درنابالاتر - هفتهی دوم – پیشنهاد مطالعه
چند وقت پیش با ندا حرف میزدیم که از «صدای پای آب» سهراب سپهری گفت و تأثیری که روش گذاشته. یادم اومد سالهاست شعرهای سهراب رو نخوندم. دبیرستان که بودیم برنامهی هر روزمون بود که یکی از زنگتفریحها با پگاه بشینیم شعرای سهراب رو بلند بلند بخونیم. گاهی خودمون دو تا بودیم، گاهی بچههای دیگه جمع میشدن دورمون. شعرای سهراب رو دوست داشتم، زبان زیبایی داشت، تشبیهاتی به کار برده بود که هیچ فکر نمیکردی میشه به کار برد. تکههای شعراش رو تو دفترام مینوشتم، کمکم حفظ میشدم شعراش رو بسکه میخونیدمشون هر روز. ولی یه چیزی بود که نمیفهمیدم. انگار نهایتن حرفی که میزد تو یه لایه مه مخفی بود. میفهمیدم قشنگه، میفهمیدم یه چیز مهمی داره میگه، ولی نمیفهمیدم چی.
بعد از صحبتمون با ندا، بعد از سالها دوباره «صدای پای آب» رو خوندم، با صدای خودم و پگاه که یکی در میون میخوندیم هر جمله رو. هنوز خیلی جاهاش رو از حفظ میخوندم، هنوز بینهایت زیبا و شاعرانه بود. چیزی که تکونم داد ولی این بود که این بار شفاف و براق میدیدم چی داره میگه. مه کنار رفته بود. همهی اونچه در طول سفر یکی دو سالهی اخیرم یاد گرفته بودم رو سهراب با بینظیرترین کلمات و تشبیهها توی صدای پای آب گفته بود.
پیشنهادم اینه «صدای پای آب» رو بخونیم. در شروع درنابالاتر و در پایان درنابالاتر و ببینیم متوجه تفاوتی میشیم یا نه. مثل همهی پیشنهادهای دیگهی که در درنابالاتر ارائه میشه هیچ اجباری نیست. اگه دوست داشتید بخونید. اگه کتاب رو ندارید، اینجا میتونید شعر کاملش رو بخونید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
درنابالاتر - هفتهی ششم – بیشتر بدانیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
زیباییشناسی ژاپنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
درنابالاتر - هفتهی هفتم – بیشتر بدانیم