یه سمور آبی تو جسم یک پسر رویاپرداز
ماجرای من و کنکور!(سه سال درجا زدن)
سلام! من سینا هستم سه سال کنکور دادم اومدم از ماجرا های این سال ها و تجربه هایی که کسب کردم رو باهتون به اشتراک بگذارم....
خب بریم از اولین روز دبیرستان :اولین روز دبیرستان در کلاسی 10 نفره دهم ریاضی شروع شد،شاید بقیه برای روز اول دبیرستان ان هم در سمپاد کمی استرس داشتند ولی من روزهای قبلش جوک حفظ کرده بودم که که بقیه را بخندانم... خب روز های بعد هم دلقک بودن من همچنان داشت گوهرافشانی میکرد ولی این دلقک درسخون بود تو آزمون های قلمچی رتبه دو شهرشون بود? ولی بعد هر ازمون همچنان در خانه تحقیر میشد چرا که تجربی نمیخونه و مملکت حمال میخواد ولی من که گوش شنوا نداشتم همین خوب که نداشتم چون افول من از لحظه ای شروع شد که به حرف بقیه توجه کردم....خلاصه سال دهم عالی گذشت حتی من مرحله اول و دوم المپیاد ریاضی رو قبول شده بودم ولی خب بعد هر اوجی افولی هم هست...
یازدهم خوب بود تا اینکه کرونا امد دقیقا 9 اسفند مدرسه ها 2 هفته تعطیل شد من هم گفتم بزار کمی استراحت کنیم بعد گفتند تا پایان سال تعطیل هستیم ولی من به جای درس خواندن شروع به فیلم دیدن کردم هر روز یک فیلم یادم میاد اولین فیلمی که نگاه کردم the edge of seventeen بود واقعا پیشنهاد میکنم ولی دیگه از درس خبر نبود فقط فیلم و موزیک برای ازمون ها هم کلید میگرفتم همین فرمون رفتیم تا خرداد که همشون با تقلب معدلم شد 19.54 که برای من خیلی خوب بود ...
تابستان دوازدهم به پدرم گفتم اگر کنکور قبول شم برام ایفون میخری گفت اگه پزشکی قبول شی میخرم،گفتم من ریاضی میخونم مهندسی چی گفت نه من هم بعد یکی دو ساعت گفتم اقا وقتی قرار نیست حمایتی ازم بشه همین بریم دوکتور بشیم یه ایفون بخریم(در این حد تباه) و این شد شروع بدبختی من با کلید گرفتن ازمون میدادم مدرسه هم نمیرفتم فقط فیلم و موزیک و خوردن و خوابیدن دیگه به حدی رسیده بودم که فکر میکردم خودم این درصدارو میارم یعنی دروغی که گفته بودم رو خودم باور کرده بودم و میگفتم حتما قبول میشم خلاصه کنکور دادم رتبم شد 26528 منطقه سه البته با استرس شدید کنکور 1400 و شانسی زدن و نکته جالب اینکه من زیستو شانسی زده بودم 9 درصد :)
وقتی نتیجه ها اومد و من خراب کرده بودم همه داشتن منو سوال پیچ میکردن و تحقیرم میکردن از طرفی دوستام که تجربی میخوندم رتبه هاشون عالی بود و همکلاسی های خودم یکیشون 62 و یکیشون 103 تو ریاضی اورده بودن در حالی که من سطحم از همشون بهتر بود فقط به خاطر اصرار بیجا و حماقت من از مسیری میدونستم درسته اومده بودم بیرون و داشتم برای دل بقیه تلاش میکردم خب به هر حال ناراحتی ها بعد 1 هفاه تموم شد پشت کنکور موندم.
سال بعدش رتبم شد 17158 منطقه تو تجربی و 987 تو زبان شد البته اینبار هم مثل سال پیش نخونده بودم فقط ایندفعه استرس نداشتم میگفتم هرچی میخواد بشه من فقط از محیط خونمون برم و یکم ازاد باشم میدونم چطور خودمو درست کنم خب اینبار باز تحقیر میشدم ولی مهم نبود گوشم پر بود از این داستان ها خب حقیقتا من امیدم به دامپزشکی شبانه ارومیه که بومی بودم بود و دبیری زبان ولی هیچکدوم نشد البته من هنوز نفهمیدم چرا 19هزار منطقه که هم استان بودیم قبول شد من نشدم زبان هم از شانس ما ظرفیتش کم شده بود و من مدیریت مالی دانشگاه تهران پردیس فارابی قم اوردم خودم انتخابش کرده بودم ولی از شهرش بدم میومد من کل دبیرستان میگفتم همه جا میرم جز قم و قزوین و سیستان بلوچستان دلیلش هم دقیقا حدس اولتونه،خب ولی چون باز گوشم باز بود و خانواده گفتن بده یک بار دیگه بخون من هم مجبور شدم البته همینجوری الکی نمیشه انچنان فشار روانی رو من اجرا میکنن که مجبور میشم وگرنه دیگه احمق نیستم خب رفتم و دو ترم مرخصی گرفتم و اومدم ولی اینبار فرق میکرد برای ریاضی موندم و دیگه نذاشتم کسی رو مغزم کار کنه.
خب من همون توانایی هایی که داشتم و نداشتم فقط میخوندم و مینوشتم و میرفتم جایی که کسی منو نبینه و خودم باشم و خودم که فشاری روم نباشه اقا من خوندم و رتبم میدونید چند شد ؟ حدسی ندارید؟ باشه باشه خودم میگم،شدم رتبه 264 منطقه سه الان هم که دارم مینویسم هنوز جواب انتخاب رشته نیومده فقط فعلا برای مصاحبه بورسیه دانش دعوت شدم هدفم دیگه رشته نیست هدفم دانشگاه بود بزارید الان حس خودمو بگم ببینم اون میشه یا بدتر یا بهتر ((مهندسی نفت دانشگاه تهران)) خب ماه بعد میام ببینم چی شده خلاصه هنوزم کسی از من راضی نیست و فکر میکنن قراره بیکار و حمال شم حالا ببینیم چی میشه، این بود داستان کنکورم الان میخوام توصیه هایی که از تجربه های خودم بدست اوردم بگم امیدوارم منو شایسته نصیحت کردن بدونید.
1-اگر فکر میکنید مسیری که میخوایید برید درسته برید دنبالش نظر هیچ کسی به طور مطلق هیچ کسی مهم نیست که ارزو های خودتون رو بفروشید، همه راه ها سختن و شما باید سرسخت باشید و تحت هر شرایطی ادامه بدید. پ.ن:از ماتریکس فرار کنید!
2-شما به مشاور نیاز ندارید که بگه بخون بشینید مثل ادم بخونید درس خوندن که ادا اصول نداره! برای خودتون برنامه بریزید و بخونید برنامه من اینجوری بود که میدونستم ازمون بعد چیه بعدش شب تصمیم میگرفتم فردا اینارو بخونم
3-فقط تست بزنید!
4- ریاضیات رو نمیشه به فرمول محدود کرد به نظر من ریاضیات رو با تمرین فراوان به مرحله ای برسید که به خلاقیت برسید و اینکه حتما تکنیک عدد گذاری و امتحان گزینه رو فراموش نکنید و اینو بگم من به عنوان دانش اموز ریاضی اصلا از فرمول یافتن ریشه استفاده نکردم
5-به هیچ عنوان بیش از یک سال پشت کنکور نمونین چون احتمالش خیلی کمه پیشرفت کنین پس قبول کنید و بهترین رشته و دانشگاهی که میتونید برید رو انتخاب کنید بهترین بقیه داستانتون بشید زندگی چیزی بیش از کنکوره که عمرتون رو هدر بدید.شغلتون هم الزاما وابسته به رشته تحصیلیتون نیست. تا سی سالگی وقت دارین تاب بخورین جاهای مختلف تا جای خودتونو پیدا کنین. نگرانش نباشین.
6-هرکسی نون تلاش خودشو میخوره. نه شریف و تهران پل رسیدن به موفقیته نه پیام نور ساوجبلاغ دره شکست و ناکامی. احساس نکنین خدا شمارو زده. همین که تو ایران به دنیا اومدین بَسِتونه.
7-خودتونو با هیچکس، تکرار میکنم با هیچکس، مقایسه نکنین. هر آدمی شرایط خودشو داره امکانات خودشو داره. مقایسهتون مزخرفه و نتیجهش پیشاپیش گرفته شده. شما میخواین بزنین تو سر خودتون. نزن آقا جون. زندگی ادامه داره.
خلاصه زندگی فقط درس خوندن نیست دوستان همیشه از لحظه حالتون لذت ببرید.
دوستان من میخوام از این به بعد بیشتر بنویسم پس لطفا حمایت کنید به قول دوستان بلاگر اگه از اکسپلور میای فالو کن و لایک هم فرامش نشه :)
موفق باشید و پایدار❤️
اپدیت 1402/7/14:مهندسی شیمی دانشگاه علم و صنعت قبول شدم(بهتر از تصورم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
من عاشق مدرسه ام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
از عجایب اول مهر(پراکنده نویسی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجروحِ ترکش های زیست و خسته از دسیسه های ریاضی