نگاهی اختصاصی به فیلم برنده جایزه اسکار، کتاب سبز

«کتاب سبز» (Green Book) برنده بهترین فیلم اسکار سال ۲۰۱۹ به کارگردانی پیتر فارلی است که بازیگران و هنرمندان با استعداد و محبوبی همچون ویگو مورتنسن در نقش تونی لیپ، ماهرشالا علی در نقش دان شرلی، لیندا کاردلیانی در نقش دولورس والِلونگا، دیمیتر مارینو در نقش اولگ، مایک هاتون در نقش جورج، اقبال طبا در نقش آمیت، سباستین مانیسکالکو در نقش جانی ونره، پی. جی. برن در نقش تهیه کننده، مونترل میلر در نقش پیشخدمت هتل بیرمنگام، دنی دبلیو. هال در نقش وایز گای مگس و رندال گونزالز در نقش گورمن را در خود جای داده است. داستان این فیلم از جایی آغاز می‌شود که تونی لیپ که محافظی آمریکایی ایتالیایی است، به عنوان راننده تور کنسرت یک پیانیست آمریکایی آفریقایی ماهر تحت عنوان دکتر دان شرلی استخدام می‌شود. آنها به کمک کتاب سبز به مکان‌ها و موسساتی می‌روند که برای اشخاص آمریکایی آفریقایی امن تر است. در این بین این دو کارکتر با مشکلات نژادی زیادی مواجه می‌شوند و تصمیم می‌گیرند که اختلافات خود را کنار گذاشته و از ماجراجویی‌شان لذت ببرند و …. «کتاب سبز» در بطن خود پیام‌های زیادی را به همراه داشت اما اول از همه فیلمی کار شده و پخته بود که با جای دادن دو شخصیت متضاد و در عین حال مکمل، یکی محافظ سفید پوست آمریکایی ایتالیایی و دیگری پیانیست مشهور آفریقایی آمریکایی تضاد جالبی را خلق کرده بود که تماشاچی را جذب خود می‌کرد و تغییراتی را به مرور زمان در شخصیت‌ها به وجود می‌آورد. بیایید نگاهی به شخصیت تونی لیپ بی‌اندازیم. شخصیتی زرنگ که در باشگاه‌ شبانه مشغول به کار است؛ آدمی باهوش و خانواده‌دوست که از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده می‌کند و روابط اجتماعی قوی‌ای با هم محلی‌های خود دارد. فیلمنامه‌نویسان این فیلم در تلاش بودند تا تونی را شخصیتی خانواده‌دوست جلوه دهند؛ شخصی که شب با بازگشتش به خانه مهر و محبت را به آنجا می‌آرود، کسی که برای خانواده‌اش هرکاری می‌کند، کسی که شاید در ابتدای فیلم لیوان‌های نوشیده شده توسط دو سیاه پوست را دور بریزد اما به خاطر خانواده‌اش پیشنهاد رانندگی برای یک پیانیست سیاه پوست را قبول می‌کند. ویگو مورتنسن به خوبی در نقش خود فرو رفته و این را حتی در لهجه ایتالیایی خوبش می‌توان نظاره‌گر بود طوری که دیالوگ‌هایش به خوبی در قالب شخصیت تونی نقش می‌بندد. در آنطرف قضایا دکتر دان شرلی مشهور، ثروتمند و مبادی آداب را شاهد هستیم که همانند تونی غرور خاصی دارد.

با گذشتن فیلم و ماجراجویی بین آن دو به این موضوع پی می‌بریم که تضاد این دو شخصیت تنها به رنگ پوستشان نیست و اختلافات بین آن‌ها چیزی فراتر است و به نوع شخصیت آن‌ها بستگی دارد. همین تضاد و پیچیدگی‌ است که «کتاب سبز» را برای مخاطب جذاب می‌کند و فارلی نیز به خوبی از این محیط استفاده کرده و طنز خاص خود را در آن جای نهاده است. یکی از موضوعات جالب این فیلم روابط دان و تونی است که در طول فیلم تغییر می‌کند. فیلمساز اثر را طوری ساخته که این دو کارکتر در طول فیلم روی هم تاثیر می‌گذارد. این تکامل با یک تضاد همراه است؛ دان به تونی نیاز دارد تا در برابر سفید پوستانی که بیشترین تهدید برای وی به حساب می‌آیند، محافظت کند و از آنطرف نیز دان حس شاعرانه تونی را دوباره زنده می‌کند که آن را در نامه‌های تونی به همسرش می‌توان حس کرد. حتی سبک موسیقی تونی در طول این ماجراجویی تغییر می‌کند و با موسیقی زیبای دان آشنا و شیفته آن می‌شود. در یکی از سکانس‌های فیلم دیالوگ خوبی نهفته است: “هوش به تنهایی کفایت نمی‌کند. عوض کردن قلب مردم جرات می‌خواهد.” دان شرلی از آن دست شخصیت‌هایی نیست که همانند فیلم‌های دیگر اعتراض خود را به زبان بیان کند. این موضوع را در مغازه کت و شلوار فروشی نیز می‌توان دید و حتی در سکانس بعدش که دان با غرور خاصی به نواختن پیانو می‌پردازد.

در چهره‌‌اش می‌توان دید که از یک طرف می‎‌خواهد بگوید که بیینید ما سیاه‌پوستان می‌توانیم چه کارهایی بکنیم و از طرفی دیگر نیز سعی دارد به یک صلح با سفید پوستان برسد. دان مردی تنها است، مردی که نه سیاه پوستان قبولش دارند و نه سفید پوستان و در پایان فیلم و هنگامی که در رستوران در کنار سیاه پوستان دیگر به نواختن موسیقی جاز می‌پردازد می‌توان آن حس رضایت را در چهره اش دید؛ انگار به خانه بازگشته است. فیلمنامه این فیلم بی‌نقص بود و شخصیت‌پردازی آن در کنار نقش‌آفرینی بازیگران ترکیبی بود که موجب موفقیت و حتی اسکار گرفتن این فیلم شده است. البته کارگردانی بسیار خوب پیتر فارلی را نیز نباید نادیده گرفت، کارگردانی که فیلم‌های موفقی چون «احمق و احمق‌تر» را کارگردانی کرده و پس از چند فیلم ناموفق اخیرش با «کتاب سبز» به این عرصه پرافتخار بازگشته است. این فیلم در تلاش است تا تضاد دو شخصیت غیر هم رنگ را به تصویر بکشد و در آخر تعادلی را میان آن‌ها برقرار کند، طوری که دو کارکتر یکدیگر را کامل کنند. به عنوان جمع‌بندی می‌توان «کتاب سبز» را فیلمی سرگرم‌کننده، زیبا و وضف‌ناپذیر عنوان کرد؛ فیلمی که در میان آثار همانندش خوب ظاهر شده و به شیوه‌ای جدید پیام‌های خود را به گوش مردم رسانده طوری که از آن فقط به عنوان یک خطابه یاد نکنیم. شما نیز اگر نظری درباره این فیلم داشتید با ما در میان بگذارید.

وبسایت فیلم تو مووی

اینستاگرام فیلم تو مووی

تلگرام فیلم تو مووی