مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
سرودِ «خاموشی»
بازسرایی ترانهای از EMPYRIUM
◄ The Ensemble Of Silence
⃝ باز ماه است و
باز کِشنـدِ خیزابهها،
به من... به زندگیام
شبِ سیاه،
خاموشانه
بال میگسترد و
دل من
سخت
در تمنای توست
در دستم هنوز
شاخه گُلی
که دیری است فِسُرده
با گلبرگهایی پَژولیده...
مُرده... مُرده...
اندوه و دردی پابهجای
در من
وامانده...
نوشابِ عشق
آه... چه خوشگوار
چه شیرین!
فسوس و دریغ اما
چه تلخ و
چه سهمگین!
می دانستم... می دانستم،
خورشید که فرو شود،
نور که واپس نشیند
هراسی گزنده
به جانم میافتد
پردههای این نمایشِ شبانه
پیشِ چشمانم
یک به یک
فرو میافتند
مِهی تیره
شکمباره
خـــزنده
آرام آرام
همه چیزی را
فرومیبلعد
میپریشاند و
سیاهی میپراکند...
شب،
خود لاف چنین برمیزند:
«واااای بر هر آن که
غرقهی سوگ و اندوه است و
دریغ و فسوساش بسیار!»
من اما
در خموشیِ این شبِ گُنگ
با نوای غمبار
ولی دلنوازش
از خود به در شده،
عنان از کف میدهم
باددست و شادمست،
از جداسریِ خودخواسته؛
این کنارهجوییِ خودساخته،
دیگرم
از هر آنچه ناگزیر؛
از مـــرگ؛
از این پولادچنگ،
هراسی به دل نیست؛
نه حتی،
دلمویهای،
از شوکرانِ این نوشابِ تلخ،
بر لب!
دیگر
نه دردِ توانکاه و
نه رنجِ تنفرسای...
که این همه را
روی
در زوال و خاموشی است
اینک
تنها
من و چَکامههایم،
من و
شبانههایم!
اینک
سرودِ روشنِ «خاموشی» است
که بر من
فرومیبارد.
بازسرایی: فرهاد
1396 - گوهردشت کرج
The Ensemble Of Silence
Artist: Empyrium
Album: Songs of Moors and Misty Fields
Released: 1997
Genre: Rock
And again the moon is on the wave, gliding gently into me
On silent wings the night comes from there, as my heart longs to thee.....
For in my hand I still hold the rose that froze long times ago
It's leaves have withered, it ceased to grow - left in me is woe.
The wine of love, is o so sweet, but bitter is regret,
I knew at sunset I would meet the ascending veils of dread.
Before my eyes nocturnal curtains fall,
The dark and gentle haze of the night, greedily devours all.
The Night: "Woe to him whose heart is filled with bitter rue and who drowns in grief"
In the silence of the night I loose myself, it makes me drunken with it's sweet blue sound.
In the drunk'ness of solitude I fear no more the solemn realms of death
No single sigh from my lips as I drink the wine of bitterness
My heart is aching nevermore for I know that all may end.
Just I and the poetry of the night Now forever one....
Just I and the poetry of the night, now forever one,
The ensemble of silence plays so beautiful for me
مطلبی دیگر از این انتشارات
سکوتِ سردِ سنگیات، ارزانیات!
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان صفرکلمهای!
مطلبی دیگر از این انتشارات
برگردان Comfortably Numb از «پینک فلوید»