شیدای خواندن و نوشتن و شنیده شدن. "نه فرشتهام نه شیطان، کیام و چیام؟ همینم" _حسین منزوی
هنر سرکوفت زدن به فرزندان
اگر شما هم جزو آن دسته والدینی هستید که گمان میکنند باید از روشهای نوین تربیتی پیروی کنند و به خیالشان، دورهٔ سرکوفت و تحقیر کودکان به سر رسیده، جای درستی آمدید!
شما قطعاً والدین نمونهای هستید که چیزی از تخریب عزت نفس بچهها نمیدانید؛ اما مشکلی نیست. این مطلب، تمامی اقداماتی که برای تبدیل شدن به "هیولا" ضروری است را قدم به قدم تشریح میکند.
- فرزندانتان را با چیزهایی تحقیر کنید که هیچ نقشی در پدید آمدنش نداشته اند.
فوقالعاده است. در یک صدم ثانیه آنها را دیوانه میکند. ۱۰۰ درصد تضمینشده.
کافی است رنگ چشم دخترخالهشان را به فرق سرشان بکوبید. IQ بالای دختر همسایه را هر هفت ثانیه یک بار، یادآوری کنید. تعداد فالوورهای پیچ پسر عمهشان را -بنا به ضرورت- روزی دو تا ده بار به چشمشان فرو کنید. ثابت کنید که هر کسی حتی کارتن خواب گوشهٔ خیابان، امتیازات برتری نسبت به فرزندتان دارد.
- با ژنتیک خودتان، به بچهها سرکوفت بزنید.
این یکی معجزه است. با استمرار در این پیشنهاد، به زودی عزیز دردانهتان را در آسایشگاه روانی ملاقات خواهید کرد.
روش کار ساده است. دقت کنید کدام ویژگی ظاهری فرزندتان هست که از بخت بدش، از شما به ارث برده؟ موهای کم پشت؟ شاید قد خیلی بلند؟ در این صورت میتوانید با لفظ «نردبان» عزت نفس بچه را با خاک یکسان کنید. قد خیلی کوتاه، لاغری و چاقی بیش از حدی که خانوادگی است، شاید نقصی در صورت،دندانها...فرقی نمیکند. فقط آینه باشید و هر بار که بچهها خواستند با شور و شوق، چیزی برایتان تعریف کنند، ویژگیهایی که به واسطهٔ ژنتیک در خودتان هم هست را مثل پتک به سرشان بکوبید. ترجیحاً آنقدر محکم و با صلابت تحقیرشان کنید و گفتههایتان را از سر بگیرید تا گریهشان بگیرد و فضا را ترک کنند.
- کنکور
شوخی میکنید؟! لطفاً نگویید که فرزند دبیرستانی دارید و تا به حال، با این واژه اذیتش نکردهاید. شما جداً فرشتهاید و چشمم آب نمیخورد به این زودیها هیولا شوید. ما را به خیر و شما را به سلامت!
طرف حسابم با والدینی هست که استعداد ذاتیِ روی مخ بودن را داشته باشند.
طبیعی است که بابت آیندهٔ فرزندتان دلشوره داشته باشید. مسلماً او عزیزترین فرد زندگی شما و تکهای از قلبتان است.
اما بیایید همین نگرانی قشنگ عاشقانه را به سوهانی تبدیل کنیم و هر روز- ترجیحاً از همان روز اول ثبت نام در دبیرستان- روح جگرگوشهمان را بدین وسیله خراش دهیم.
خدا را شکر؛ در زمینهٔ کنکور دستمان باز است. میتوانیم هزینههای بالای کلاسهای تست را با هر رفت و آمدش یادآوری کنیم. میتوانیم خوراکیهای گران بخریم ( مثلاً گردو یا مواد مغذی گرانتر) و منت بگذاریم که برای بالا بردن بهرهٔ هوشی تو، این همه هزینه کردیم! پیشاپیش، مخصوصاً سر سفرهٔ غذا، روز اعلام نتایج را پیشبینی کنیم و حتماً یادآوری کنیم که انتظار چه چیزی را داریم. ( فرقی نمیکند. چه بگویید ایمان دارم قبول میشوی، چه بگویید مطمئنم آزاد هم راهت نمیدهند؛ در هر صورت، بار روانیاش کنکوریِ بینوا را مثل منگنه تحت فشار میگذارد. خیالتان راحت.)
از ترفند مقایسه کردن استفاده کنید و ساعت مطالعهٔ دختر مرحومه بتول خانم و تعداد تستهای پسرعموی منفورش را هر لحظه یادآوری کنید.
حتی اگر قبل از این، اهل رفت و آمد خانوادگی نبودید، سال کنکور، هر روز هفته تمام ایل و تبارتان را شام و ناهار دعوت کنید و وادارش کنید با وجود صدای قهقهٔ شوهرعمه جان و ونگ-ونگِ نوزاد خواهرزادهٔ عزیزتان، خودش را در اتاق حبس کند و ۸ ساعت مطالعهٔ مفید داشته باشد.
خلاصه، چشمتان را درد نیاورم. اگر ذرهای خلاقیت داشته باشید به راحتی میتوانید با حواشی کنکور، خون بچهها را شیشه کنید. اگر هیچ یک از این اقدامات هم انجام ندادید، غمتان نباشد. معلمها و همکلاسیها و استاتیدی هستند که با کمال میل، جور شما را خواهند کشید.
- شروع کسب و کار یا پیدا کردن شغل
دفتر و ماشینحسابی جلوی دستتان باشد تا کوچکترین ضرر بچهها را محاسبه کنید. حتی المقدور، چشمتان را روی سود و پیشرفت بچهها ببندید و منفیترین نکات شغلشان را در نظر بگیرید. از ترفندِ همیشه محبوبِ مقایسه کردن غافل نشوید.
بیش از این وقتتان را تلف نمیکنم. امیدوارم مطالبی که خواندید، جرقههایی از خلاقیت را برایتان به ارمغان آورده باشد تا هر زمان که اراده کردید، در هر زمینه از زندگی فرزندتان: از بدو ورود به مهدکودک تا نحوهٔ پوشک کردن فرزند خودش، راهی را بیابید تا عزت نفسش را با خاک یکسان کرده و به او ثابت کنید که هیچ محبوبیت، مقبولیت و ارزشی ندارد.
شاید والدینمان از سر ناآگاهی یا زخمهای روحی، احساس بی ارزشی یا سربار بودن را به ما منتقل کرده بودند؛ اما مهم این است که ما برای تبدیل شدن به والدی بهتر، مطالعه و تحقیق داشته باشیم. نگرانیها و توصیههایمان را به صورت صحیح ابراز کنیم. هیجانات خود را کنترل کنیم؛ در صورت نیاز، به درمان خود بپردازیم و به این چرخهٔ باطل پایان ببخشیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
هزار طوفان دیدهام
مطلبی دیگر از این انتشارات
موفقیت یه کنکوری فقط تو درس خوندن نیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
هزارتو