ما نرمافزار میسازیم. سازمانی کوچک، جمعوجور، و چابک هستیم، در پی کارها و رؤیاهای بزرگ: شرکت توسعه فنآوری اطلاعات سورنا
مهمترین قانون UX که همه آنها را میشکنند!
یک اصل برای سازماندهی وجود دارد که هر انسانی باید به آن پایبند باشد، بهویژه افرادی که طراحی محصول انجام میدهند، اما تقریبا همه آن را میشکنند!
جف دیویدسون، طراح محصول میگوید: «من هر روز، شرکتهایی را میبینم که این قانون مهم را میشکنند و تمام زحمات و زمان خود را هدر میدهند. به همین دلیل هم در این مقاله میخواهم درباره اینکه این قانون مهم چیست و چه تاثیری بر طراحی محصول و خدمات دارد، توضیح دهم.»
نام پدیده روانی که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد، قانون میلر است. دیویدسن در این مقاله بهجای توضیح علمی قانون میلر، از شما میخواهد تمریناتی را انجام دهید، تا بهتر مفهوم آن را درک کنید.
تمرین
قدم اول
قبل از شروع، دستورالعملها را بخوانید.
یک کاغذ و قلم بردارید. در این تمرین شما باید کلماتی که تازه خواندهاید را به یاد بیاورید.
در لیست زیر ۲۰ کلمه میبینید. شما باید تمام این کلمات را در عرض یک دقیقه بخوانید و سعی کنید هر چند تا را که میتوانید بهخاطر بسپارید. سعی کنید کلمات را به ذهن بسپارید و آنها را جایی ننویسید. بعد صفحه را پایین بکشید تا جایی که کلمه ایست «STOP» را ببینید. سپس بهسراغ قدم دوم بروید.
قدم دوم
حالا با استفاده از مداد و دفتر هر کدام از کلماتی را که در خاطرتان مانده، یادداشت کنید.
سعی کنید کلمات را بهخاطر بیاورید، اما بههیچ وجه دوباره به فهرست نگاه نکنید. چون اگر یواشکی به فهرست نگاه کنید، تمرین خراب میشود. ۳۰ ثانیه به خودتان فرصت دهید و هر چیزی که یادتان بود بنویسید، بعد بررسی کنید ببینید چند کلمه را درست نوشتید.
اگر مانند بیشتر آدمها باشید احتمالا بین پنج تا نه کلمه را نوشتهاید.
تاکنون صدها آزمایش جهانی درباره قدرت حافظه انجام شده و همگی آنها این محدودیت حافظه را تایید میکند.
وقتی برای اولین بار این پدیده را کشف کردم، میدانستم وقتی این محدودیت بر کارهای روزمره ما تاثیر میگذارد، پس قطعا باید پیامدهای زیادی بر طراحی محصول نیز داشته باشد.
این ظرفیت کوتاه مدت حافظه که معادل هفت بیت است، بهعنوان قانون میلر شناخته میشود.
قانون میلر، عدد جادویی
در سال ۱۹۵۶، مقالهای نوشته شد که بعدها به یکی از مقالات مرجع روانشناسی تبدیل شد. عنوان این مقاله «هفت، عدد جادویی، به علاوه یا منهای دو: برخی از محدودیتهای ما برای پردازش اطلاعات» بود.
این مقاله توسط جورج ا.میلر، عضو گروه روانشناسی دانشگاه پرینستون نوشته شد. موضوع مورد بحث آن درباره این بود که حافظه کوتاه مدت انسان هفت جز (یا دو عدد بیشتر یا کمتر) را میتواند ذخیره کند. این قانون بعدها به عنوان قانون میلر شناخته شد.
یکی از مفاهیم اصلی قانون میلر «تکه تکه کردن» اطلاعات است. این اطلاعات میتواند منجر به جمعآوری و بهخاطر سپردن یک موضوع برای مدت طولانی شود. همین موضوع پایه و اساس UX بهشمار میرود.
قانون:
همیشه اطلاعات را در دستههای نهتایی یا کمتر دستهبندی کنید. ترجیحا سعی کنید دستهبندیهایتان پنجتایی باشد.
هرچه تعداد اجزا اطلاعات درون رابط کاربری بیشتر باشد، کار بر روی آن و استفاده از آن دشوارتر میشود. این موضوع بهویژه بر اولین تجربه کاربر تاثیر زیادی دارد. زیرا او هنوز به فضا عادت ندارد و حتی رمزی که تازه انتخاب میکند تا وارد فضای سایت شود را نیز به حافظه بلندمدت نمیسپارد.
متاسفانه این قانون حتی توسط غولهای فناوری مانند فیسبوک، گوگل یا وردپرس نیز چندان رعایت نمیشود. اما بهنظر من اگر نمیخواهید قانون میلر را جدی بگیرید، نه تنها طراحی سایت، بلکه حتی طراحی خودرو هم انجام ندهید.
قانون اجزا ۵ تا هفت بخشی، فلسفه طراحی مینیمال را دنبال میکند و میگوید با توجه به محدودیتهای حافظه، هرچه یک محصول اجرا بیشتری داشته باشد، استفاده از آن دشوارتر است. زیرا کاربر ناچار میشود در حین کار، اطلاعات بیشتری را بهخاطر بسپارد و مدیریت کند.
در قانون میلر، نقش برنامهریزی و آیندهنگری در روند طراحی محصول پررنگتر است. چرا که براساس آن باید تمام ویژگیهای جدیدی که به مرور به محصول اضافه میشوند، بدون آسیب زدن به پایههای بصری طرح محصول افزوده شوند. در نظر داشته باشید که در صورت رعایت نکردن این مورد و آسیب زدن به اساس طرح، برای بازسازی دوباره آن باید هزینه و زمان زیادی را صرف کنید.
نقش بعدی میلر نشان دادن وضعیت تقدم و تاخر است و در واقع اهمیت جایگذاری آیتمها را نشان میدهد. بهعنوان مثال فرض کنید لیستی از کلمات جلوی چشم شماست. قطعا احتمال اینکه کلمات ابتدا و انتهای لیست را بهخاطر بسپارید، نسبت به کلمات وسط لیست بسیار بیشتر است.
نکته مثبت قانون میلر این است که علاوه بر UX میتوان در موقعیتهای مختلف زندگی از آن استفاده کرد. کاهش اجزا در دسترس و تقسیم کردن آنها به کمتر از ۹ تکه باعث میشود مغز شما بتواند دقیقا همه موارد را بهخاطر بیاورد. اگر لیست بزرگ باشد، نقشهبرداری آنها از نظر ذهنی بسیار مشکل میشود.
در واقع کاربر نیاز دارد که پیش از خرید یک محصول، راه حل استفاده از آن را بداند تا بتواند تصمیم بگیرد. اگر نتواند در اولین روز خرید یا یک هفته اول نحوه استفاده از آن را یاد بگیرد، دیگر آن را نمیخرد و از آنجایی که کاربر جدید زمان زیادی برای یادگیری همهچیز ندارد، باید در زمان طراحی محصول به تمام این موارد توجه کرد.
قانونی فراتر از اطلاعات
ما در دنیایی زندگی میکنیم که میزان اطلاعات بهسرعت در حال افزایش است.
با سازماندهی نکردن درست اطلاعات یا از بین بردن برخی از آنها توانایی ما برای انجام کارهای مهم در راستای بقا کاهش مییابد. به همین دلیل حذف برخی از نکات کلیدی باعث میشود محصولات و خدمات بازدهی مورد نظر را نداشته باشند.
براساس اصل پارتو، ۸۰ درصد خروجیها از ۲۰ درصد سرمایهگذاریها بهدست میآید. در این میان قانون میلر به ما میآموزد که مغز انسان قادر به پردازش اطلاعات محدودی است و اطلاعات اضافی باعث حواسپرتی وی میشود.
با توجه به این دو اصل، شرکتها باید به دنبال راهی باشند که در آن دریافت و پردازش اطلاعات برای مشتریان و کارمندانشان سادهتر باشد. این کار میتواند باعث از بین بردن بابزارها یا برنامههای اضافی، کاهش تعداد نیروی مازاد و حتی افزایش بهرهوری شود.
روانشناسی بهنام «میهالی چیکسنمیهلی» معتقد است که این شیوه که جریان «flow» در علوم جدید مورد استفاده قرار میگیرد. جریان کلمهای است که برای توصیف حالت تمرکز یا جذب یک کار خاص بهکار میرود که در آن انسان به لذت یا پاداش دست پیدا میکند. حواسپرتی در محل کار، همان چیزی است که باعث از بین رفتن جریان میشود. بنابراین باید دقت کرد که با افزایش ابزارهای در دسترس، عملکرد بهبود نمییابد بلکه بدتر میشود. این همان نکتهای است که قانون میلر نیز بر آن تاکید دارد. پس وقتی میخواهید کاری انجام دهید، آن را محدود کنید تا شانس موفقیت بالاتر برود.
تمرین عملی آخر
نوتیفیکشنهای دسکتاپ را خاموش کنید. چیزهایی که هرگز استفاده نمیکنید را دور بریزید. چک کردن اینباکسهای مختلفتان را متوقف کنید. فقط یک ابزار کار اصلی انتخاب کنید. حالا میتوانید تمرکز را شروع کنید.
ترجمه آزاد : The Most Important Rule in UX Design that Everyone Breaks
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرضیات در مسیر طراحی(قسمت اول)
مطلبی دیگر از این انتشارات
طراحی بهتر صفحه 404
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی «تفکر-طراحی*»: داستان یک رویکرد- قسمت اول