طبیعی حرف بزن: 7 English fillers (همراه مثال)

بعضی‌ها مکانیکی و مصنوعی انگلیسی حرف می‌زنند. انگار حرف‌شون روح و هیجان نداره. مثلا این جمله را ببین:

"I really like it. Well, English is like, totally fun to learn, you know?"

اگر کلمات really, Well, like, totally, you know را برداری این جمله می‌ماند:

I like it. English is fun.

این جمله کاملا قابل فهم هست اما یکم از دنیای ما آدم‌ها دور هست. ما بین فکرهامون حرف می‌زنیم. پس احتمالا در حرف زدن‌ها این جمله رو خیلی بیشتر می‌شنوید:

Well, English, I think is really, I mean it is really fun.

شلخته هست اما طبیعی‌تر بنظر می‌یاد. قرار نیست عصاقورت داده و کتابی باشیم. تو فارسی هم ما زیاد پرکننده استفاده می‌کنیم. همون جمله در فارس می‌شه:

خوب منم یه جورایی همین جوری فکر می‌کنم که یاد گرفتن انگلیسی واقعا باحاله.

نکته رو گرفتی؟ بریم سراغ ۷ پرکننده درجه یک!

1. Well

وقتی که دارید فکر می‌کنید، می‌خواید یکم مکث کنید می‌گید: خب!

Well, I guess $20 is a good price for a pair of jeans.”

“The apples and cinnamon go together like, well, apples and cinnamon.”

Well… fine, you can borrow my car.”

2. Um/er/uh

وقتی هنوز کلام منعقد نشده یکم من من داریم. این ااا ااا یکم شک یا تردید رو هم ممکنه برسونه. وقتی دارید تازه ذهن‌تون رو می‌چینید.

Um, er, I uh thought the project was due tomorrow, not today.”

Umm… I like the yellow dress better!”

“Hmm, I like the pink bag but I think I’ll buy the black one instead.”

3. Like

لایک! وقتی که نمی‌خواید زیاد دقیق حرف بزنید. تو این مثال احتمالا همسایه‌شون خیلی بیشتر از ده تا سگ داره. منظورش اینه که همسایه‌شون خیلی سگ داره! عدد دقیق مهم نیست!

“My neighbor has like ten dogs.”

معنی لایک میشه یه جورایی. فقط در استفاده‌اش زیاده‌روی نکنید! حس خوبی نمی‌ده.

“My friend was like, completely ready to like kick me out of the car if I didn’t stop using the word ‘like’.”

4 , 5. You see / You know

می‌بینی. در گفتگوها تعامل رو بهتر منتقل می‌کنه.

“I was going to try the app, but you see, I ran out of space on my phone.”

می‌دونی. احتمالا مخاطب در جریان هست. یا ممکن برای تائید یا جلب توجه باشه.

“We stayed at that hotel, you know, the one down the street from Times Square.”

“When the elevator went down, I got that weird feeling in my ears, you know?

6. Actually/Basically/Seriously

این قیدها زیاد کاربرد دارند. با این‌ها جمله‌هاتون جاندارتر می‌شوند. هیجان رو بالا می‌برند. ما ایرانی‌ها هم که هیجان دوست داریم :))

Actually, pugs are really cute!”

Basically, the last Batman movie was seriously exciting!”

Other adverbs that are often used as fillers are “totally,” “literally” and “clearly.”

you’re not just laughing you’re literally dying from laughter.

Clearly you totally didn’t see me, even though I was literally in front of your face.”


7. I mean

پرکننده زیاد هست اما حیفم اومد از mean حرفی نزنم. برای شفاف کردن، تاکید یا اصلاح بکار می‌ره.

I mean, he’s a great guy, I’m just not sure if he’s a good doctor.”

“The duck and the tiger were awesome but scary. I mean, the tiger was scary, not the duck.”

“The cave is two thousand—I mean—twenty thousand years old!”

رفقا امیدوارم از این مطلب استفاده کرده باشید.

یه فیلم خوب برای تمرین

در پایان شما رو دعوت می‌کنم به دیدن یه فیلم عالی برای گرفتن حس خوب: Love Actually

لحظات‌تون پر از مهر و امید

به خودم می‌گم روزای خوب دوباره برمی‌گرده. صبور باش، یاد بگیر و یاد بده. (دفعه بعد باید ریش‌هام اصلاح کنم.)
به خودم می‌گم روزای خوب دوباره برمی‌گرده. صبور باش، یاد بگیر و یاد بده. (دفعه بعد باید ریش‌هام اصلاح کنم.)