چه درس بزرگی!!!

حالم؟

خیلی خراب است.

یک هفته است با ویروس آنفولانزا در میدان نبردم و احساسی می‌گوید او پیروز این میدان است. چون تمام رمق و توانم را مکیده.

میدانی؟

ویروس نامردی بود.

رو در رو نجنگید. ظاهرش را آرام و صلح طلب نِمایاند

و در پشت پرده شروع به مکیدن عصاره‌ی جانم کرد و امروز پس از هفت روز بیماری، گویی هیچ رمقی برایم نمانده که از بستر برخیزم و لقمه‌ای در دهانم بگذارم.

و چقدر در زندگی حقیقی‌مان با چنین ویروسهایی سر و کار داریم.

آنهایی که به ریشه می‌زنند و کاری به شاخ و برگ‌ها ندارند.

کسانی که آرام آرام عصاره‌ی جان و شرف و انسانیتمان را می‌مکند و ما زمانی به خود می‌آییم که ریشه‌مان خشکیده و دیگر تاب ایستادن روی پاها را هم نداریم.


دلم؟

گرفته. خیــــــــلی زیاد.

برای من بدترین حس در این دنیا، ناتوانی و عجز است.

و این احساس، امروز، پس از هفت روز بیماری، در وجود منِ سرکش، موج می‌زند.



القصه اینکه دلم نیامد روز شهادت حضرت مادر (س)، هیچ پستی نگذارم و عرض تسلیت نکنم.

به دلیل بی رمقی، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد رامی‌نویسم:


نمی‌دانم همه اینگونه‌اند یا نه؟

من شب و روزهای شهادت بانو، بیش از همه و به طور عجیبی جگرم برای مولای غریبمان آتش می‌گیرد و ذهنم دائمن در کند و کاو پریشان احوالی ایشان است.

مولایی که یدالله بود، غیرت الله بود، اسدالله بود، حیدر کرار بود، قاصم الکفره بود، قاتل الفجره بود، مــُکرّ الکرّات بود، حالا چگونه با غم همسر جوانش کمر خم کرده.؟ چگونه بر قاتلان فاطمه‌اش صبر کرده در حالی که می‌توانست با اشارتی تار و مارشان کند.؟

باز فکر می‌کنم و تصویری جلوی چشمانم نقش می‌بندد:

تصویر بزرگ مردی که عرب و عجم در میدان جنگ از هِیبت و صلابتش وحشت داشتند و حالا چه غریبانه و مظلومانه پیکر پاک فاطمه‌اش را غسل می‌دهد و بی صدا اشک می‌ریزد.

ذهنم قانع نیست، باز پیش‌تر می‌رود و می‌رسد به آنجایی که دستان خیبر شکنِ این شیر دلاور، برآمدگی بازوی کبود نو گلش را لمس می‌کند. به همان جایی که دست از غسل دادن می‌کشد و سر بر دیوار غربت می‌نهد و بغض فرو خورده‌اش افسار می‌درد...

به راستی چه چیزی می‌تواند جلو دار مولای دلاورمان باشد تا به جان قاتلان حرامی همسرش نیفتد و باخاک یکسانشان نکند؟

چه چیزی جز خواست و رضای پروردگارش؟


چه درس بزرگی...

بتوانی و نکنی!!!


به قلم:

•✧-❥فاطمه سادات جزائری❥-✧••

شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به تمامی عاشقان ولایت تسلیت عرض میکنم??