یک برنامه نویس و ریاضی خوان
همه ی ما طراحیم!!!
همه ی ما زمانی که این تیتر را میخوانیم یاد کارهای روزمره مان و روندی که برای انجام دادن آنها داریم میافتیم، مقاله ای که در این بخش میخوانیم ترجمه ای ویرایش شده از یک مقاله است که آن را برایتان تشریح میکنم، به سراغ مقاله برویم.
هر شخصی که در یک سازمان مشغول انجام یکسری وظایف مشخص است درواقع یک طراح است، دلیل من برای این حرف این است که وقتی یک شخص در سازمان با نگرش هایش اقداماتی را انجام میدهد باعث ایجاد تجربه کاربران میشود برای مثال فردی که در سیستم پشتیبانی همراه اول به مشتری پاسخ بدی ارائه کند ممکن است یک سرویس را برای مشتری دچار تصور بد می کند و این مسئله باید کمی نگران کننده باشد.
ارائه این تعریف کمی برای دیزاینرها مورد قبول نیست چون این روزها هرکسی که فتوشاپ یا برنامه های مشابه آن از مجموعه Adobe را نصب کرده و با آن چندکار شخصی انجام داده هم نام طراح رو در بیو اینستا قرار داده و خب این مسئله نیز نگران کننده و بد است.
یکی از راه حل های این نگرانی ها آموزش این افراد است، هر شخصی که تاثیری در طراحی دارد و یا نمونه کارهایی را در این فضا ارائه میدهد باید آموزش ببیند، خب خبر خوب این است که ما خوش شانس هستیم، چرا که منابع بسیار خوبی مانند Coursera، GA، Udemy، MOOC با چند کلیک در دسترس ما قرار دارد و خب این حقیقت برای همه ی ما ثابت شده است که شیوه های تدریس قدیمی این روزها ناکارآمد شده و باید از روشهای جدید بهره برد.
در این مقاله سرفصل هایی برای یادگیری از طرف افرادی چون جان برگر، پل رند، دان نورمن، جان میدا، باربارا کروگر و بسیاری دیگر ... توصیه شده که عبارت است از تاریخ هنر، اصول طراحی و ترکیب، نظریه ادراک، تایپوگرافی، پروژه و فرآیند و حرف ما این است که حتی علوم بیشتری از اینها ممکن است برای رسیدن به موفقیت لازم باشد، برای مثال بارها در استارتاپ های مختلف شاهد فعالیت های طراحی و برنامه نویسی بودم اما درنهایت مشکل مارکتینگ و علم ورود به کسب و کار باعث شکست آن شد، پس در یاد گرفتن تنبل نباشیم.
در جریان کارهایم با فردی که در حوزه کسب و کار در قسمت فروش کار می کرد آشنا شدم که بطور شخصی نه تنها آموزشی در زمینه ی هویت بصری ندیده بود حتی آنرا به سخره می گرفت اما من هنوز خود را در مقابل او، به عنوان یک مدیر هنری می دیدم.
آیا فکر می کنید دید او درست بود؟ شاید درست ترین پاسخ به این سوال این است که بستگی دارد.
یکی از اشتباهات ما طراحان زبان ماست، ما همیشه می خواهیم افراد اثر کار ما را درک کنند و یک شاهکار بزرگ دیده شویم اما حقیقت این است در حوزه کسب و کار لازم است شما توجیه های بهبود تجربه کاربری را مدنظر قرار دهیم و برای مارکت مجموعه برد های اقتصادی خود را به جهت جذب مخاطب تشریح کنیم.
اما اشتباه دیگر ما، صحبت کردن است؛ افراد مختلف زمانی که از ما ایراد می گیرند یا با ما صحبت می کنند دقیقا نیازهایشان و نواقص کار ما را به رایگان به هدیه می دهند، پس برای بهتر شدن، سکوت و اصلاح و بهبود را پیش بگیریم.
با تمام اشکالات و صحبت هایی که انجام شد، دید به جامعه طراح و کار طراحی یک دید مثبت و رو به پیشرفت است، در هر کسب و کار جایی برای طراحان درنظر گرفته می شود و نتیج کارهایشان مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
به انقلاب آرام بپیوندید
وظیفه ی ما طراحان است که آگاهی را ایجاد کنیم؛ یک طراح در واقع در نقش یک واعظ، نصیحت گر، همراه و همپای مردم است، در هر رویداد بزرگ تاریخی هنر طراحی به عنوان بخش اعظمی از ابزار هدایت تفکر مردمی استفاده شده است پس حالا وقت آن شده که با آگاهی بخشی، ارزش و اعتبار طراحی را بطور قاطع ایجاد کنیم، در پایان خواندن این مقاله، در فکر ما است که هیچ پروژه ی موفق، محصول یا خدماتی نمیتواند بدون ما طراحان انجام شود.
پس همین حالا زمان آن است که این حرف را به همه، نگوییم، ثابت کنیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوت مدیر محصول با مدیر پروژه
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش UX : قانون جیکوب (Jackob's Law)
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش UX : قانون فیتس ( Fitts's Law )