حسن شیخ·۴ ماه پیشروزنوشت: اضطراب ام اس (MS)به سنگهای جلوی آسانسور خیره شدهام. یک دختر جوان لنگان لنگان به سمت ما میآید. عصبانی میشوم. چرا آدمی در این سن و سال MS میگیرد؟ در آسان…
حسن شیخدرمهارتهای زندگی·۴ ماه پیشروزنوشت: صبح با دوش آب سردسرما، تا مغز استخوانم نفوذ میکند. دارم میشمارم: ۱۰۳۴، ۱۰۳۵، .... در ذهنم به خرسهای قطبی فکر میکنم. خوشبحالشان که یک لایه چربی دارند؛ خو…
حسن شیخدرگفتگوی انگلیسی·۴ ماه پیشفرانسه یاد بگیریم بس که شبیه فارسی استحیف نیست فرانسه از سر اتفاق اینقدر شبیه فارسی باشد و شما خبر نداشته باشید؟ برایتان تعریف میکنم، شاید عاشقش شدید! فرانسه حرف میزنم پس هستم…
حسن شیخ·۵ ماه پیشروزنوشت: فرمالیته عروسی چیهیک کار مسخرهای قبل عروسی انجام میدهند به نام فرمالیته، از اسمش بیمایه و محتوا بودنش معلوم هست. خوشگل میکنند میروند باغ امارت، یک جای خ…
حسن شیخدرجامعه ما·۵ ماه پیشصدای پای کمونیسم در حرفهای جلیلیپزشکیان قوی نیست اما جلیلی فاجعه است. دیشب همگی خانه دایی خانمم مناظره دوم پزشکیان و جلیلی را دیدیم. عقاید جلیلی مرا از ظهور کمونیسم در ایر…
حسن شیخ·۶ ماه پیشروزنوشت: اضطراب نیمهشباز خواب میپرم. خواب بدی میدیدم اما هر چه فکر میکنم چیزی یادم نمیآید. جوری که پریسا از خواب بیدار نشود آرام میروم دستشویی. معمولا یک چی…
حسن شیخ·۶ ماه پیشروزنوشت: یک ظهر داغ در اتوباندارم رانندگی میکنم. پشت مینیبوس نوشته «تو قبلهگاه منی ...» شعر فارسی لوس و بیمزه شده. از آن طبع لطیف و پراحساس سعدی رسیدهایم به این حر…
حسن شیخ·۶ ماه پیشروزنوشت: بشین و عمیق شوتوی دستشویی نشستهام به این فکر میکنم «چرا من روزانه مینویسم؟» معمولا آدم در دستشویی فکرهای جالبی به ذهنش میرسد. من گاهی موبایل میبرم د…
حسن شیخدرمهارتهای زندگی·۶ ماه پیشخوشبختی با پیتزابُر و گردوشکنمن همسرم در ۲ دنیای موازی زندگی میکنیم. امروز عصر که به خانه رسیدم چند کیسه گوشه آشپزخانه بود از همین وسایل آشپزخانه؛ ۸ میلیون و نیم تومان…
حسن شیخ·۶ ماه پیشروزنوشت: صبحِ غمگینِ شنبهصبح با اکراه و دیر از خانه بیرون زدم. پنج و نیم بیدار شدم اما دوباره خوابیدم. شش و نیم بیدار شدم اما از تخت بیرون نیامدم؛ هر چه فکر کردم دل…