تفکر لازم


هنگام سپیده دم خروس سحری

دانی که چرا همی‌کند نوحه‌گری؟

یعنی که نمودند در آینه‌ی صبح

از عمر شبی گذشت و تو بی‌خبری

بی‌خبریم. بی خبر از چه؟

از که؟

مگر خبری هست؟

جز خوشی.

جزناخوشی.

جز کشمکشی بی‌سرانجام

جزخوردن و آرمیدن؟

جز دویدن و خسته از حال رفتن؟

مگر انسان جز بدن سرمایه‌ی دیگری هم دارد؟

مغز انسان به چه کار می‌آید؟

جز برای بهتر خوردن و خوابیدن؟

و آخرش مرگیدن؟

و انسان مگر حیوانی‌نیست که با تفکر، بهتر می‌خورد و‌می‌نوشد.

فقط همین؟

کارآیی مغز انسان، آیا فقط همین است؟

پرسش‌های فوق را این روزها زیادتر باید پرسید. این روزهایی که زرق و برق دنیای فریبنده‌ی رفاه، بیشتر از هر روز و هر زمان، به اشتراک گذشته می‌شود. این روزها که شعار مردمش، خوراک و مسکن است و زن و زندگی و آزادی است.( آزادی به معنای ذکر شده)

اما لازم است گاهی باید دوباره به اعتقاداتمان برگردیم. به آنچه همیشه با دل و جان به آن اعتراف می‌کردیم. بعضی از ما، گرفتار تور فریبنده ی شعارها شده‌ایم. در حالیکه اگر به تفکرات خودمان برگردیم، حتما در سبک تفکراتمان تجدید نظر می‌کنیم.

به همین دلیل تصمیم گرفتم یادآوری را درباره ی تفکر لازم و کافی خدمتتان اراِئه دهم.

در اعتقادات ما، هدف از خلقت انسان عبادت کردن پروردگار است. پروردگاری که انسان را با تمام شگفتی‌های وجودی اش آفرید. غایت و تکامل انسان دراین است که به پروردگار خودش بپیوندد. پیوند انسان با خدایش تنها با خداگونه شدن امکان پذیر است. با تکامل روح و اندیشه و آزادی از قیود دست و پاگیر.

منظور از عبادت چیست ؟ آیا فقط نماز و روزه و... است؟ چنین نیست.

زیاد شنیده‌ایم که یک ساعت تفکر از هزارسال عبادت بهتر شناخته شده است. با این جمله تفکر همسان بندگی شناخته می شود.

پس تفکر هم هدفی است برای خلقت انسان. انسان بر اساس شاکله‌ی وجودی‌اش اهل تفکر است و با تفکر انسان می‌ماند و در مسیر خلقت‌اش قرار گرفته و سوی تکامل روح و جسمش می رود.

شاید بتوان گفت روزی که در آن، تفکر صورت نگیرد عبادتی هم از طرف انسان انجام نشده و اگر عملکرد انسان آنروز، عصیان محسوب نشود کوتاهی و کاهلی حتما هست‌ .

روزهای ما اما، چگونه می گذرند؟

چه کارهایی انجام می دهیم که بتوان به آن نام فکر کردن و اندیشیدن داد.

مطالعه؟

نوشتن؟

بحث و تبادل نظر؟

و یا اندیشیدن در تنهایی؟

چه راههایی برای تفکر وجود دارد؟

بدنیست زمینه‌های مختلف تفکر را بشماریم، تفکر مثبت و لازم که ما را رو به سوی بالا می‌برد و نه انحطاط.

1) یکی از زمینه های تفکر، خود عبادت است.

عبادت نه به معنای عام و فراگیر آن که اشاره کردم یعنی بندگی، بلکه به معنای خاص آن، همانی که معمول و متداول است‌. به معنای عبادات عملی، نماز و روزه و زیارت و حج و دعا و ... در همه ی این موارد، عبادت زمینه ای است برای تفکر

جریان جالبی را برایتان بگویم. . سالها پیش در مدرسه ای کار می کردم که مدیری متدین داشت‌. خانه اش نزدیک مدرسه بود و برای نمازظهرو عصر به خانه می رفت‌. او گاهی وقتها که برمی گشت خوشحال و خندان می گفت‌ که حین نماز، راه حل فلان مشکل مدرسه را پیدا کرده است.

. برای شما هم شاید اتفاق افتاده که راه حل مشکلی و یا مکان چیزی که مدتها گم کرده بودید را در نماز پیدا کرده باشید.

علتش چیست؟ حواس پرتی ما در نماز؟

اتفاقا می‌خواهم برعکس این را بگویم. این پدیده از تمرکز حواس در نماز حاصل می شود. اگر از حضور قلب گذر کنیم، و قبول کنیم که در موقع نماز،ما هم جهت میدان مغناطیسی زمین و انرژی الکترومغناطیس زمین قرار گرفته ایم و هم سو و هم جهت با انرژی کائنات، هستیم، باعث می شود قبول کنیم که نماز عامل تمرکز حواس ماست. و تمرکز حواس از عوامل تمرکز و تفکر است. . و البته که مهم اینست که روی چه تفکری تمرکز کنیم. در عبادات دیگر هم زمینه ی تفکر هست.

روزه با انحراف حواس از شکم و شهوت و... که در هنگام روزه حرامند، باعث می شود فکر و اندیشه‌ی انسان آزاد و متمرکز روی تفکر و عبادت باشد.

همینطور حج که خود جلوه ی تفکر فردی و اجتماعی است و بقیه ی عبادت‌ها که هر کدام جای بحث و تفکر دارد.

2) فرصت مطالعه بی شک از بهترین فرصت های تفکر و اندیشیدن است. معروف است و شنیده ایم که هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد. پس نمی خواهم بگویم مطالعه ی چه نوع کتابی زمینه ی اندیشیدن است. هر کتابی که بخوانیم ناگزیر از اندیشیدن هستیم. زیرا مطالعه و خواندن خودش نوعی تفکر است. غور است و فرو رفتن در یک دریای بی انتها که ناچار شما را به شنا کردن وادار می کند. با مطالعه مغز یاد می گیرد فکر کند، تصور کند، تحلیل کند، تخیل کند و در یک کلمه ریاضت و ورزش کند. بله مطالعه ورزش ذهن است و عین تفکر و اندیشه. و البته که نوع کناب نوع تفکر را رهبری می کند. چه نوع کتابهایی بیشتر شما را تشویق به فکر کردن می کند؟

3) . یکی دیگر از زمینه های تفکر، بدون شک نوشتن است. نوشتن وسیله ای دلپذیر و شیرین است برای اندیشیدن. درست است که توصیه می شود یادداشت های آزاد داشته باشید، مثلا ابتدای روز بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، و یا انتهای شب قبل از خواب. و در این یادداشتها هر آنچه به ذهنتان می رسد بنویسید. درست است که این روش، آزاد نویسی است،اما مگر اینکار هم چیزی جز اندیشیدن است. و البته اندیشه و تفکری که بطور نامحسوسی رهاکننده و شکل دهنده ی ذهن است.

نوشتن ها ی موضوعی و هدفدار که دیگر عین تفکر است و در مورد آن بحثی نیست. اما به عقیده ی من آزاد نویسی هم صورتی از اندیشه ی مثبت است. این یکی را حتما باید امتحان کنید. در جریان نوشتن، سدهایی که بر راه تفکر آزاد قرار گرفته، یکی یکی متلاشی می شوند و جریان روان اندیشه راه خود را در کوچه پس کوچه های ذهن می یابد، آنچنان که پس از ساعتی لغزیدن قلم روی کاغذ، نورهای جدیدی ذهن را روشن می کند. با نوشتن اندیشه ابتدا آزاد و سپس جاری می شود، سپس نظم می گیرد و اسلوب خود را می یابد. و در انتها رضایت مثل اکسیژن، به سلولهای مغز تزریق می شود. شما این روش از تفکر را تابحال امتحان کرده اید؟

4)حضور در طبیعت، از زمینه های بسیار دلپذیر و موثر در تفکر است. طبیعت آنقدر شگفتی دارد که اگر انسان سالهای سال هم در مورد آن فکر کند بازهم بستر تفکر در آن باز و مفتوح، می ماند. از کوچکترین چیزها مثل یک برگ یا گل تا عظیم ترینش مثل جنگل و دریا و آسمان. لازم نیست که دانشمند باشی هر انسان صاحب فکری از غور در طبیعت لذت می برد. از طرفی خود حضور در طبیعت، بستر تفکر است. هم سویی با خلقت وقرار گرفتن در جهت انرژی های بیکران و شگفت انگیز آن، قوه ی تفکر انسان را شارژ می کنددر احادیث، . از نگاه به دریا تعبیرعبادت شده است. و این حدیث، شاهد همان ادعایی است که در قسمت اول بحث، به آن اشاره کردم، هم سویی تفکر و عبادت، و یکی بودن ماهیت وجودی آنها. پس هروقت دلتان هوای تفکر داشت و یا لازم بود در مورد چیزی خوب فکر کنید و تصمیم بگیرید سری به طبیعت بزنید. تابحال امتحان کرده اید؟

4) تنهایی بستر دیگری برای فکر کردن و اندیشیدن است‌. نگوئید که می توانید در میانه ی یک جمع و یا در سرو صدای تلوزیون و رادیو و یا مبایل به دست در حال گشت و گذار در اینستاگرام، تفکری مثبت و ثمربخش داشته باشید. اینها وسایلی است که روزبروز ما را از تفکر مثبت دور کرده‌اند.

. تنها در تنهایی است که می توان فرصتی لازم برای کنار هم گذاشتن مقدمات و رسیدن به یک نتیجه و فرضیه را به دست آورد. از تنهایی نباید ترسید. تنهایی نقطه ی اوج اندیشیدن است. به شرط آنکه درست بکار گرفته شود. و البته که حضور در میان اجتماع و کسب تجربه ها،تبادل نظر و مطالعه می تواند مقدمه چینی خوبی برای یک تنهایی مفید و ثمربخش و در عین حال، لذت بخش باشد.

شما چه راههای برای تفکر سراغ دارید؟