از رنجی که می‌بریم: پدیده ای بنام «مُبَلِغ تجربه»!

یکی از مشکلات بزرگ جامعه طراحان در ایران (یا شاید در جهان) عدم آگاهی تفکر عام به جریان وقایعی است که حول محور طراحی دیجیتال رخ می دهد. عناوینی عجیب و غریب، کارگاه‌های عجیب و غریب، رویدادهای خزعبل و شاید در ۹۰ درصد مواقع، افراد عجیب و غریب!


حتما باید برای شما هم پیش آمده باشد که در حال فر خوردن در توییتر هستید و ناگهان، یکی از اساتید بنام و معاصر صنعت طراحی جهان (که در ایران به ازای هر دو طراح محصول یکیشون از اینها هستن!) در واکنش به آثار منتشر شده در دریبل توییت می فرمایند که:

«این ها که قابل اجرا نیست!»
یا «دریبل پر شده از کارهای تکراری سطح پایین!»،
یا «خاک تو سرتون!! دریبل که جای نمونه کار نیست»،
یا «خیلی اسگلین! چقدر کارهای سطحی تو دریبل میذارین!»...

در اینکه این اساتید قطعا به فکر پیشرفت جامعه طراحان ایران هستند و البته؛ تعالی هنر تعاملی در این کره خاکی دقدقه‌شان است؛ شکی نیست! ولی بد نیست یک نگاهی به کارهای خود این بزرگواران در دریبل بی‌اندازیم تا ببینیم که خودشان چند مرده حلاج‌اند؟

خب، اول می خواهم یک توضیح بدهم که دریبل چیست و به چه درد می خورد، دریبل خودش، خودش را اینطور معرفی می کند:

https://dribbble.com/about
https://dribbble.com/about
طبق گفته خود دریبل؛ دریبل منابعی برای کشف و ارتباط با طراحان و استعدادهای خلاق در سراسر جهان است. دریبل به برخی از بهترین شرکتهای طراحی جهانی از جمله Apple ، Airbnb ، IDEO ، Facebook ، Google ، Dropbox ، Slack ، Shopify ، Lyft کمک می کند تا در معرض خلاقیت قرار بگیرند و به آنها در استخدام افراد خلاق متخصص کمک می کند.

خب، چیزی که می شود فهمید، این است: یک اجتماع که محور فعالیت های آن بر پایه خلاقیت است! یعنی شاید اصلی ترین فعالیت دریبل، انتشار خلاقیت باشد. از این مدل فعالیت و چشم انداز می توان تنها یک چیز فهمید: «چیزهایی که شاید با تکنولوژی حال حاضر قابل اجرا نباشند». باز در همین زمینه هم حدس و گمان ها بسیار است! بالاخره چه کنیم؟ باید نمونه کار بگذاریم و از دریبل به عنوان یک portfolio یا کارنامه هنری استفاده کنیم؟ یا خیر؛ فقط کانسپچوال و انتزاعی؟ آیا باید با نام دریبل کلاس گذاشت؟ آیا فقط خفن ها در دریبل هستند؟ آیا هرکس از گرد راه رسیده و چون در استخدام شرکت های بزرگ (و نه لزوما معتبر) هست باید با نام و برند دریبل هر کار که خواست بکند؟ و آیا اگر این اتفاق افتاد آنان طراحان خفنی محسوب شده و می تواند خداوندگار را بنده نباشند!؟

اولا، تقریبا هر کسی که حتی یک کار در دریبل گذاشته باشد می تواند میت آپ برگزار کند! (می توانید ایمیل بزنید و امتحان کنید). دوما، برای پاسخ دقیق به این سوال باید اول ببینیم که کارنامه حرفه ای یک هنرمند به چه چیزهای باید معطوف شود؟ کارنامه حرفه ای یک هنرمند، طراح یا تحلیل‌گر، بسته به نوع حرفه و تخصص آن طراح بسیار متفاوت خواهد بود. و صد البته که همیشه فقط به خروجی کارهایی که انجام داده بر نمی گردد. برای مثال کارنامه حرفه‌ای یک «طراح تعاملی» با کارنامه حرفه‌ای یک «طراح تجربه کاربری» بسیار متفاوت است. مثلا یک طراح تعاملی، با مدیوم تصاویر متحرک (GIF یا کلیپ) به بهترین نحو می تواند توانایی های خود را به منصه ظهور بگذارد، در حالی که یک طراح تجربه کاربری تنها با نمایش و شوآف خروجی گرافیکی کار خود به هیچ وجه نمی تواند هیچ‌کدام از زحماتی که برای آن کار کشیده را به رخ تماشاگران بگذارد و قطعا نیاز به case study و ارائه مفصل تری خواهد داشت.

نتیجتا؛ شاید دریبل برای قشر خاصی از طراحان آماده شده؟ هم بله، هم خیر! یعنی شاید هیچ‌کس نمی داند! دریبل در واقع یک شبکه اجتماعی است که هر کس با هر تخصصی در طراحی می تواند به زعم خود از آن استفاده کند. مثلا حتی یک طراح تجربه کاربری هم می تواند تفکرات خود را در دریبل به نمایش بگذارد؛ ولی نمی تواند از دریبل به عنوان یک portfolio استفاده کند. در حالی که یک طراح تعاملی، یا حتی یک تصویرگر، به راحتی می تواند از دریبل به عنوان یک portfolio یا حتی فروشگاه برای فروش آثار خود بهره ببرد. پس با امکاناتی که دریبل در اختیار کاربران می‌گذارد، می توان حدس زد که دریبل بیشتر مناسب executive designer ها (یا طراحان عملیاتی) است. مانند؛ طراحان رابط کاربری، طراحان تعاملی، تصویرساز ها، طراحان کاراکتر، motion designer و... است. و خب طبعا، استراتژیست ها، معمارها، طراحان خدمات، تجربه کاربری یا محققین بهره کمتری می توانند از دریبل ببرند!

به طور کلی، طراحی دیجیتال، طراحی تعاملی، طراحی تجربه کاربری، طراحی محصول و... یکی از زیرشاخه های مطالعاتی به نام «تعامل انسان و کامپیوتر» محسوب می شود. متاسفانه یکی از دلایل اصلی که در این جامعه قورباغه ها هفت تیر کش هستند این است که ما در علوم دانشگاهی رشته های طراحی تعاملی یا تعامل انسان و کامپیوتر را در مقطع کارشناسی نداریم (لااقل تا جایی که می دانم) و مرتبط ترین رشته های آکادمیک در ایران برای این دسته از طراحان، طراحی صنعتی است. ما در جامعه طراحان دیجیتال ایران ممکن است تا چند ده گرایش اصلی و فرعی داشته باشیم: طراح رابط کاربری، طراح تعاملی، طراح تجربه کاربری، طراح محصول، طراح خدمات، محققین طراحی و... که هدف نهایی همه این دسته افراد تولید محصولاتی است که کاربران بتوانند به راحت ترین نحو ممکن با آن تعامل داشته باشند.

قورباغه‌های هفت‌تیر کش
قورباغه‌های هفت‌تیر کش
عنوانی با نام مُبَلِغ تجربه و چابکی وجود ندارد! اگر منظور این زبان بسته تبلیغ و دعوت مردم به طراح شدن است؛ چرا باید همه افراد تبدیل به طراح شوند؟ اگر همه طراح باشند پس مصرف کننده کیست؟

یک سوال اساسی به وجود می آید: راه تشخیص سره و ناسره در دریبل چیست؟ و اصلا خفن کیست! و چطور می توانیم خفن شویم!؟ در کل: راه رستگاری در دریبل چیست؟ جواب ساده‌ست، با شرکت در کارگاه های خزعبل اساتید!

شاید باور این مسئله برای خیلی از اهل فن در خارج از ایران سخت باشد. در این سمت کره زمین، دوره سه ماهه‌ای برگزار می شود که قطعا شرکت کنندگان نمی توانند شاغل باشند یا حتی نمی توانند دانشجو باشند! چرا، چون هر روز از صبح تا غروب باید وقت خویش را به بطالت در آن کارگاه ها بگذرانید!

خب، پر واضح است که قشر هدف این کارگاه، آن دسته از جوانانی هستند که جویای کاراند! ذهن بسیار شکل‌پذیری دارند و خب، شاید در دوران خیلی خوشی از عمر خود نیستند! با هزار و یک جور بحران در حال سر و کله زدن اند! شاید بگویید که در خارج از کشور هم از اینطور دوره ها برگزار می شود! چرا ما نه؛ با یک جستجوی خیلی ساده در معروف ترین دوره های مثلا تجربه کاربری (GA, NN/Group, etc) می بینید که دانشجویان آن دوره‌ها به همه چیز زندگی شان می‌رسند! و اصلا قشر خیلی عظیمی از جامعه هدف این دوره‌ها اتفاقا طراحانی هستند که می‌خواهند سینیور شوند! در حال حاضر مشغول کاراند! یا در حال تحصیل، تمامی این نوع آموزش هایی که خارج از فضای آکادمیک برای اقشار مختلف تدارک دیده شده، تحصیلات یا دوره‌های تکمیلی ای محسوب می شوند که کامل کننده سواد شخص است.

مشکل اصلی که در بالا در حال طعنه انداختن به آن هستیم، پولی که ممکن است در خیلی از این کارگاه های بی حاصل دریافت شود نیست! یکی از پرمخاطب ترین و پر تبلیغ ترین این کارگاه ها اصلا رایگان است! مشکل اساسی آموزش غلط و پرورش نادرست در هر رشته ای است! برای درک بهتر نگرانی از برگزاری این نوع کارگاه ها مثلا فکر کنید از شما بپرسند که اگر به رایگان به فرزندتان دزدی و کلاه‌برداری آموزش دهیم آیا حاضرید او را به کلاس های ما بفرستید! جواب اظهر من الشمس است!

برای اهل فن؛ خیلی سخت نیست، فهمیدن راست از دروغ و اصل از فیک، ولی برای عام، این کار کمی دشوار است! متاسفانه اگر بخواهم آب پاکی را بریزم رو دستتان! در ایران، کسی که بشود از او درست حسابی یاد گرفت، نداریم! متاسفانه در ایران، دوره ای هم که بشود در آن درست حسابی یاد گرفت، نداریم! و باز متاسفانه هیچ کارگاهی و هیچ کلاسی و هیچ سواد قابل اتکایی در ایران وجود ندارد!

البته به غیر از لایو های استاد:

دیدید! خیلی راحت می شود در این حرفه؛ خفن شد! و همچنین می توان به راحتی کارها را در دریبل قضاوت کرد! حتی بدون اینکه آن اثر را بفهمی! خیلی راحت می شود جوانانی که در آینده می خواهند قدم در این مسیر بگذارند را گول زد و وقت‌شان را با کارگاه ها یا دوره ها پوچ به بطالت گذراند!

تمام تلاش‌هایی که افراد حاضر در این جامعه برای نشر علم می کنند بسیار بسیار قابل تحسین و محترم است و هیچ شکی نیست که تلاش، هدف و نیت این کارگاه ها و دوره ها و لایو ها و ویدئو ها خیرخواهانه است ? و انشالله که از روی جهل و ناآگاهی و خامی و جوانی و نفهمی! اما؛ نمی‌شود چشم به سودجویی برخی افراد یا موسسات بست! از هر سمتی که به این قضایا نگاه می کنیم! هیچ نوع خیری در آن وجود ندارد، نه علم آموزی، و نه حتی ایجاد علاقه و نه هیچ! هیچ! هیچ!

نتیجه گرایی، تنها راه تشخیص است، و متاسفانه این مدل شوآف ها در هیچ جای تاریخ در درازمدت اثربخش نبوده و نیست. متاسفانه تقریبا می توان گفت که همه افرادی که در این جامعه طراحان اسم در کرده اند، به ید تنومند شوآف و سواری گرفتن از این جوّ ناآگاهیِ عوام بوده. عنوانی با نام مبلغ تجربه و چابکی وجود ندارد! اگر منظور این زبان بسته تبلیغ و دعوت مردم به طراح شدن است؛ چرا باید همه افراد تبدیل به طراح شوند؟ اگر همه طراح باشند پس مصرف کننده کیست؟ خفن پنداری شرکت ها، افراد، تیم ها و کارگاه ها بزرگ‌ترین مشکل حال حاضر جامعه استارت‌آپی ما است. حرف آخر؛ اگر می خواهید چیزی یاد بگیرید، اول زبان انگلیسی خود را تقویت کنید و از منابع اصلی استفاده کنید، که تنها راه نجات بشریت دوره های IDF است. تنها راه عمیق شدن، کتاب The Design of Everyday Things دون نورمن است. و تنها مسیر یادگیری آکادمیک دوره‌های NNGroup یا General Assembly است. هیچ راه سریع و داخلی یا ارزانی برای خفن شدن در این مسیر وجود ندارد! یادگیری، عمیق شدن در مباحث، کسب تجربه، سه چراغ روشن در این مسیر تاریک است!

ممنون که تا این نقطه رسیدید، آرزوی موفقیت و سلامت ❤️

در آخر، دعوت می کنم به این شبه‌پادکست که در همین راستا دو سه ماه پیش ریکورد شد گوش فرا دهید!!

https://soundcloud.com/iamsajaad/insane-dribbble-or-insane-designers


تصاویر فیلم آشفتگی استاد جیرانی انقدر واضح هستند که نیازی به اشاره کپی رایت ندارند، متاسفانه نتوانستم کپی رایت عکاسان کارها را پیدا کنم. اگر صاحب اثر هستید یا می دانید کیست، کامنت بنمایید. ?