گندکاری به سبک کنکوری:))

سلاااام رفقای ویرگولی من

من برگشتم.....

واقعیتش ۲-۳ ماه گذشته دووور خودم حصاری کشیدم و با همه قطع ارتباط کردم

وقتی میگم همه یعنی همهههههههه

اینجوری شد که الان قدرت تکلمو از دست دادم (یعنی آداب معاشرتی و اجتماعیم صفرررررر شده:// )نوشتن که جای خودشو داره...

همین هم باعث شد که برگشتنم هفته ها به تعویق بیوفته من از نوشتن میترسیدم

و خب بهتره اصلاح کنم همین الانش هم میترسم

اما خب یه لحظه به خودم اومدم و گفتم مطهرهههههه به خودت بیا دختر این چه وضعشه؟؟؟!!

  • مثل مرده ها فقط حرکت میکنی
  • نه هدفی
  • نه انگیزه ای
  • نه روحیه ای
  • حتی از این وضعیتم ناراحت یا عصبانی هم نبودم

لپ کلام من به مرده بودن و هیچکاری نکردن عادت کردم

روراست باشیم اوایلش این تنبلی برام لذت بخش بود:(((

اوه خدای من تازه دارم میفهمم چه بلایی سر خودم آوردم

  • خیلی از آدمای خوب زندگیمو دستی دستی از دست دادم
  • حدودا ۱۰ کییییلووووووو اضافه وزن پیدا کردم و باید خدمتتون بگم قبل اینم خیلیییییی باربی نبودم الان دیگه......
  • واقعا من این مدت رو چیکار میکردم؟؟؟

خواب، فکر، خوااب ،فکرررر، فکرررر، خوااب و..... (البته این وسط از نقش پررر رنگ پرخوری های عصبیم هم نگذریم...)

هووووف:///

دوستان ،تصمیم دارم کتابی بنویسم با این عنوان

چگونه گند بزنید به زندگیتون نوشته اینجانب متخصص گندکاری در هر زمینه از زندگی ... :))))

قربون کرمت برم خدا دخترای مردم از هر پنجشون یه هنر میباره بعد مااااا...

البته جدا از شوخی و این حرفا باید بگم خودم کردم که لعنت بر خودم باد:)))

اما میدونین پررو بودن خودمو خیلی دوست دارم

یه منه درونی بهم میگه هنوز هم وقت برای جبران دارم

و نباید امیدم رو تا ثانیه آخر از دست بدم

اما منطقم برچسب سکوت کن به صدای درونم نشون میده و هی دم از نشدن میزنه

واقعیتش زمان کافی برای شنیدن این جدال های درونی ندارم و فقط و فقط باااید سرمو بندازم پایین و تا خط پایان ادامه بدم

خدایی این همه فکر کردم چه گلی به سرم زده شد که باز این بخواد یه کاری بکنه...

از این ها بگذریم ...

واقعا یکی از آسیب هایی که سال کنکور به من وارد کرد همین نشخوار فکری بود که دچارش شدم

تا قبل اینها من فکر میکردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم ولی الان

حس خنگی مزمن بهم دست داده :////

میگن که یک ۲-۳ سالی طول میکشه که این احساس برطرف بشه..

یکم زیاد نیس؟؟!!

راستی وضعیت روحی خرابمم حاصل تصمیماتی هستن که توی این مدت گرفتم که به موقش میشینم براتون تعریف میکنم

اما یکی از مخرب ترین انتخاباتم ،رفتن سربازی در سال کنکور بود://////

واقعا تا قبل از رفتن به اون مکان نفرین شده میگفتم که

وااااایییی خوش به حال پسرا میرن سربازی نظم و دیسیپلین توی زندگیشون میاد و...

واقعا من چیز کردم توی همچین تفکرییییییییییییی که نظم بخواد به زووور توی پاچه ملت بره:))))

بچه ها عید نوروز به مدت ۱ ماه در پانسیونی شرکت کردم که یه جورایی شبیه سازی سربازی برای کنکوری ها بود به والله که من قبل عید یک آدم نرمال بودم ولی الان.....:)))))) واقعا مسخره و خنده داره

ماجرای این پانسیون به نوبه خودش یک پست مجزاست که بعدا براتون تعریفش میکنم:)))

خلاصه که مراقب خودتون باشید و بدونین هییییچ چیزی ارزش از بین رفتن آرامش حال حاضرتون رو نداره

و اما اینم بگم که گاهی هیچکاری نکردن هم آرامشتون رو بهم میزنه

مراقب تصمیماتتون باشین و بدونید یکی این سر ایران از تههههههههه دل دوستون داره

دوستداری شما یک عدد پشت کنکوری تنبل:))))

۱۸ اردیبهشت۱۴۰۳

پ ن: دلم خیییلی براتون تنگ شده بود

پ ن: نوشتن اونقدرااا هم که فکر میکردم ترس نداشت :)))