایت یک تجربه کاربری بد اغلب نا امید کننده است.

زمانی که شما یک سیستم را طراحی می کنید تلاش می کنید مشکلات کاربران را حل کنید اما همزمان سعی دارید به اهدافی دست یابید که سیستم از همان ابتدا برای آن طراحی شده است که ممکن است مردم را به بازدید از وب سایت شما یا خرید محصول شما سوق دهد. این مهم است که کاربران شما موفقیت را تجربه کنند تا شما بتوانید به اهداف کسب و کار دست یابید. به علاوه اگر کاربران شما موفقیت را تجربه کردند، آن ها خیلی بیشتر احتمال دارد که دوباره برگردند و دوباره تجربه شان را تکرار کنند همچنین محصول شما را به احتمال زیاد به دیگران توصیه می کنند، چرخه ای ایجاد کنید که نه تنها کاربران بازگردند و از سیستم استفاده کنند بلکه آنچه شما می خواهید انجام دهند اما آنها بقیه مردم را قانع می کنند که محصول شما را امتحان کنند و مردم نیز این کار را انجام می دهند. بیایید چند نمونه را اینجا بررسی کنیم آمازون خرده فروش بزرگ آنلاین که تقریبا همه چیز را می فروشد. چرا برای آمازون مهم است که کاربران هنگام ورود به آنجا تجربه خوبی داشته باشند؟ هدف آنها این است که شما از آمازون خرید کنید اگر در خرید چیزها موفق نباشید آن ها به عنوان یک شرکت موفق نخواهند شد آن ها همچنین از شما می خواهند که از چیزهایی که دریافت می کنید لذت ببرید. آن ها می خواهند شما یک تجربه موفق داشته باشید نه تنها در فرآیند خرید آن بلکه در واقع با استفاده از هر آنچه که به دست می آورید. پس آن ها می خواهند اطمینان داشته باشند که شما اطلاعات کافی برای گرفتن درست چیزها دارید و آن ها این کار را از طریق توصیه ها و اطلاعات مربوط به محصول انجام می دهند. اگر تجربه استفاده از سیستم و تجربه استفاده از محصولاتی که از طریق آمازون خریداری می شوند را دارید در آینده احتمال بیشتری دارد که دوباره برگردید و کالاهای بیشتری بخرید همچنین به احتمال بیشتری آمازون را به دیگران توصیه می کنید.



بیایید یک مثال دیگر را بررسی کنیم این یک گلوکومتر دیجیتالی است که توسط افراد دیابتی برای اندازه گیری سطح قند خون مورد استفاده قرار می گیرد که برای حفظ سلامتی آن ها بسیار مهم است برای تعیین اینکه چه غذایی برای آن ها بی خطر است، آیا نیاز به دوز انسولین برای تعادل قند خون دارند و ... بنابراین چرا برای سازندگان این دستگاه مهم است که کاربران تجربه کاربری خوبی داشته باشند؟ هدف اصلی این دستگاه بهبود سلامتی کاربران است برای اطمینان از اینکه کاربران در فهم وضعیت سلامتیشان موفق هستند تا بتوانند در زندگیشان تصمیمات درستی بگیرند. البته با محصولی مانند این بسیار مهم است تا مطمئن شوید که آن ها هیچ آسیبی نمی بینند این موضوع مهم نیست که فقط کاربران را متقاعد کنیدکه محصول تجربه کاربری مثبتی به آن ها خواهد داد بلکه متقاعد کردن ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و بیمه گر ها در مورد اینکه نه تنها ایمن است بلکه وسیله ای است که به سلامت بهتر کاربران کمک می کند مهم است. فراموش نکنید که در این مورد هم اگر کاربران تجربه موفقی داشته باشند آن را به دیگران معرفی می کنند.



زمانی که در مورد تجربه کاربری صحبت می کنیم در مورد تجربه کاربر هنگام تعامل با محصول می گوییم که منظور ما استفاده از محصول است. این همچنین به معنای موارد دیگر مثل انتخاب محصول از بین هزاران محصول است که ممکن است آنجا باشند خواه وب سایت های دیگر باشند یا سایر اپلیکیشن هایی که در اپ استور هستند. همه فرآیندرا در بر می گیرد یعنی چگونه آنها محصول را انتخاب می کنند آن را در دستشان می گیرند تا زمانی که از آن استفاده می کنند. چگونه به محصول دسترسی دارید؟ این که آیا از طریق مرور گر وب به آن دسترسی دارید یا آن را دانلود کرده یا از استور خریداری کرده اید. هم چنین شامل تجربه یادگیری استفاده از محصول است. پس در درجه اول رسیدن به نقطه ای که مفید باشد و محصول تجربه موفقی ایجاد کند مهم است.

تجربه کاربری همچنین شامل اصلاح محصول است شاید این مسئله به دلیل مشکلی است که شخص در درک نحوه استفاده از محصول دارد یا محصول آسیب دیده و نیاز به رفع اشکال دارد. تجربه کاربری همچنین شامل به روزرسانی محصول یا خرید محصول بعدی یا شروع به استفاده از نسخه بعدی محصول و مواردی از این دست را نیز شامل می شود.



بنابراین ، چرا تجربه کاربر سخت است، ما می دانیم که یک تجربه کاربری خوب باید به نظر برسد ، ما می دانیم از چه چیزی می خواهیم جلوگیری کنیم ، اما چرا انجام این کار همیشه آسان نیست؟ خوب ، یکی از دلایلی که کار سختی است این است که شما به عنوان طراح یک کاربر نیستید حتی اگر شما یک کاربر بالقوه این محصول هستید، نماینده تمام کاربران نیستید و بسیار مهم است که بیرون بروید و بفهمید کاربران چه کسانی هستند، چه نیازهایی دارند و چگونه کار می کنند تا بتوانید به صورت موثری برای آن ها طراحی کنند. یکی دیگر از دلایل سخت بودن UX این است که بیشتر اوقات در UX با نرم افزار سروکار داریم ، ما با سیستم های تعاملی مبتنی بر رایانه سر و کار داریم و رایانه ها متفاوت از مردم فکر می کنند. بنابراین ترجمه اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی برای برنامه نویسان آسان است و انجام چه چیزی برای کامپیوتر ها آسان است به چیزهایی که برای کاربران معنی دارد بخش بزرگی از کاری است که ما در ux انجام می دهیم و چالش برانگیز است. ما اغلب بار اول اشتباه می کنیم و برای درست انجام دادن باید چرخه های زیادی را پشت سر بگذاریم. محصولاتی که ما طراحی می کنیم چون بر اساس نرم افزار طراحی می شوند معمولا کاملا پیچیده هستند و اضافه کردن ویژگی های جدید بسیار آسان است پس کمک به تمرکز بر روی تجربه کاربر و آنچه که کاربران واقعاً به آن احتیاج دارند بخش مهمی است و اغلب به خصوص هنگام طراحی سیستم های بزرگتر و پیچیده تر ، بسیار چالش برانگیز است.



خوشبختانه ، در تجربه کاربری ، تکنیک هایی داریم که اکنون کار می کنیم تا به آسان کردن تجربه کاربر کمک کنیم. ابتدا ، ما یک پروسه نمونه سازی تکراری را دنبال می کنیم. معمولاً بار اول اشتباه می کنیم. بنابراین به جای تلاش برای درست بودن همه چیز باید از تکنیک هایی استفاده کنیم که به ما اجازه می دهد سریع شکست خورده و از اشتباهات خود بیاموزیم. ما این کار را با استفاده از روش های دیزاین و تحقیق کاربر محور انجام می دهیم و ما مجموعه ای از این موارد داریم که به نگه داشتن طراح در مسیر کمک خواهد کرد و مطمئن می شویم که در پایان محصول تجربه کاربری خوبی را رقم میزند. این کمک می کند تا کمی رفتار انسان را درک کنیم. برای طراحی تجربه کاربری خوب نیازی به داشتن مدرک روانشناسی ندارید اما دانستن اینکه مردم چگونه کارهایشان را انجام می دهند و آنچه ما می دانیم به آنها کمک می کند تا کارهایی که نیاز دارند را انجام دهند. ما باید بتوانیم درست قضاوت کنیم. در نهایت ما تمام این موارد را انجام می دهیم تا با دنبال کردن یک پروسه نمونه سازی تکراری که از روش های تحقیق و طراحی کاربر محور استفاده می کند و با شناختن رفتار انسان ما در موقعیت بسیار بهتری قرار داریم تا درست قضاوت کنیم و تصمیمات خوبی در طراحی سیستم بگیریم.

www.coursera.org