♪ کنایه‌ای از «کوئین» به جهان هستی ♪

♪ «كنایه» ترانه‌ای است شگفت‌انگیز (اما کم‌تر شناخته شده نزد مخاطب ایرانی) از گروه پرآوازه‌ی «کوئیــن» و در آلبومی به همین نام، منتشر شده در سال 1991 که بلافاصله رتبه‌ی نخست در جدول بهترین تکاهنگ‌های بریتانیا را به دست آورد.

این اثر ترکیبی است از سبک‌های راک، هِوی‌متال، راک پراگرسیو، فلامنکو و راک‌ِ اُپرایی و از حیث زمان (حدود 6 دقیقه و 40 ثانیه) طولانی‌ترین آهنگ گروه محسوب می‌شود.
شعر زیبای این ترانه را «فردی مرکوری» و «راجر تیلـِر» سروده‌اند و بخش گیتار فلامنکوی آن را «استیو هوئی» به عنوان نوازنده‌ی مهمان به همراه «برایان مِـی» نواخته است.

◄ گفتنی است که اخیراً در مورد تمایز ژنتیکیِ حنجره و دامنه‌ی تواناییِ تارهای صوتیِ «فردی مرکوری» پژوهش‌هایی صورت گرفته است و همین موضوع وی را به متفاوت‌ترین و شاید قدرتمندترین صدای تاریخ موسیقی بدل کرده است.

وی این ترانه را با آگاهی از مرگ قریب‌الوقوعش و در شرایطی خواند که بیماری در سراسر بدنش پخش شده بود اما این موضوع فقط توانست انگیزه‌ی وی را برای خلق آثارِ هرچه بیشتر شتاب بخشد.
تعدادی از بزرگ‌ترین شاهکارهای «کوئین» درست در همین ماه‌های پایانیِ زندگیِ «فردی» ساخته شدند.

«فردی مرکوری» با نام پارسیِ «فرخ بلسارا» در 24 نوامبر 1991 برای همیشه از رنجِ بیماری رها شد.



◄تماشا کنید!
Innuendo - Official Music Video

از راست: فردی مرکوری، راجر تیلر، برایان می و جان دیکن
از راست: فردی مرکوری، راجر تیلر، برایان می و جان دیکن

◄ كنایــــه

تا زمانی‌ كه‌ خورشید بر طاقِ‌ آسمان‌ آویخته‌،
تا زمانی‌ كه‌ كویر، مالامال‌ از شن‌ است‌،
تا زمانی‌ كه‌ امواج‌ دریا،
در تلاطمی‌ پیوسته‌
به‌ سوی‌ ساحل‌ در خـــروشند،
تا زمانی‌ كه‌ باد هست‌،
ستاره‌ هست‌ و
رنگین‌ كمان‌...
و تا زمانی‌ كه‌ ستیغِ‌ كوه‌های‌ سترگ‌
به‌ فرودِ دشت‌های‌ پست‌ درغلتند...
آری‌، تا آن‌ زمان‌
در جستجوی‌ راهی‌ نیك‌،
به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد.
دریغ‌ امّا،
زمان‌ را از كف‌ می‌دهیم‌...
تا زمانی‌ كه‌ در بندِ رنگ‌ و نژاد و آیین‌مان‌ گرفتاریم‌
تا زمانی‌ كه‌ با جنونی‌ كوركورانه‌ و حرصی‌ پایان‌ناپذیر،
حكم‌ می‌رانیم‌،
زندگی‌هامان‌ هماره‌ تا ابد،
با سنّت‌ها و خرافه‌ها و ادیانِ‌ دروغین‌، سرشته‌ است‌
و ما به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد
تا بدان‌ راه‌ نیك‌ چنگ‌ دراندازیم‌
به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد
تا آخر زمان‌...
تا انتها!
«در گذارِ از تیرگی‌ِ اندوه‌ و
شكوهِ‌ روشنی‌هامان‌
دلگیر مشــو
از آن‌چه‌ در پرده‌ی‌ كنایت‌ رفت‌!»
می‌توانی‌ باشی‌،
هرآن‌ چه‌ كه‌ می‌خواهی‌؛
تنها به‌ اندیشه‌هایی‌ كه‌ دمادم‌ در سر می‌پروری‌،
چنگ‌ درانداز
آزادی‌ را با گام‌های‌ خویش‌ تجربه‌ كن‌،
آزاد شو، آزاد...
رها شو از این خودپرستی،
آزاد شو، آزاد...
زیر این‌ طاق‌ نیلوفری‌،
اگر خدایی‌ هست‌ یا عدالتی‌،
اگر مفهومی‌،
اگر انگیزه‌ای‌ برای‌ زیستن‌ یا مردن‌،
اگر پاسخی‌ برای‌ آن‌چه‌ ناگزیرِ از پرسیدنیم‌...
خود را بنمای‌!
ترس‌هایمان‌ را فرو ریز!
نقاب‌ از چهره‌ بركـَش‌!
آری‌، به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد...
تا بدان‌ راه‌ نیك‌ چنگ‌ دراندازیم‌،
تبسم‌ از لبان‌مان‌ پاك‌ نخواهد شد
و از رأی‌ تقدیــر، گریزی‌ نیست‌!
به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد
به‌ تلاشمان‌ ادامه‌ خواهیم‌ داد،
تا آخـــــر زمان‌...
تا انتــها!

◄ نوشتارهای دیگرم درباره‌ی «کوئین» را اینجا ببینید:
- THE SHOW MUST GO ON
- هنرمند را با هنرش بسنجید...