در ویرگول درباره فوتبال، جامعه و تجربه کاربری مینویسم
چرا پروژههای تجربه کاربری شکست خوردند
پروژه ک
این پروژه شکست نخورد ولی یکی از درسهایی که از پروژه گرفتم این بود که شروع پروژه را به تبدیل شدن به کاربر اون محصول اختصاص بده، سالها بعد کاربر اون محصول شدم و از اینکه برای طراحی اون وقت زیادی نگذاشتم و بیشتر دنبال پول بودم پشیمونم!
پروژه ب
این پروژه هم شکست نخورد ولی درسی که ازش گرفتم این بود که گاهی طراح تجربه کاربری ظاهر قضیه است و نهایتا یک طراح گرافیست میخوان تا خواستههای مدیران را بدون کم و کاست اجرا کنه.
پروژه گ
افرادی هستند که رویا دارند تا فلان کار را انجام بدن وقتی میبینند دارن شکست میخورن چه بهونهایی بهتر از قربانی کردن اعضای تیم تا شکست خودشون را توجیه کنند، معمولا هم این پروژهها هیچوقت اجرا نمیشن، اونجا باید از خیر مابقی پول بگذری!
پروژه م
کاربرپژوهی بیش از حد وقتی فکر میکنی میتونه برای کارفرما جذاب باشه پروژه را نابود کنه، وقت زیادی بابت کاربرپژوهی بذاری در حالیکه فکر کارفرما اینه به زور تبلیغات میتونه محصولش را بفروشه و کاربر جذب کنه.
پروژه ت
پروژه شکست نخورد ولی با اون کیفیتی که میخواستم اجرا نشد چون هم تیمی را درست انتخاب نکرده بودم و مجبور شدم خودم کارها انجام بدم و باعث ضربه خوردن به یک پروژه همزمان هم شد.
البته تجربه شد که دو پروژه همزمان هم نگیرم!
پروژه و
اگر حوصله نداری رفت و برگشتهای زیادی طرح داشته باشه قبول نکن، کارفرمای ایدهآل گرا را بشناس و قانع کن که بهبود باید گام به گام پیش بره وگرنه تا ابد درگیر یک چرخه باطل طراحی میشی که هیچ وقت به نتیجه نمیرسه، پروژه دیگه صرفه مالی نداره و راهی جز فسخ نیست!
پروژه پ
خودت مستقیما پروژه را بگیر، این وسط اگر منافع افراد تامین نشه میتونند سنگاندازی کنند، افرادی هستند که اگر خودشون درگیر نشن یا اینکه خروجی وقت زیادی ازشون بگیره تا پیاده کنند سنگاندازی میکنند، متاسفانه من این موضوع را دیر فهمیدم و باعث کنسل شدن پروژه شد.
پروژه پا
کارفرما صرفا یک کپی از محصولات مشابه توی بازار میخواد تا یکی داشته باشه، پروژه شکست نخورد و انجام شد ولی خب پروژه طراحی تجربه کاربری نبود و صرفا یک محصول مشابه را کپی کردم!
پروژه ج
کارفرمایی که فهمیده مشکل کجاست و دیگه میخواد خودش ادامه بده چون فکر میکنه پرداخت مبلغ قرارداد دیگه زور داره و چرا باید به مثلا یک نفر به عنوان مشاور دستمزد پرداخت کنه!
نتیجه
- توی ایران بیشتر همه دنبال یک رابط کاربری نهایی هستند.
- یک قرارداد سف و سخت بنویسید، چون همه میدونند مشکل دارند ولی نمیدونند چجوری پیدا کنند و چه راهحلی واسش بدن و وقتی پیدا کردن دنبال بهونه هستند که خودشون پروژه را با هزینه کمتری ادامه بدن.
- مشتری و سازمان را بشناس که در چه مرحلهایی از بلوغ هستند و برای هر مشتری نباید خودت را درگیر کاربرپژوهی یا آزمون کاربردپذیری کنی!
- پول را بگیر و زیادی حرص نخور، متاسفانه رویکرد مناسبی نیست ولی گاهی نباید دلسوزانه به پروژه نگاه کرد و صرفا جنبه مالی را در نظر داشت.
از نظر من شکست یک پروژه تجربه کاربری وقتی اتفاق میافته که همه فرآیند بدرستی اجرا نشه یا خروجی قابل قبولی نداشته باشه، خیلی مواقع پروژه در ظاهر انجام شده ولی پروژهایی بوده که یک جورایی به قول معروف ماست مالی شده تا تموم بشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
باید ها و نباید های Buttons در material design
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشتریان تپسی، یه ماشین پرنده میخواستن!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
طراحی تجربه کابری موبایل: جستجوی کاربر پسند