این من نیز/ منکر میشود مرا/ من کو؟/ مرا خبر نیست/ اگر مرا بینی/ سلام برسان...
یک ماه زندگی نامسالمت آمیز با مخلوطی از هفت خان رستم و اسفندیار
پنج روز... پنج روز از زمان عفو مشروط می گذره و من همچنان در تقلای دست به کیبورد شدن به سر می برم. باور کنین دلم میخواست همون روز اول آزادی( آزادی کاذب) بنویسم اما انگار بعد از امتحانات نهایی دیگه نمیشه از لذت های سابق لذت برد؛ انگار هنوز باید منتظر بمونم تا ذهن و مچ هام به یاد بیارن...
امتحانات نهایی امسال برای من و هم دوره ای هام، اولین خان برای رسیدن به دانشگاه بود درحالی که هر امتحان این دوره خودش یه خان مجزا محسوب میشد. حتما می پرسین، چرا؟ سخت بود؟ راحت بود؟ مگه چطور بود؟ نظرها و حقیقت ها با هم متفاوته و از کل ماجرا فقط یه چیز استنباط میشه: اثبات دوباره اینکه هرچیزی که مسئولین ما میگن و وعده میدن، معکوسش اتفاق می افته!
گفتن با تاثیر معدل استرس رو کم میکنیم؛ استرس ده برابر قبل شد...
گفتن عدالت بر قرار میشه؛ عدالت کمتر به چشم خورد...
گفتن چندین بار می تونین ترمیم معدل کنین؛ یه بار بیشتر نمیشه ترمیم کرد...
گفتن خوندن خود کتاب کافیه؛ کافی نبود...
در مورد خودم و وضع امتحاناتم حرف نمیزنم که هم خودم رو حرص میدم و هم شما رو. میدونم بخش زیادیش تقصیر خودمه؛ احتمالا دنبال کننده هام نیز بدونن چرا. میخوام با یه دید منصفانه تر و همگانی تر بررسیش کنم.
همه ناراضی ان؛ از بی نظمی، از سطح سوال ها، از شیوه تصحیح، از تغییرات یهویی، از فرجه امتحانات، از همه چیز. فقط میزان و جنس نارضایتی ها متفاوته که این مهم ترین موضوعه.
تاثیر قطعی معدل میتونست تغییر مفید و کارسازی باشه البته به شرطها و شروطها. هرچند معتقدم همین الان هم یه سری ها از آب گل آلود ماهی گرفتن فقط خودشون هنوز خبر ندارن. شاید اون چیزی که انتظار داشتن نشده باشه اما قطعا نتیجه تلاش هاشون اونها رو نسبت به بقیه در سطح بالاتری قرار میده و برخلاف غرغرها، به نظرم نتایج کلی مطلوب تر از چیزیه که فکر میکنن.(نمونش همکلاسی های اسبقم)
اگه بخوام به عنوان یه دانش آموز تیزهوشانی نگاه کنم سطح سوال ها خوب بود. بله خوب بود!
نه تنها برای من تیزهوشانی(اسبق) بلکه برای همه، درس هایی مثل دینی، انسان و محیط و تاریخ کاملا مطابق کتاب بودن و جواب و سوال رو میشد توی کتاب پیدا کرد. پس طبیعتا برای کسی که خوب خونده بیست گرفتن نباید زیاد سخت میبود. سختی جزئی کار یه سری سوال مفهمومی بود، و اما... سختی اصلی کار، فرار بودن این درس ها. مخصوصا که بعد از اولین امتحان و دیدن پاسخنامه های احتمالی، فهمیدیم برخلاف ادعا ها و منم منم ها، هدف اصلا یادگیری مفهمومی نبوده بلکه حفظ ربات طور خط به خط کتاب بوده!
درس هایی هم بودن مثل عربی، زیست و شاید فارسی که باز، هم برای دانش آموز تیزهوشانی معقول بودن هم برای دانش آموز عادی. هرچند برای تیزهوشانی معقول تر(فقط فارسی حدود 2/5 نمره خیلی سخت چرت داشت) سطح این سوال ها سخت بود و به هیچ وجه نمیگم آسون بود منتها سختی از خود کتاب استخراج شده بود نه مطالب و نکات اضافی خارج از کتاب. یه تدریس خوب و همه جانبه + یه درس خوندن ریز به ریز و اساسی میتونست منجر به نمره ی مطلوب بشه.
میرسیم به گروهی از درس ها که هرچند خیلی سخت بودن اما دست و پنجه نرم کردن با اونها عموما برای یه تیزهوشانی(معلومه که من نه) راحت تر از جواب دادن به امتحانات دروس عمومی بوده. اینجاست که نابرابری تحصیلی، بیشتر خودش رو نشون میده. امتحانات این دروس تستی و خارج از کتاب بودن اما چون دانش آموزان مدارس خاص از تدریس های برتر و حداکثر امکانات ممکن برخوردارند، مشکلی بنیادی نداشتن. از نظر سختی:
شیمی< زمین < ریاضی < فیزیک
زمین که اصلا توی یه لول دیگه بود و مثل شیمی خیلی مفهمومی. از طرفی هم رو آب ترین درس دبیرستان زمین شناسیه که توی هیچ مدرسه ای هیچ وقت بهش اهمیت کافی نمیدن. در نتیجه ساده ترین سوال هاش به سخت ترین تبدیل میشن.
بگذارید در مورد زبان صحبت نکنم...
فرجه امتحانات بهترین حالت ممکنی بود که میتونست باشه. فقط یه سری از افراد هنوز متوجه نشدن که تلاش برای نمره ی عالی، از این فرجه ها شروع نمیشه و این زمان ها درواقع برای مرورن (از جمله خودم) ده روز قبل از امتحانات گلدن تایم شماست و نه ماه سال تحصیلی پشتش زمان اصلی تلاش و کوشش. هرکس اینا رو از دست بده حق نداره از سختی چیزی بناله چون 70 درصد قضیه تقصیر خودشه. همچنین گوش دادن به تدریس های سرکلاسی خیلی مهمه. هرچند سر اکثر کلاس ها خواب بودم اما موقع خوندن درس ها برای اولین بار به قدرت ضمیر ناخوداگاه ایمان آوردم.
هرچند باید از اول روشن میکردن خوب درس خوندن یعنی تستی محور کار کردن و نباید با کتاب گولمون میزدن! اصن ولش کن از قدیم گفتن خنده بر هر درد بیدرمان دواست!🤣😑
مسئله مهم و جنجالی: تصحیح اوراق. غیر از اینکه پاسخنامه، تک بعدی، اعصاب خرد کن و مرغ یه پاست؛ نیرو برای تصحیح کمه و هیچ کی این امر خطیر رو گردن نمیگره.(یعنی انقدر منظم و آینده نگر بودن که به اینجاهاش فکر نکردن!) در نتیجه ورقه های ریاضی ما رو میدن مثلا معلم ورزش تصحیح کنه! قشنگ پاسخنامه تک بعدی اندر مصحح تک بعدی، به به چه شود!
کنکور یا امتحانات نهایی مسئله این است!
شخصا ترجیح میدادم فقط سال آخرم رو کنکور بدم تا اینکه نه ماه کل مغز و اعصاب و زندگیم رو بزارم پای یه درسی مثل تاریخ که اخرش شب قبل امتحان بفهمم کوفتم یادم نمیاد؛ سرجلسه هم جد درآبادم بیاد جلوی چشمم! از ما که گذشت؛ ولی فکر کنین بعدی ها چقدر گناه دارن از دهم تا سه سال دیگه چقدر باید استرس و عذاب مضاعف بکشن! انگار توی هرسال داری ده تا به بالا مینی کنکور میدی. یعنی رسما از 16 سالگی زندگی بر تو حرام! بعدشم ترمیم پدرتو در بیاره. اگه پشت کنکوری هم بشی که دیگه نور علی نور!
میدونین تخصصی ها که توی کنکور هست، باید فقط عمومی ها رو نهایی میکردن. حتی فکر میکنم الان شرایط رو تغییر دادن چه فرقی کرد؟ دوباره همون بچه خفن کله گنده ها از نابرابری تحصیلی واسه خودشون پله ترقی میسازن درحالی که یکی دیگه حتی نمیتونه پاس بشه یا با یه معدل زیبا دیپلم بگیره.
یعنی واقعا انقدر پول ارزشش رو داشت؟ اون پولی که قراره از ترمیم ها به جیب بزنن رو میگم. ولی بعد فکر میکنم هزینه ی برگزاری امتحانات نهایی که خیلی بیشتر میشه، نمیشه؟ نمیدونم باید منتظر موند و دید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
ده قسمت از امروز
مطلبی دیگر از این انتشارات
افزایش تراز آزمون با 11 تکنیک کلیدی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بعد از آن شب