روزنامهنگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، علاقهمند به سینما، ادبیات، عکاسی، فلسفه، جامعهشناسی و کارآفرینی
دربارهی فیلم عشق مانند ریزش گلبرگها (love like the falling petals ۲۰۲۲)
فصل ریزش گلبرگهای ساکورا شده، ولی هاروتو نمیخندد. شکوفههای گیلاس، برای آساکو هاروتو، عادی و بیمعنا شده است. ساکورا برای این پسر جوان، چیزی جز حسرت نیست، تا زمانی که آریاکه میساکی را ملاقات میکند. میساکی، قلب سرد هاروتو را گرم میکند.
همه چیز از یک آگهی تبلیغاتی با کوپن رایگان برای کوتاهی مو شروع میشود. آساکو هاروتو، اولین مشتری آریاکه میساکی است و عشق در نگاه اول با تماشای لبخند میساکی اتفاق میافتد. تا پیش از دیدن میساکی، غمزدگی در چهرهی هاروتو موج میزند. هاروتو، به دوربین مورد علاقهاش نگاه میکند و غم تمام وجودش را میگیرد. هدیه پدرش را گامی برای رسیدن به رویای همیشگیاش میدانست، رویایی که برای دستیابی به آن تلاش زیادی نمیکند. هاروتو خسته و تنها که دیگر نمیداند از زندگیاش چه میخواهد، با عشق و تلنگر میساکی به دنیای رویاهایش بازمیگردد.
داستان عشق معصومانهی هاروتو و میساکی، شبیه ورود به دنیای انیمه و مانگاست. درست زمانی که خشونت در سینمای جهان موج میزند، با این فیلم دقایقی زیر باران گلبرگهای ساکورا قدم میزنیم و آرامش به روح و جانمان مینشیند. با این حال، آرامش هیچوقت پایدار نیست و رابطهی این عکاس و آرایشگر هم با ظهور یک بیماری ناشناس به چالش کشیده میشود. هر چند فیلمنامهی «عشق مانند ریزش گلبرگها» داستان منسجمی ندارد و دیالوگهای جذابی را در این فیلم نمیبینیم، اما انگیزهای است برای بهبود اوضاع.
هر وقت احساس کردیم به آخر خط رسیدهایم، میتوانیم با فیلم «عشق مانند ریزش گلبرگها» به توکیو برویم و در پارکهایی پوشیده از شکوفههای گیلاس راه برویم. رویاهای از دست رفته با گفتن «میخواهم تغییر کنم» زنده میشود و عشق، مسیری میشود برای رسیدن به این رویاها.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماه پشت ابر نمیماند (نگاهی به سریال جاده؛ یک تراژدی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروانهها میسوزند اما … (نگاه کوتاهی به سریال میدانم اما…)
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجارت الکترونیک، کابوس کسبوکارهای سنتی (نگاهی به سریال چیزی درست شبیه به این)