جنایت..!!!




مقوله‌ی اعتمـــــاد همیشـه برایم حـائز اهمیت بوده و هست.
و همواره در روابط مهمترین اصل برایم "جلبِ اعتماد" و "اعتماد کردن" بوده.
از همین روی پیوسته کوشیده‌ام تا معتمــــد دیگران باشم.
و افراد قابل اعتمــــاد در نظرم از ارزش والایی برخوردارند.

اعتماد از هر طرف مبحث بسیـار مهمیست.
بی اعتمادی در هر بخش ِ زندگـی، یعنی درد کشیـدن...
اما بی اعتماد کردن دیگـران یعنی جنایت.!
چه بسـا با بی اعتماد کردن یک نفر، علاوه بر اینکه مسیر زندگـی‌اش را تغییر می‌دهیـم، زخمی مزمـن و ماندگار را بر پیکـر روح و روانش به جای می‌گـذاریم!
شاید جراحتی که هیچ ضماد و مرهمی نتواند از شدت سوزش و رنج آن بکاهـد.
گاهی زمانْ می‌تواند جراحت ِ آن زخم را عمق ببخشد و گاه عفونی کند.
حتا ممکن است این عفونت چنان شدت بگیرد که فرد برای ادامه‌ی حیات ناگزیر شود آن عضوِ عفونی را قطع کند.
ولــی... خدا نکند آن عضو قلب باشد...
و وای از انسانی بدون قلب...

و ما به همین آسـانی می‌توانیم بزرگترین جنایت زندگی‌مان را مرتکب شویـم...

انسـان‌های امن و قابل اعتـماد شریف ترین و جذاب ترین آدم‌های روی زمیـن هستند.
اگر چنیـن افـرادی در اطرافتان هستند، قدرشان را بدانید؛ اینها به معنای حقیـقی انسـان هستند!!!


✍? به قلـــــــــــــم:

••✧-❥فاطمه سادات جزائری❥-✧••