. تحوت یک پادکست اسطوره ایه – که توش قصد داریم با هم به مطالعه کتب مرتبط با اسطوره شناسی بپردازیم.
سربروس، سگ سه سر جهنم - کتاب اسطوره شناسی
در اساطیر یونان، سگ سهسر هادس، سربروس، نگهبان دنیای مردگان بود. این سگ غولپیکر نه تنها موجودی کابوسوار به نظر میرسید، بلکه نمادی از مرز بین دنیای زندگان و قلمرو مردگان نیز بود. با سه سر وحشی خود، سربروس نه تنها ترس را در دل یونانیان باستان میانداخت زمانی که به افسانههای آن گوش میدادند، بلکه یادآور قدرت بیرحمانه و اجتناب ناپذیر مرگ نیز بود. او نگهبانی بود که بین واقعیتها ایستاده و یکی از چهرههای متعدد مرگ بود. اکنون به اعماق افسانه سربروس میپردازیم و ریشهها، معانی و روشهای متنوعی که این موجود افسانهای در فرهنگ و تخیل غرب به جا گذاشته است را بررسی میکنیم. با من به دروازههای سربروس بیایید و با رازهای پیرامون سگ سهسر ترسناک اساطیر یونان آشنا شوید.
سربروس از ترکیب دو شخصیت هیولا در اساطیر یونان به دنیا آمد: تایفون، هیولای غولپیکر و قدرتمندی که به عنوان یکی از ترسناکترین نیروهای آشوب و نابودی شناخته میشد و اکیدناEchinda ، موجود نیمهزن و نیمهمار که به عنوان مادر همه هیولاها مشهور بود. نسب آنها سربروس را در میان خانوادهای از موجودات شگفتانگیز قرار داد که شامل هیدرای لرنایی، کیمرا و اسفینکس بودند، همه موجوداتی که جنبههای مختلف خطر و راز را تجسم میکردند. تولد سربروس از چنین شخصیتهای قدرتمند و ترسناک، از همان ابتدا او را برای ایفای نقش مهمی در اساطیر یونان آماده کرده بود. او بیش از یک سگ با چند سر اضافی بود.
سربروس اغلب به عنوان موجودی عظیم با ابعاد و ویژگیهای ترسناک ترسیم میشد. سه سر عظیم او نمادی از جنبههای متعدد دنیای زیرین بود. در حالی که برخی تفاسیر این سرها را به گذشته، حال و آینده نسبت میدهند، دیگران آنها را نمادی از تولد، زندگی و مرگ میدانند. علاوه بر سه سر، سربروس با دمی مارمانند به تصویر کشیده شده که عامل ترسناک دیگری به ظاهر نگرانکننده او اضافه میکند. این دم اغلب به عنوان یک مار زنده ترسیم میشود که به طبیعت هیبریدی سربروس میافزاید و ویژگیهای سگ و هیولای مار را به هم میآمیزد که یادآور والدین وحشتناک او است. برخی نسخههای افسانه، مارهای اضافی را از قسمتهای مختلف بدن او خارج میکنند، مانند یالی با مارهای فراوان. در آینده در پادکست تحوت به نقش بزرگ مار در میان اساطیر مخصوصا اساطیر ایران خواهیم پرداخت.
بدن تنومند، عضلانی و بلند سربروس اغلب به عنوان موجودی عظیمالجثه توصیف میشد که ترس و وحشت را در دل همه کسانی که به او نزدیک میشدند، میانداخت. چنگالهای تیز و دندانهای بزرگ او، مناسب برای یک نگهبان بیرحم، به حضور ترسناک او میافزود. او در دروازههای این قلمرو تاریک ایستاده بود، جایی که خدای مردگان، هادس، پادشاه بود. سربروس یک سگ نگهبان وحشی بود که مردگان را از فرار از قلمرو ارباب خود و زندگان را از ورود به آن باز میداشت. روایت های دیگری میگویند که ورود برای همه آزاد و آسان بود اما این بلیت یکطرفه بود و بازگشتی در کار نبود.
سربروس نه تنها به عنوان یک سگ نگهبان سنتی عمل میکرد، بلکه جوهره دنیای زیرین و خود هادس را تجسم مینمود. حضور او یادآوری مداوم حاکمیت و قدرت هادس بر دنیای زیرین بود. سه سر همیشه مراقب سربروس، همهجایی هادس و قدرت او را برای نظارت بر همه چیزهایی که در قلمرو او اتفاق میافتاد، منعکس میکرد. سربروس به عنوان زندانبان هادس عمل میکرد و احکام دادگاه را که توسط داوران جهنمی برگزار میشد، اجرا میکرد. رابطه بین سربروس و هادس همچنین احترام و ترسی را که یونانیان باستان نسبت به دنیای زیرین داشتند، نشان میداد. با ظاهر شوم و وظایف نگهبانی، سربروس ویژگیهای ترسناک دنیای زیرین را مجسم میکرد، در حالی که هادس نمایانگر اجتنابناپذیری و عدالت مرگ بود. آنها دوگانهای بودند که نظم را در دنیای پس از مرگ حفظ میکردند، جنبهای کلیدی از جهانبینی اساطیر یونان.
علیرغم اینکه نگهبانی عظیم بود، همانطور که از یک سگ انتظار میرفت، به خصوص یکی با سه سر، سربروس یک بار فریب خورد. زمانی که پسوخه یا همان سایکی زیبا مجبور شد برای انجام وظیفهای به درخواست الهه آفرودیت به دنیای مردگان نزول کند، مجبور شد سربروس را فریب دهد تا به دنیای زندگان بازگردد. او به سگ نان مخصوصی ارائه داد. سربروس نتوانست در برابر این وسوسه مقاومت کند و آن را خورد و به خواب عمیقی فرو رفت. پسوخه از سگ نگهبان فرار کرد و به سطح زمین بازگشت. سربروس همچنین در دیگر روایات اساطیری مانند اورفئوس، موسیقیدان افسانهای که تلاش کرد همسرش اوریدیس را از دنیای زیرین نجات دهد، ظاهر شد. اورفئوس با موسیقی جادویی خود موفق به آرام کردن سربروس شد، که این نمادی از قدرت هنر و زیبایی بر نیروهای بربر بود.
دوازدهمین و آخرین کار یا ماموریت هراکلس یکی از شناختهشدهترین داستانها درباره سربروس است. از هراکلس خواسته شد تا سربروس را به دام اندازد و او را به سطح زمین بیاورد، کاری که نمایانگر پیروزی او بر مرگ و غیرممکن بود. پس از گرفتن اجازه از هادس، هراکلس موفق شد سربروس را بدون استفاده از سلاح تحت کنترل درآورده و قدرت و شجاعت خود را نشان داد.
هراکلس سگ را به سطح زمین برد و پس از دیدن نور روز، سگ جهنمی حالت تهوع پیدا کرد و استفراغ کرد. زمین تمام استفراغ جهنمی را جذب کرد و گیاهان سمی گوشتخوار جوانه زدند. هراکلس سگ را به کاخ شاه اوریستئوس برد و حیوان جهنمی را به او ارائه کرد و دوازدهمین و آخرین وظیفه خود را تکمیل کرد. در نهایت قهرمان سگ را آزاد کرد و او به قلمرو ارباب خود بازگشت.
هنگامی که قهرمان تسئوس، به قلمرو هادس حمله کرد تا ملکه پرسفونه را بربایند همراه با دوست صمیمیاش، پیریتوس، در دنیای زیرین اسیر شدند. آنها سالها اسیر بودند اما تسئوس سرانجام توسط هراکلس آزاد شد. از سوی دیگر، هادس اجازه آزادی دوست تسئوس را نداد. برخی نسخههای افسانه میگویند که وی سرانجام توسط سگ جهنمی خورده شد.
سربروس در چندین اثر ادبی باستانی از جمله ایلیاد هومر و انهاید ویرژیل نیز ذکر شده است، جایی که به عنوان عنصری اساسی از دنیای زیرین ترسیم شده است. سگ هادس در روانشناسی مدرن میتواند به عنوان نمادی از ناخودآگاه جمعی و نمادی از ترسها و اضطرابهای عمیق مرتبط با مرگ و ناشناختهها دیده شود. سه سر همیشه مراقب سربروس میتواند به عنوان نمایشی از جنبههای مختلف ذهن انسان، اید، ایگو و سوپرایگو، طبق نظریه فروید تفسیر شود، هر کدام نگهبان ورودی به قلمرو ناشناخته و اغلب ترسناک ناخودآگاه انسانی.
از زاویه فلسفی، سربروس مرگ را نه به عنوان یک پایان مطلق بلکه به عنوان یک آستانه تجسم میکند، نقطه عبوری بین حالتهای مختلف وجود. این دیدگاه بازتاب ایده یونانی است که مرگ گذرا است، عنصری مرکزی و طبیعی از چرخه زندگی. حضور سربروس در دنیای زیرین نه تنها یک اقدام امنیتی یا نمادی از ترس است، بلکه نمایانگر پذیرش مرگ به عنوان بخشی از نظم طبیعی امور نیز میباشد. این یک یادآوری مداوم است که مرگ یک واقعیت غیرقابل اجتناب است، اما همچنین یک جزء اساسی از چرخه بزرگ زندگی، مرگ و تولد دوباره. سربروس با تطبیق با زمینههای جدید در هر داستان مدرن تر، نمایش هنری یا بازی و اقتباس رسانهای، از گذر زمان جان سالم به در برده است. سگ دنیای زیرین همچنان تخیل نسلهای جدید را به خود جلب میکند و نمادی شگفتانگیز و ترسناک باقی مانده است.
اگر علاقه مند به خوانش تخصصی اساطیر هستید پادکست تحوت را دنبال فرمایید.
لینک کانال تلگرام پادکست : https://t.me/ThothPodcast
آدرس پیج اینستاگرام پادکست تحوت : http://Instagram.com/thoot.podcast
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود چهاردهم - کتاب اسطوره شناسی - پگاسوس و بلروفون
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود اول - معرفی کتاب اسطوره شناسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجرای مری پاپینز و گاز خندهآور