✧ امنیتمان کو؟

مدتیست بحرانی امنیتی در مدارس شهر ما، خانواده‌ها را وحشت زده کرده.

مسمومیت زنجیره‌ای دانش آموزان!!!

هرروز در مدارسِ متعددِ سطح شهر، تعدادی از دانش آموزان به دلیل نامعلومی دچار نوع خاصی از مسمومیت می‌شوند که از جمله علائم آن بی‌حسی پاهاست.

جالب اینجاست که مسئولین مربوطه، با وجود اعتراضات وسیع والدین، حاضر به مجازی کردن کلاسها نیستند.

و ما(جمعی از مادران) به صورت خودجوش تصمیم گرفتیم از رشد کلاسی امسال بچه‌هایمان صرف نظر کنیم و آنها را به مدرسه نفرستیم.

گفتیم نهایتن یکسال دیرتر درسشان را به اتمام می‌رسانند ولی از جان جگر گوشه‌هایمان نمی‌گذریم.

البته پس از غیبت‌های متعدد دانش ‌آموزان، دو روز است که به بهانه‌ی برودت هوا، مدارس تعطیل شده!!!



سال‌هاست هر اتفاقی می‌افتد، هر بلایی بر سرمان نازل می‌شود با یک جمله خودمان را آرام می‌کنیم:
: «عوضش امنیت داریم...»!!!


☜راستی امنیتمان کو؟ کجا رفت؟

منه مادر چرا باید از ترس جان فرزندانم، آنها را از رشد و پیشرفت درسی، محروم کنم؟
نمی‌دانم حالا که دیگر امنیتی هم در کار نیست، چه توجیهی برای تسلایمان بیابیم؟
مردم اینهمه بلا و مصیبت را با چه توجیه و بهانه‌ای تاب بیاورند؟

اَلِّخ...



من روزنه‌ی امیدی در شرایط کنونی نمی‌یایم که بتواند حجم فشار روی سینه‌ام را اندکی بکاهد.
تقاضامندم شما اگر روزنه‌ای یافتید، به من هم اطلاع بدهید.



☜راستی حواسمان هست؟

هرکه روی کار آمد اوضاعمان وخیم‌تر و مفتضح‌تر شد.
آن یک نفر فرقی نمی‌کند راست باشد یا چپ!
روحانی باشد یا رئیسی!
رضا پهلوی باشد یا مسیح علینژاد یا...؟!

تاریخ این نکته را به خوبی نمایانده که "کسی از میان مردم" نمی‌تواند ناجی آنها باشد.
چون هیـــــــچ کس دلسوز مردم نیست و هرکسی به امید منفعت و سودجویی خویش است که خود را به کرسی قدرت می‌رساند.
اصلن خاصیت انسان همین است.
چون حب قدرت و شهرت و ثروت در نفس هر انسانی غلیانِ مهار گسیخته‌ای دارد، به جز انسانی که جنبه‌ی نفسانی نداشته باشد.



☜حالا چند سؤال؟؟؟



۱_ به نظرتان خالقی که این عالم شکوهمند را با چنین نظم و ترتیبی آفریده، امکان دارد هیچ هدفی برای خلق آن نداشته باشد؟

۲_ به نظرتان ممکن است آفرینش انسان به عنوان "اشرف مخلوقات" که برخلاف تمام جزئیاتِ این عالم صاحبِ اختیار و قدرتِ انتخاب است، بی هدف باشد؟

۳_ به نظرتان چنین خالق قدرتمند و بادرایتی که لحظه‌ای در خلقتش بی نظمی رخ نمی‌دهد، در این حد متوجه نیست که برای برپایی نظم در زندگیِ این "اشرف مخلوقات ِ" صاحب اختیار و رسیدنِ "او" به هدفی که برای آن خلقش نموده، باید برنامه‌‌ی مُدون و مشخصی به او ارائه دهد؟

۴_ به نظرتان ممکن است از هیچ طریق و واسطه‌ای این "برنامه‌ی مدون و مشخص" را به دست "اشرف مخلوقاتش" نرساند؟

۵_ به نظرتان این واسطه چه کسی یا چه چیزی باید باشد؟

برخی می‌گویند عقل و فطرت همان واسطه‌اند یا برای تشخیص کافی هستند!
از این دسته چند سوال دارم:
✓ اگر عقل و فطرت واسطه‌ی بین ما و خدا هستند، چرا تشخیص و منطق انسانها باهم متفاوت است؟ آیا خدایان متفاوتند؟
✓ چرا برنامه‌ی زندگی انسانها متفاوت است؟
✓ چرا هدف خلقت از نظر من یک چیز است و از نظر شما و دیگری چیز دیگریست؟
✓ چرا سعادت در ذهن من مفهومی دارد و در ذهن شما مفهوم دیگری؟
✓ اصلن اگر عقل قطب نمای دقیق و بی خطاییست چرا انسان‌های اندیشمند و بافراست در طول تاریخ انقدر خطا و اشتباه و شکست داشته‌اند؟
✓ چرا پس از هزاران سال انسان هنوز نتوانسته برنامه‌ی مشخص و دقیق و بی خطا و متفق القولی برای خوشبختی و سعادت خویش ارائه دهد؟
چرا.....؟؟؟
چرا......؟؟؟

چرا.......؟؟؟

من برای همه‌ی این چراها دو دلیل به ذهنم می‌رسد:
۱_ چون عقل و منطق و قدرتِ تشخیصِ انسان تحت تأثیر عوامل مختلفی چون محیط، خانواده، هوای نفس و... است.
۲_ سالم ترین و خالص‌ترین عقل‌ها هم تنها قادر به تشخیصِ کلیات است و از فهم و تشخیصِ جزئیات عاجز است.

"نیروی تشخیصِ عقل در این حد است که خوب را از بد تمییز دهد"

ولی من به عنوان اشرف مخلوقات ِ صاحب اختیار، از کجا بدانم و بفهمم که به عنوان جزئی از این نظام ِ منظم ِ آفرینش، برای داشتن یک زندگی منظم و دقیق و مطابق با هدف ِ خلقتم باید در جزئیات به چه نحوی رفتار کنم...؟
برای خواب، بیداری، خوراک، پوشاک، روابط، ازدواج، زناشویی، فرزندآوری، تربیت و...؟؟؟
کدام عقلی می‌تواند یک برنامه‌ی بی نقص و خطا در تمام جزئیات به صاحبش ارائه دهد؟



☜با آزمون و خطا باید بفهمیم!!!


خب با استناد بر این دلیل، در اینجا دو اشکال پیش می‌آید:


۱_ پس طبق این ادعا عقل خطا دارد و واسطه‌ی خوب و کاملی برای انتقال پیامهای پروردگارمان به ما نیست!


۲_ مگر ما چقدر فرصت داریم که همه‌‌ی عمرمان را به آزمون و خطا بگذرانیم که آیا راه مطلق حقیقت را بیابیم یا نه؟



☜پس با این اوصاف عقل به چه دردی می‌خورد؟

عقل برای این است که وجود خالقی را برای این عالم ِ منظم و ضرورتِ هدفی را برای آفرینشمان به ما اثبات کند تا ما را به تحقیق و جستجو وادار نماید.
✘ نه آنکه واسطه‌‌ یا طریقی بین ما و او باشد.
✘ و یا اینکه قدرت و توان کامل و کافی را برای تشخیص و فهم همه‌ی جزئیات داشته باشد.


✿ پس حالا باید به دنبال این واسطه یا طریق بین انسان و خالقش گشت... ✿



✪ مَخلص کلام

کِی می‌خواهیم بفهمیم تا زمانیکه امیدمان به این و آن است و از خالقمان غافلیم، روز به روز بیش از پیش در باتلاق رنج و گرفتاری و فلاکت فرو می‌رویم و روز افزون از هدف خلقتمان که همان "سعادت و کمال" است، دور می‌شویم.

کِی درمی‌یابیم که باید امیدمان را از غیــــــــر قطع کنیم و فقط رو به سوی پروردگارمان نماییم و برای نجاتمان از او یاری بجوییم.

کاش جهل و غفلتمان را به حق عظمت و رأفتش، ببخشاید و حجتش را برای نجاتمان بفرستد.

✦همانی که تنها و تنها و تنها ناجــــ٭ــی ماست...✦

به قلم:

••✧-❥فاطمه سادات جزائری❥-✧••