علاقه مند به خلق تجربه های دیجیتال!
مسیرهای رشد پیش روی دیزاینرها
اگر به دیزاین علاقه مندید و ابتدای مسیرتون هستید ، باید بدونید که علاوه بر حوزه های مختلفی که میتونید تجربشون کنید ، مسیر های مختلفی هم در روند رشد حرفه ای یک دیزاینر وجود داره.
این مسیرها تا حد زیادی برای دولوپرها هم صادقه. اینجا میخوام خیلی خلاصه این مسیر ها رو معرفی کنم.
مسیرهای پیش روی طراحان
فریلنسینگ
فریلنسینگ یا آزادکاری یعنی دریافت و انجام پروژه به صورت شخصی و بدون تعهد بلند مدت به شرکت یا مجموعه ( حداقل تعهدی بیش از چارچوب همان پروژه ).
*در ضمن فریلنسینگ "دورکاری" نیست.
مزایا :
- آزادی در مدیریت پروژه ها
- آزادی در انتخاب زمان و مکان کار کردن
- نبود سقف درآمدی ( روی کاغذ چنین سقفی وجود نداره اما عملا بیشتر اوقات از مقدار خاصی فراتر نمیره اما خب بر خلاف حقوق ثابت این شانس رو داری که درآمدی بالاتر به دست بیاری )
- یادگیری مدیریت زمان و خود مدیریتی ( میشه به عنوان نکته منفی هم در نظر گرفت اما خب سعی میکنیم نیمه پر لیوانو نگاه کنیم! )
معایب :
- عدم وجود دریافتی ثابت و مزایا ( همونطور که میتونی درآمد بالاتری کسب کنی و سقفی نداره ، حداقلی هم نداره و ممکنه در صورت بروز مشکلاتی، درآمد بسیار کمی داشته باشی و اکثر اوقات طبق تجربه شخصیم و مشاهدات درآمد فریلنسینگ به تنهایی کافی نیست.)
- نبود امنیت شغلی ( هرچند در کشورمون عملا در مسیرهای دیگه هم اینو به اون صورت تجربه نمیکنیم اما به هر حال در این مسیر کمتر از بقیه اس)
- تجربه نکردن کار تیمی (یا شاید تجربه بسیار کم به نسبت سایر مسیرها) و متعاقبا ضعف در مهارت های نرم مرتبط
- کمتر بودن روابط اجتماعی حرفه ای
آژانس های طراحی
شرکتهایی که در یک حوزه خاص به دریافت و انجام پروژه ها مشغول اند. این آژانس ها معمولا با آژانس هایی در حوزه های دیگه یا شرکت ها طرف قرارداد هستند و با کار برای این آژانس ها شما روی پروژه های دریافتی اون ها مشغول به فعالیت میشید.
در چنین فضایی بیشتر با فرآیند دیزاین و حل مسئله سر و کار دارید و غالبا تمرکز روی رضایت سفارش دهنده اس تا کاربر نهایی.
مزایا :
- افزایش گستره مهارت ها و آشنایی با حوزه ها و صنعت های مختلف به علت مواجه بودن با طیف گسترده ای از پروژه ها با نیازهای گوناگون .
- وجود حقوق ثابت ، مزایا و امنیت شغلی در قیاس با فریلنسینگ.
معایب :
- عدم افزایش عمق یک مهارت خاص یا تسلط بر بخشی از پروسه طراحی باز هم به علت مواجه بودن با تعداد پروژه های زیاد.
- استرس و فشار زیاد به علت وجو ددلاین های متعدد برای پروژه های مختلف.
- در مقابل پروژه های متعددی که روی اونها کار میکنید، در نهایت دریافتی یکسانی دارید.
تیم طراحی شرکت ها ( In-House Design Teams ) :
شرکت ها رو میتوان به 2 دسته تقسیم کرد یکی استارت آپ ها و تیم های کوچک، یکی شرکت های بزرگ (میشه گفت شرکت هایی با یوزر بیس بالا، سرمایه بیشتر یا تعداد کارمندان زیاد)
تو هر دوی این شرکت ها ، تمرکز بیشتر روی کاربر و مخاطب نهایی محصوله و بیشتر با بخش بیزنسی پروژه سر و کار دارید تا فرایند دیزاین. در واقع این پروسه ی طراحی و حل مسئله رو در بخش های کوچک تری از یک محصول بزرگ تجربه خواهید کرد و تنوع پروژه های یک آژانس رو نخواهید داشت.
استارت آپ ها
استارت آپ ها معمولا تیم های کوچیکی دارند و شما به عنوان عضوی از این تیم به توسعه و رشد یک محصول مشغول میشید.
مزایا :
- تمرکز روی یک محصول مشخص.
- امکان دور کاری وجود دارد.
- به نسبت یک شرکت بزرگ قدرت بیشتری در ایده دادن و اثرگذاری روی محصول دارید.
- زمان بندی ها و ددلاین ها منعطف تری دارید.
معایب :
- به علت کوچیک بودن تیم ها معمولا باید مهارت های مختلف و معمولا بیشتری به نسبت سایر مسیرهایی که بیان کردم داشته باشید. مهارت هایی که گاها ممکنه ارتباط زیادی با هم نداشته باشند.
شرکت های بزرگ
در چنین شرکت هایی شما عضو کوچکی از تیم های بزرگ تر خواهید بود و غالبا وظیفه خاصی در پروسه طراحی و رشد محصول رو به انجام خواهید رسوند.
مزایا
- افزایش عمق یک مهارت خاص ( به عنوان مثال اگر در حوزه UX فعال باشید ممکن در یک شرکت فقط با بحث UX writing سروکار داشته باشید و طبیعتا بعد از مدتی اطلاعات و تجربه بیشتری تو این موضوع خاص کسب میکنید. )
- بیشتر بودن اتباطات حرفه ای نسبت به سایر مسیرها
- به نسبت بقیه مسیرها میتونید انتظار حقوق بیشتری رو داشته باشید.
معایب
- به علت بزرگ بودن تیم ها بیشتر موارد با مدیران رده بالا در ارتباط مستقیم نیستید و متعاقبا قدرت زیادی در ایده پردازی و تاثیر مستقیم روی محصول نخواهید داشت. همینطور با وجود کلی آدم دیگه امکان دیده شدن شما پایین تره.
- باید با گستره زیادی از افراد در حوزه های مختلف محصول در ارتباط و هماهنگ باشید.
در پایان باید بگم که قطعا مزایا و معایب بیشتری برای هر مورد وجود داره و از جنبه های بیشتری میشه هر کدوم رو بررسی کرد که خب هم بسیار طولانی میشه و احتمالا از دانش من هم خارجه.
ازونجایی که هدفم از نوشتن در اینجا اشتراک اطلاعاتیه که از ابتدای مسیرم تا اینجا بدست آوردم، خوشحال میشم اساتید و دوستان با تجربه تر هم اگر موردی میبینن اصلاح کنن و چیزهای بیشتری یادمون بدهند.
برای کسایی که اطلاعات بیشتری میخوان داشته باشند میتونند به مقالات و پادکست زیر مراجعه کنند که کمک زیادی هم به خود من کرد :
- قسمت هفتم پادکست پارادایم | مسیر رشد
- مقاله Rubens Cantuni نوشته شده در UxDesign.cc
- مقاله Anna Iurchenko نوشته شده در UxDesign.cc
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتن تجربه کاربری و تفاوت آن با استراتژی محتوا؛ با بررسی نمونههایی از تپسی و دیجیکالامگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا ریبرندینگ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
به عنوان مدیر محصول چه کارهایی را باید در ماه اول ورود به یک سازمان انجام دهیم؟