[چشم بگشا و لحظه ای، ببین!]



خیره به تصاویر روبه رویم با خود زمزمه می کنم:
چطور انقدر راحت سر روی بالشت می گذارید؟!
صدای داد و فریاد زنان و کودکان در گوشتان نمی پیچد؟!
آب و غذا را چطور از حلقومتان رد می کنید و به معده می رسانید؟!
و من در عجبم که چگونه حناق نمی شود آن آب و طعامی که از ملتِ یک سرزمین دریغ کرده اید!
می خواهم بگویم خیالتان راحت، اما خودم جواب خودم را می دهم.
راحت تر از این؟ نه، راحت تر از این نمی توانید باشید!
با این حال، این را بدانید که اگر آه پیرمرد ها و پیر زن ها دامن گیرتان نشود؛
آه تک تک نوزادانی که با دستانتان به قتل رساندید، جانتان را به لب خواهد رساند!
آه همان نوزادان و کودکانی که گلویشان خشک شده و ناله های بیجانشان در و دیوار بیمارستانِ بمب زده را به لرزه می اندازد!
سزای اعمال قبیحی که پیش چشم سراسر جهان مرتکب می شوید، حتی مرگ هم نیست!
برای شما مرگ هم کم است، باید ذره ذره جان بکنید!
درست مانند زجه های تنها بازمانده ی یک خانواده پنج نفره که شش سال داشت.
همان که هیچ کدام نمی دانیم تا الان هنوز نفس می کشد یا در داغ خانواده و وطن سوخته، شاید هم به دست شما !
این راهم بدانید بد نیست!
اگر کودکانی داریم که با از دست دادن خانه و خانواده اشک بر دیده شان می جوشد و خون در دلشان.
کودکان دیگری هم داریم که وسط میدان برایتان رجز خوانی می کنند،
بر سر جنازه ی خانواده قرآن می خوانند و
زیر گوش خواهر اشهد می گویند!
همان ها که باعث شده اند تا این حد هراس به جانتان رخنه کند که با قوی ترین بمب ها به نبردشان بروید!
و الحق که اگر واهمه ای در کار نبود، برای نبرد با جان و تن ظریف یک نوزاد به همراه بمب به میدان نمی آمدید؛
بیمارستان هدف نمی گرفتید و مردانه می جنگیدید!
انتظاری ست بیجا، اینکه مرد باشید و مردانه عمل کنید!
انتظار رفتاری انسانگونه از شمایی که انسان و انسانیت نمی شناسید ، حقیقتا بیهوده است.
و با وجود همه ی اینها، حق دارید بترسید!
حق دارید در برابر کودکانی که بر سر آواری از خانه و کاشانه یشان می نشینند و از صبر می گویند بترسید.
ایمان آنها از سلاح شما قوی تر است!
و اینگونه است که در مقابل کودکان و نوزادان از قوی ترین سلاح هایتان استفاده می کنید.
انتقام دریای خونی که راه انداختید را انسان اگر نگیرد، خدا خواهد گرفت!
و انتقامی که خداوند از ظالمان می گیرد، سخت تر از انتقام بشر خواهد بود!

_یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد
قدس با مهدیِ زهرا ست که دیدن دارد!