نازنین هستم ( نازی ) به خاطر کنکور وارد ویرگول شدم و همچنان موندگار شدم اینجا
تجربه ی من از بودن در ویرگول
حدودا داره 11 ماه از ورود من به ویرگول می گذره ، روزی که شروع کردم نمی دونستم چقدر کنکور و حجم درسا بهم اجازه میده تو ویرگول کار کنم ولی هیر ای ام ( من اینجام ) مستمر و ادامه دهنده ، هر بار تو زندگی ام گفتم سخته و نمی تونم انقدر ادامه دادم تا دیدم از پس یه چیز سخت تر بر اومدم و الان من تا حدود زیادی از پس پشت کنکوری بودن بر اومدم و علاوه بر اون یک اکانت خوب توی ویرگول دارم که تونستم کماکان به خیلی از بچههای توی ویرگول کمک کنم ( این جانب بر اساس فیدبک ها این حرف رو می زنم )
سال کنکور برای من درسهای زیادی داشت یکیش که خیلی قدر دان اش هستم اینه که با پتانسیلهای جدیدی از خودم آشنا شدم که واقعا من فکر نمیکردم توی من وجود داشته باشه، مثلا من هیچ وقت من توی زندگیم خالق نبودم و فکر نمیکردم بتونم چیزی رو خلق کنم اما سال کنکورم و میلم به کمک به دیگران این اجازه رو به من داد که شجاع باشم خلق کنم اون هم به روشی که توش خوبم منظورم نوشتنه.
از ویرگول ممنونم و از بچههایی که با وجود پلتفرمهای سرگرم کنندهای مثل یوتیوب و اینستاگرام میان وبلاگ و می نویسن و می خونن و خلاصه اینجا رو آباد کردن و این وبلاگ رو سرپا نگه داشتن من هم به نوع خودم تلاش کردم که با فعالیتم اینجا رو محلی با بار علمی بکنم ،همونجور که رواله یک وبلاگ یک بخشیش باید مربوط بشه به مسائل علمی باشه .
البته گاهی هم توش دلنوشته نوشتم با این که خیلی آدمی نیستم که بخوام از خودم بگم😁
ولی کنکور دادن و پشت کنکور موندن با هم خیلی فرق دارن و تو وقتی پشت کنکور میمونی اولین حس اینه که تو از یک عدهای عقب موندی و در کنار همین این حس رو داری که داری تلاش میکنی برای چیزی که میخوایش و این هزینه ی اینه که حاضر نبودی اون چیزی که نمیخوای رو بری ، صرفاً به خاطر اینکه بگی من دانشگاه رفتم و ریسک اینو به جون میخری که ممکنه شکست بخوری و پشت کنکور بمونی در حالی که ذرهبین های کل فامیل روی توئه یادمه توی فیلم رضا مارمولک میگه: که به تعداد انسانها روی زمین راه هست برای رسیدن به خدا خیلی از این جمله استفاده میکنم معتقدم که به تعداد آدمها بر روی زمین راه هست برای رسیدن به موفقیت
البته موفقیت به معنی این که زندگی خوشایندی را برای خودمون بسازیم ( نه زندگی ای که از بیرون خوشایند به نظر برسه) و به همدیگه نور بدیم اون چیزی که در درون خودمون هست اونو به دیگران هم ارائه بدیم تا اونا هم استفاده بکنند و از چیزهایی که دیگران در اختیار ما قرار میدن هم ما استفاده بکنیم.
من از بچههای ، مثل آفتاب گردون ،پیشگوی معبد دلفی ، روان نویس، آتنا، لست کمیست، آنیتا ، حسین ، صاد استفاده کردم و خیلی های دیگه که شاید الان اسمشونو تو خاطرم نداشته باشم ممنونم که بودین ممنونم که نور دادین ، از همه اونایی که از من حمایت کردن و کامنت گذاشتن ازم نقد کردن و تعریف کردن و کمکم دیده بشم و خودم رو اصلاح کنم.
امیدوارم که بمونید امیدوارم بمونم و به همدیگه نور بدیم🧡
مطلبی دیگر از این انتشارات
تغییراتی حیاتی که ویرگول به آنها نیاز دارد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه ویرگولی باشیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
شروع من و ویرگول (؛