می‌شود از صفر خودآموز (self-study) زبان یاد گرفت؟

این سوال عموما پرسیده می‌شود که تا چه میزان یادگیری خودآموز زبان کارایی دارد؟ آیا از صفر هم می‌شود یک تنه شروع کرد؟ مثل رستم دستان زد به قلب دشمن و قلعه‌ها را یکی پس از دیگری فتح کرد؟ چقدر بدون همراهی یا همکاری دیگران حرفه‌ای شدن شدنی است؟

پاسخ اولیه: نه اصلا

برای این پاسخ نتایج یک آزمایش و چند اشتباه رایج زبان‌آموزهای نوپا را می‌گویم.

عموما حرف از این است که با سریال و فیلم می‌شود زبان یاد گرفت. به نظرتان تنها با دیدن تلویزیون می‌شود زبان یاد گرفت؟ تلویزیون لحن، حالات بدنی و موضوعات زبانی متنوعی را نشان می‌دهد.

نتایج یک آزمایش

چند سال پیش جهان شاهد آزمایشی اتفاقی بود. منبع خبر یادم نیست اما کلیت‌ش به این قرار بود:

یک پدر بی‌رحم چند فرزند خود را به مدت ۷ - ۸ سال در اتاقی محبوس می‌کنند. بچه‌های ۳، ۵ و ۶ ساله. تنها راه ارتباطی آن اتاق با دنیای بیرون پنجره کوچک و تلویزیون بود. پدر هم روزانه برایشان غذا می‌برد اما حرفی رد و بدل نمی‌شد مگر کلماتی کوتاه و بریده. بچه‌ها روزانه ساعت‌ها تلویزیون می‌دیدند. بعد از هفت سال که بچه‌ها از اتاق فرار کردند قادر به حرف زدن نبودند. بچه‌ها فقط آواهایی بی‌معنا تولید می‌کردند. آسیب‌های جسمی و روحی شدید موجب شده بود توانایی فکر و کلام از آن‌ها گرفته شود.

نتیجه مهم: این آزمایش اتفاقی نشان می‌دهد تنها در تماس بودن با زبان مقصد کافی نیست و هیچ کمکی به رشد مهارت‌های زبانی نمی‌کند. تنها هنگامی یادگیری زبان جدید اتفاق می‌افتد که فرد فکر کند، حرف بزند و ارتباط معنادار پیدا کند. بنابراین برای یادگیری حتما باید اطلاعات مورد پردازش و بازیابی قرار بگیرند.

اگر آدم حرف نزند و از مهارت‌های فکری‌اش استفاده نکند، مثلا به جزیره‌ای دورافتاده برود، بتدریج قدرت فکر و به تبع آن تکلم را از دست می‌دهد. (هابرماس)

نتیجه مهم‌تر: آزمایش بالا محدودیت خودآموزی را نشان می‌دهد. خودآموزی نمی‌تواند صرفا به عنوان منبع اصلی استفاده شود، آن‌ هم در شروع دوره که هنوز ساختارهای زبانی درست شکل نگرفته است. با این وجود خودآموزی مکمل خوبی است.

Don't be alone, be a community!
Don't be alone, be a community!

چرا ما به یک کلاس درس نیاز داریم!

نمی‌شود بدون خیس شدن شنا یاد گرفت. همین طور نمی‌شود بدون کلاس و شریک (partner) زبان یاد گرفت. همین جور که برای شنا لخت می‌شوی و می‌پری در آب، برای زبان هم باید لباس رزم پوشید و پرید وسط میدان! دفاع کرد، تحقیر شد، مغلوب کرد، له شد و شکست خورد. تا وقتی حرف نزده‌ایم، حتی خودمان از آموخته‌هایمان مطمئن نیستیم. تنها رفتن به میدان گفتگو است که توانایی واقعی را به ما نشان می‌دهد. جمله ربط

لغات غیرفعال، لغات فعال

شاید باورتان نشود با کسایی که کار می‌کنم چه کلماتی ابتدایی را فراموش می‌کنند. مثلا دیروز وقتی از مهشید پرسیدم اگر مدارک سفرت گم شود چکار می‌کنی این کلمات را بیاد نمی‌آورد: گزارش (report)، سوختن (burn)، و کلمه سفارت (embassy) را نمی‌دانست. خودش خنده‌اش می‌گرفت.

What would you do If you lost your important travel documents?

وقتی حرف می‌زنی می‌فهمی چطور حرف بزنی!

تکنیک ساده‌ای که برای روان حرف زدن فوق‌العاده کاربردی است، توضیح کلمات است. به جای آن که مثلا بگویی سفارت (embassy) چیزی مشابهش را شرح بدهی که مثلا من با اعضای دولت کشورم تماس می‌گیرم، یا لینک‌های دولتی یا مجراهای رسمی به من کمک می‌کنند. اصلا لازم دقیق و کامل باشد. فقط باید چیزی گفت. این کار فقط با تمرین ملکه ذهن می‌شود. یعنی به طور خودکار وقتی کلمه‌ای یادت می‌رود.

I will talk with the people of my country that give me passport!

مخاطب هویج نیست

این که چه کلمه‌ای را چطور گفت، بستگی به آن لحظه و حال و هوا دارد. شاید حتی همان سفارت (embassy) را هم بکار بردی و مخاطب مات و حیران ماند. حالا باید چکار کرد؟ شاید با کلمه دیگر اشتباه گرفت یا اصولا باید انتظار چه واکنشی داشته باشیم؟ اگر شروع به شوخی و مسخره بازی کرد چطور؟

بخش مهمی از زبان فهمیدن همین موقعیت‌های اجتماعی و معنای زبانی است. باید مدیریت کرد شرایط را. کلمات و لحن را عوض کرد. دست‌ها را تکان داد.

یادمان باشد کمتر از ۱۰ درصد مطلب با کلمات منتقل می‌شود. حدود ۴۰ درصد لحن، فراز و نشیب (intonation) و بقیه آن به حالت چهره و دست و بدن برمی‌گردد. یک تازه‌کار به تنهایی چه می‌تواند درک کند؟

مشکلات خودآموزی

احتمال زیادی وجود دارد کسی که کلمات و ارتباط بین آن‌ها را نمی‌شناسد به اشتباه برود. برای کسی که تازه شروع کرده فهمیدن و استفاده از فعل‌های دو حرفی یا سه حرفی (phrasal verbs) سخت است. همچنین احتمال زیادی وجود دارد که زبان‌آموز متوجه نکته بسیاری از عبارات نشود مثل اصطلاحات (expressions)، مثل‌ها (proverbs)، و (idioms) و تکیه کلام‌های (slang).

ریزه‌کاری‌های زبانی

ظرافت‌های زبانی جوری است که گاهی یک حرف اضافه می‌تواند معنای جمله را عوض کند. مثال زیر را در نظر بگیرید:

  • We played football at the weekend.
  • We played football on the weekend.

ات د ویکند انگلیسی با لهجه بریتانیایی است و آن دی ویکند آمریکایی. به همین سیاق فوتبال دوم به راگی یا فوتبال آمریکایی اشاره دارد.

چطوری پیش بریم

نیت کرده بودم قبل از این که تمرین‌ها را بگذارم بگویم که برای خودآموزی باید تا سطح قابل قبولی رسید. برای شروع و ادامه دادن و نهایتا خودآموزی روش‌های تعاملی (interactive) زیر خوب هستند:

  • رفتن به آموزشگاه
  • پیدا کردن کسی برای حرف زدن (حتی المقدور سطح بالاتر)؛ قدیم‌ترها در میدان شاه دنبال گردشگر می‌رفتیم!
  • نوشتن ابزار تعاملی فوق‌العاده عالی است. یکم که راه افتادید وب‌لاگ انگلیسی راه بیندازید! خودم هم به زودی این کار را آغاز می‌کنم.
  • گفتگو در فروم‌های تخصصی.
  • نامه نگاری. (pen pal) در این وب‌سایت‌ها می‌توانید دوست نامه‌ای پیدا کنید:
  • InterPals, Global Penfriends, Conversation Exchange, HelloTalk, PenpalsNow, Penpal Party, My Language Exchange, Polyglot Club, Students of the World, PenPal Schools
  • دولینگو (Duolingo): راستش برای انگلیسی خیلی ساده آمد. بستگی به زبانتان دارد.
  • پریمسلر: من فرانسه‌اش را دوست داشتم. راهم انداخت. گویا برای ایتالیایی و اسپانیایی هم معرکه است.
  • به زودی مروری (review) بر زبان‌شناس می‌نویسم. فعلا در مرحله تست است!


شما چه راه‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟ یا چه روشی را برای خودآموزی دارید؟