دانشجوی تاریخ . farnazshabrooz@gmail.com ENTP_A
یک آرزو،یک هنر!
سلام علیکومممممم:)
دماغا چاقه؟؟
من اومدماااا
نباید اینجا پر از کف و سوت و جیغ و هورا باشههه؟؟.
اضافه گویی بسه بریم یر اصل مطلب؛)
داستان آرزوهای منو قدیمیا میدونن.
〈(•ˇ‿ˇ•)-→
اونایی هم که تازه باهام آشنا شدن این پست رو بخونن و سر نخ هارو دنبال کنن(^3^♪
تو اون لیست 20آرزویی که داشتم
یکی از پایین ترین لول هاش همین بود:
ی سری دست سازه مثل بوک مارک و جوراب بچگونه و دم کلیدی،دست گیره و و.. کلا ی سری ایده پیاده سازی کنم و درست کنم(عمل کنم)
شاید بگید همین؟!
این چیه که بره تولیست آرزوهات!
ولی باید بگم برا منی که میگفتم اینا چیزای ساده و کم اهمیتین بره برا بعدا و همینطور دست دست میکردم ارزشمنده.
خودِ همین چیزای کوچولو کوچولو سه ماه وقت برد تکمیلشون کنم:)!
و البته همونطور که گفتم پایین ترین لول تو آرزوهام بود.(به قولی این فقط زمینه سازیهD:).
خوشحالم تونستم جلو یکی از آرزوهام تیک بزنم و این یعنی موجی از حس افتخار ،حال خوب و صد البته ذوق کردن?.
اینم از عکساشون:.
خب اینم از هنرات کدبانو??.
(دیدین بعضیا همینکه ی غذا درست کردن یا ی چیز بافتنی، سریع استوریش میکنن و زیرش مینویسن مثلا:اینم از کاپ کیک خودم پز.
حالا منم ?).
امیدوارم هر تجربه ی تلخ یا شیرینی که براتون اتفاق میافته شما رو تو خودش حل نکنه و نکشه عقب،بر عکس بتونید به عنوان ی سکوی پرتاب به سمت پیشرفت ازشون استفاده کنید:).
فعلا خدانگهدار
بای بای ما رفتیم ?♀️.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکبری من در مسجد + ویس
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه ی سه ماه اول کار با بولت ژورنال
مطلبی دیگر از این انتشارات
کوله پشتی 1403