اگر زرتشت،علی(ع) را می دید می نوشت:گفتار علی،پندار علی،کردار علی...
ک مثل کنکور...(قسمت دوم)
سی و یک فروردین
امروز دو تا آزمون دادم،آزمون سنجش که افتضاح بود😐واقعا نمی فهمم چرا همه تاکید می کنن آزمونای جامع سنجش عالیه؟
خیلی کنجکاوم بدونم با کدوم عقلشون یه هفته مونده به کنکور آزمونی میزاره که دوازدهم توش نیست؟😐دفتر چه ها سر همه؟و برای محاسبات ریاضی و اقتصاد جا نزاشته؟واقعا چنین آزمونی کجاش استاندارده.
حالا همه ی اینارو ول کن اصلا!یه آزمون همه ی درساش چرا باید سخت تر از حد معمول باشه.😐من برای اولین بار در تاریخ توی دفترچه ی دوم وقت کم آوردم!!(توی کنکور هم روی دفترچه ی دوم وقت کم آوردم😅)
به خودم اومدم دیدم ۵ دقیقه وقت دارم و کل سوالای جغرافی مونده.(توی کنکور گفت وقت تمومه و من هنوز کل متن عربی رو نخونده بودم😅)
عصر هم وقتی بیدار شدم آزمون قلم چی دادم و چه سر دردی گرفتم،از اول دفتر چه ی دوم حالم داشت بهم می خورد و به زور خودمو نگه داشتم.
مامانم اینا هم می خواستن برن مهمونی من خودزنی کردم که نمیام و مامانمم گفت بمون.
منم درصدامو گرفتم و یکم با روان نویس چت کردم.
آخرشم خوابیدم.
سه اردیبهشت
دیروز حالم بد بود،از دست ریاضی عصبانی بودم،امروز حالم خوبه و از چیزی عصبانی نیستم.
مشاورم بهم زنگ زد نمی دونم به همه میگه یا واقعا جزء بهترین دانش آموزاشم اما گفت به عنوان سه تای برتر اسمتو دادم،نمیدونم سه تای برتر یعنی چی و به چه درد می خوره،ازش نپرسیدم،بهش گفتم به خودم باور دارم و الان عجییییب به خودم ایمان دارم.من میتونم،من بهترین خودمم از همه ی فرصت هام استفاده کردم هیچیو از دست ندادم آره من لیاقتشو دارم!اگه خدا بخواد،اگه به صلاحم باشه میشه همون چیزی که خودم می خوام.یه عددی که خیلی قشنگه خستگی رو از تنم در میکنه...
این یادداشت هارو بعد کنکور منتشر می کنم،شایدم هیچ وقت منتشر نکنم نمیدونم!اما هر چی بشه من هیچ افسوسی ندارم که بخورم چون حتی برای یه سال توی عمرم هیچی کم نزاشتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
جان بر لب از دسیسه های شیمی و خمپاره های اشکال زیست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مراقب کنکور که نباید خوشگل باشه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کنکور و مدرسه ی دینی