گوش دادن به راک و متال، بدون سردرد!

در گفتگویی با یک دوست و در پاسخ به وی درباره‌ی این که چگونه می‌توان با موسیقی راک یا متال خالص و اصیل، ارتباط گرفت، بخشی از دیباچه‌ی یکی از کتاب‌هایم را برایش فرستادم و دیدم بد نیست در اینجا برای شما نیز بیاورم، هرچند خیلی پیش‌تر از این، کل آن دیباچه را در «ویرگول» آورده بودم (یعنی دقیقا در اینجا!) اما شاید عنوان آن نوشتار نتواند جوینده را به درونِ خود بکشاند!
پس این شما و این هم بخش برگزیده‌ای از آن نوشتار :

◄ به گمان‌تان اگر بتهوون، واگنر، موزارت و باخ، امروز زنده بودند چه سبکی را برای نمایشِ موسیقیِ درونیِ نبوغ و جنون‌شان برمی‌گزیدند؟

بسیاری بر این باورند - و من نیز - که آثارِ برخی از سبک‌های موسیقی، درست همچون سمفونی‌های نامدارِ بزرگانی که امروزه کلاسیک‌شان می‌خوانیم، بسی ژرف و چندلایه‌اند و در خور مطالعه؛ آن گونه که هر چه بیشتر در لایه‌های آن غور می‌کنید ابعاد گسترده‌تری بر دیدگانِ گوش‌هایتان گشوده می‌شود... البته به شرطی که بدانید و بیاموزید چگونه به آن‌ها گوش فرا دهید وگرنه حق دارند گوش‌ها که از تند و تیزیِ آن بخراشند و سرها که از کوبندگیِ بی‌امانش به درد آیند!

من اغلب، موسیقیِ «راک» و فرزندِ خلفِ آن «متال» را با تمام شاخه‌ها و زیرگروه‌هایشان به اقیانوسی ژرف تشبیه می‌کنم که در رویه‌ی سطحیِ آن توفانی سخت به پاست و خیزابه‌های بلند و خروشانِ آن دهشتناک و گاه مرگبارند!
اما در هنگامه‌ی همین توفان سهمگین، در ژرفای اقیانوس، -‌ همچون هر اقیانوس دیگری در این جهان- آرامش و سکوتی ابدی حکمفرماست و هیچ چیز نمی‌تواند این آرامش را بر هم بزند.
از همین روست که بسیار کسان با شنیدن نخستین کوبه‌های کوبنده‌ی این گونه از موسیقی، گرفتارِ آن خیزابه‌ها شده، دریازدگی حال‌شان را آشوب می‌کند و نمی‌توانند بیش از چند ثانیه‌ای تاب بیاورند حال آن که دیگرانی از جنس من و -‌ احتمالا شما – در ژرفنای این اقیانوس توفنده، به سادگی آرام می‌گیرند و حتی می‌توانند در این میانه به خواب رَوَند!
چیزی که از دید شنونده‌ی ناآشنا، امری بی‌شک ناشدنی است!

و همین دوگانگی، تفاوتِ بنیادین این گونه از موسیقی با گونه‌های عامه‌پسندترِ آن است.
موسیقیِ به اصطلاح پاپیولار (POP) یا مردمی، بی‌گمان در جای خود، هم شنیدنی است، هم زیبا و خاطره‌انگیز، آن‌گونه که می‌تواند به طور مستقیم و فوری بر احساسات مخاطبینش تاثیر بگذارد اما طبعا از ژرفا و اندرونه‌ی پر و پیمان و چندلایگی در آن خبری نیست.
این موسیقی را برخلاف موسیقی‌های ژرفمایه می‌توان به عنوان پس‌زمینه‌ی زندگی (مثلا حین آشپزی یا خواندنِ روزنامه) گوش داد و چیزی را از دست نداد.
همه چیز در سطح و رویه است و اتفاقا به همین سبب نیازی به اندیشه و مطالعه و ژرفکاوی ندارد و به سادگی با بدنه‌ی اجتماع، ارتباط برقرار می‌کند.

این ارتباط و تاثیرگذاری اما جز در مواردی نادر که راهِ خود را از میان تونل زمان می‌گشایند و در یاد و خاطره‌ی موسیقاییِ نسل‌های پیاپی ماندگار می‌مانند، اغلب «تاریخ مصرف» دارد و خیلی زود از یادها زدوده می‌شود.



◄ موضوع این سخنرانی از مجموعه‌ی TEDx این است که بتهوون، موسیقی‌دان سبک متالِ زمان خود بوده است :

https://youtu.be/-4wwCGypbzY

► Beethoven, the Heavy Metal of the Early 19th Century!

کنسرت S&M گروه «متالیکا» با تنظیم و رهبری «مایکل کیمن» فقید؛ یکی از بهترین کنسرت‌های تلفیقی موسیقی سمفونیک و متال :

https://youtu.be/Sh5S3OxiE-s

► No Leaf Clover (شبدر بی‌برگ)

https://youtu.be/0ra6B5evR2o

Atom Heart Mother (مادر قلب اتمی)
اجرای ارکستر فیلارمونیک رادیو فرانسه با حضور ران جیسین