پنج نکته برای استفاده از زبان در موقعیت‌های جدید

در کشور هلند به سلمانی ترک چه باید گفت؟ به نظرم در چنین حالتی دانستن انگلیسی زیاد به درد نمی‌خورد و البته من همان انگلیسی را هم درست بلد نبودم. با آن که اصطلاحات زیادی از اتوکد (Auto CAD) بلدم مثلا (Cut Trim Extend Rotate ... ) در آن لحظه به نمی‌دانستم می‌شود از آن‌ها استفاده کرد چون دو زمینه کاملا مجزا بودند و تا استفاده نکرده باشی نمی‌دانی می‌شود استفاده کرد.

۱. تا تجربه قبلی نداشته باشید به ذهنتان نمی‌رسد؛ حتی اگر کلمات مشابه باشند!

در سلمانی

به او گفتم «موهایم بلند است و راضی نیستم. دلم می‌خواهد زیباتر باشم! لطفا زیاد کوتاه نکن.» فکر نکنم متوجه شده باشد اما قیچی را دست گرفت و آن کاری را کرد که من می‌خواستم!

برای سلمانی در انگلیس عموما پیش عرب‌ها می‌رفتم چون قیمت‌شان پایین‌تر بود. این عبارات برای گرفتن وقت (make an appointment) از سلمانی کمک می‌کرد:

scheduling with a barber or hairdresser:

  • Do you have any openings today?
  • What times do you have open for appointments today?
  • Is there anyone free who can cut my hair now/at 3:00pm/in the next hour?
  • When is your next opening?
  • Can I make an appointment for a haircut today?

At your appointment your hairdresser, stylist, or barber is likely to ask one or more of these questions:

What are you looking to do today?
What are you looking for today?
What do you want me to do to your hair today?
How much do you want taken off?
When was your last haircut?
Do you want a wash/a shampoo?

می‌شود یکی از این جواب‌ها را داد:

I would like…

… a cut (This means you want some amount of hair cut off and you will have to be more specific about how much.)

… a trim (This means you only want a little bit of hair cut off, to make your current hairdo neat, but you don’t want to change your hairstyle entirely.)

… a wash and cut. (This means you want your hair washed before it is cut. The wash usually costs extra.)

… to have my hair dyed or colored.

۲. در هر مرحله عبارات جدیدتری یاد می‌گیری

تعمیر دوچرخه

نظیر چنین حالتی را بعدها تجربه کردم. دوچرخه را می‌خواستم بدهم سرویس. به دوچرخه‌ای گفتم:

My bike has some problems. How much does it cost to fix them?

می‌شود جملات ساده‌تری هم گفت؛ مهم این است که منظور را برسانید:

There are several issues with my bike. How long does it take to fix them?

My bike is not working well! Could you please take a look?

برای آن که بتوانید منظورتان را برسانید بهتر است از قبل اجزای دوچرخه را مرور کنید. در این صورت دقیق می‌توانید منظورتان را برسانید.

۳. در موقعیت‌های جدید جملات ساده و روشن رو بگوید؛ مخاطب خودش می‌گیرد!
۴. از قبل تمرین کنید! توی اینترنت الگوها و عبارات (phrase) خوبی پیدا می‌شود.

اصطلاحات داخل بانک

یک روز ایمیل رسید که در قرعه‌کشی دانشگاه برنده شده‌ام. چک را گرفتم و رفتم بانکم. نمی‌دانستم باید چه بگویم تا چک را نقد کنم! خوش و خرم و خندان از پول مفتکی به راهنمای بانک گفتم:

This is my university prize! How can I have the money?

او خودش راهنمایی لازم را انجام داد.

۵. نترس لعنتی. برو جلو همه چیز خودش درست می‌شود!

هزاران موقعیت دیگر

هزاران موقعیت دیگر هست مثلا در هواپیما، هنگام رهن یا اجاره خانه، دعوا در خیابان، سوتفاهم با متصدی، در فرودگاه با آن افسرهای اخمو، توی جشن، باشگاه، نیایشگاه، مراسم‌های ملی و .... وجود دارند که بسته با حال و نیازتان باید حرف زد. خلاصه باید حسابی وقت گذاشت و بدون توقع جلو رفت.

به تجربه به این رسیده‌ام که اگر اصطلاحات لازم خانه را ندانید احتمالا صاحب‌خانه‌ها سرتان کلاه می‌گذارند پس بعضی وقت‌ها لازم است که مجهز باشید!

در مطلب بعدی منابع لازم زبان را توضیح می‌دهم.