برنامه نویس و فعال حوزه هوش مصنوعی
زندگی فریلنسری حمید
امروز اومده بودم اولین مطلبم رو توی ویرگول بنویسم و منتشر کنم که "چالش نوشتن از سبک زندگی فریلنسری" رو دیدم و تصمیم گرفتم منم یه مطلب راجع به خودم بنویسم و این بشه اولین مطلب ویرگولی من. حالا مستقیم بریم سر اصل مطلب.
اول راجع به خودم بگم که سابقه کاریم چیه و بعد بریم سراغ اینکه چطور دوباره فریلنس شدم.
من حدود 10 سالی هستش که توی زمینه برنامه نویسی و از این چیزا فعالم و دارم کد میزنم و حدود 4 سال از این مدت رو فریلنس بودم. بعد از دانشگاه رفتم و تو یه شرکتی شروع به کار کردم اما اون کار بهم حال نداد و بعدش رفتم و فریلنس شدم. از پونیشا شروع کردم و اون موقع طی دو ماه شدم رتبه اول فریلنسرای اونجا و توی فکر کنم حدود 2 ماه 19 تا پروژه کوچیک و بزرگ تکمیل کردم. بعد مشتریام زیاد شد و از بیرون پروژه گرفتم و کار رو ادامه دادم.
با پیشنهاد یه شرکت ایرانی کانادایی اومد تهران و دیگه کم کم از فریلنسی دور شدم و حالا دوباره بعد چند سال برگشتم و چند ماهی هست مجدد فریلنس شدم. توی این مدت پروژه های خیلی زیادی کار کردم و با شرکت های بزرگ و کوچیک زیادی کار میکردم و موقعیت های شغلی خوبی داشتم که از برنامه نویس و برنامه نویس ارشد گرفته تا مدیر فنی و ... اما در نهایت ترجیه دادم دوباره فریلنسر بشم که بهش میرسیم که چرا دوباره فریلنسر شد.
کلا آدمی هستم که با فریلنسی بیشتر حال میکنم اما خوب چالش های خاص خودش رو هم داره که واقعا بعضی وقت ها اعصاب فولادی میخواد.
من توی مدت کارم تقریبا توی همه بخش های وب کار کردم و به انواع زبان ها کد زدم ولی الان تمرکزم رو بردم روی موبایل و فرانت اند چون هم علاقه بیشتری بهش دارم هم پول بیشتری داره بهم میده :)
من بک اند رو با PHP و کمی هم Python کار کردم و پروژه هام رو الان روی PHP و Node.js جلو میبرم. روی موبایل دارم React Native کار میکنم و فرانت اند هم با React و Angular جلو میرم که حالا کنارش همه چیزایی که نیاز هستش مثل JS و ... رو هم که باید استفاده کنم.
اما همونطور که بالا هم گفتم تمرکز اصلی من الان روی موبایل و فرانت اند هستش و پروژه هایی توی این زمینه کار میکنم.
چرا دوباره فریلنسر شدم؟
راستش توی شرکت هایی که بودم موقعیت شغلی خوبی داشتم و حقوق های خوبی هم میگرفتم اما با اون سبک کار خیلی حال نمی کردم.
حدود 6 سال بود که توی شرکت های مختلف به صورت تمام وقتی بودم و شاید بگید که چرا وقتی باهاش حال نمی کردی، اونجاها مونده بودی!؟
خوب سوال درستیه.
اصل حرف اینه که من آدمی هستم که نمیتونم روتین ها رو برای خودم هضم کنم و هر روز سر ساعت برم سر کار و مثلا 2 سال روی یه پروژه ای کار کنم. من دوست دارم تنوع تو کارم باشه، با آدم های مختلف کار کنم و تجربه های جدید بدست بیارم و از کارم لذت ببرم.
اما دلیل اینکه شرکتی بودم این بود که یه جورایی می ترسیدم. از چی؟ من اولش برای کسب تجربه با یه شرکت شروع کردم کار کردن و بعد اینکه 2 سال اونجا بودم ازدواج کردم. یکی از دلایلی که ریسک من رو کمتر کرد این بود که دیگه یک نفر نبودم و دو نفر بودم و باید جوری کار میکردم که هزینه های زندگی رو برسونم. دلیلی بعدی این بود که کار توی یه شرکت من رو داشت تبدیل می کرد به آدمی که کلا ریسک پذیری کمتری داره و همش نگران اینه که اگه از این شرکت اخراج بشم کجا قراره برم و ... و دلیل بعدی اینکه آدمی هستم که کلا توی دوستی نمیتونم نه بگم و این باعث شد بعد چند وقت که توی یه شرکتی بودم و مدیرعامل میگفت بخاطر من بمون، می موندم!
البته اینم بگم که تجربه هایی که توی اون شرکت هایی که بودم بدست آوردم اصلا کم و بد نبود و خیلی هم برای آیندم خوب و عالی هستن اما در نهایت دوباره فریلنس شدم.
مزایای فریلنسی
فریلنسی برای من خیلی عالی هستش چون با شخصیت من جور در میاد و باهاش حال میکنم اما ممکنه بقیه اینطوری نباشن ولی دلیل هایی که بیشتر برای من مهم هستش اینا هستن:
- آزادی عمل: میتونی کاری که دوست داری رو انتخاب کنی تا انجامش بدی، با کسی که دوست داری کار کنی، ساعت کاری که توش راحت تری رو انتخاب کنی و به کارای شخصیت برسی.
- درآمد منعطف: کلا اگه پروژه داشته باشی، توی فریلنسی میتونی درآمد خوبی داشته باشی اما وقتایی که پول بیشتری لازم داری میتونی پروژه بیشتر هم بگیری و در نتیجه پول بیشتری در بیاری.
- بالاسری نداری: کسی نیست که همش بیاد بالای سیستم وایسته و با بهونه اینکه یه سوال داره سعی کنه ببینه توی ساعت کاری داری چیکار میکنی. هروقت دوست داری بازی میکنی، کد میزنی، دراز میکشی و...
- همه جا میتونم کار کنم: هر جایی که دوست دارم کار میکنم. توی مسافرت، خونه بابا اینا، وقتی توی اتوبوس و هواپیما هستم و ...
معایب فریلنسی
- کنترل زمان: یکی از مزایای فریلنسی اینه که زمانت دست خودته ولی یکی از معایبش هم دقیقا همینه. چون باید بتونی تنظیم مناسبی روی زمان کار و زندگی شخصی خودت داشته باشی.
- داشتن پروژه: همیشه پروژه وجود نداره و باید قبل تموم شدن یه پروژه برای بعدی برنامه ریزی کنی مخصوصا اگه تازه فریلنسر شدی که شرایط سخت تر هم هستش.
- پول زیاد: این یه تله هستش که اکثر فریلنسرها توش میافتن. اونم اینه که هرچی بیشتر پروژه بگیری پول بیشتری در میاری و همین باعث میشه کلی پروژه بگیری ولی ندونی بعدش چیکار کنی و همش بگی کی باید اینارو تموم کنه!
- خراب کردن برند شخصی: اگه پروژه رو خوب تحویل بدی کمتر پیش میاد که ازت تشکر کنن ولی اگه یه پروژه کمی بد باشه کلی پشتت حرف میزنن و برندت رو خراب میکنن و باعث میشه بعد یه مدت اگه تعداد پروژه های بدت زیاد بشه دیگه کسی سمتت نمیاد تا براش کار انجام بدی.
- مشتری های بی منطق: این رو توضیح ندم بهتره چون دلم ازشون خونه :)
مهمترین نکته شخصیت شماست.
این جمله واقعا مهمه و اگه میخوایم فریلنس بشیم باید ببینیم که واقعا شخصی ما جوری هستش که بتونیم فریلنسر باشیم یا نه. اگه واقعا با شخصی ما سازگار نباشه بعد یه مدت مشکلات خیلی زیادی رو برامون ایجاد میکنه..
من برای اینکه برند شخصیم رو حفظ کنم و همیشه مشتری داشته باشم چیکار میکنم؟
راستش چند تا کار اساسی هستش که همه باید انجامش بدیم تا بتونیم پروژه بگیریم و من هم همیشه سعی میکنم رعایتشون کنم.
- همیشه مشتری های قدیمی رو حفظ میکنم و سعی دارم واقعا رفتار خوبی باهاشون داشته باشم. این مشتری ها کمک میکنن که من مشتری های بیشتری بدست بیارم و خودشون هم توی پروژه های بعدی سراغم میان.
- وقت شناسی یکی از رموز موفقیت هستش. همیشه سعی کنیم دقیقا سر وقتی که قول دادیم پروژه رو تکمیل کنیم و به مشتری تحویل بدیم.
- دعوای اول به از صلح آخر :) جدی میگم. موقعی که دارید قرارداد امضا می کنید سر همه بندها جدی باشید و به همه جوانب دقت کنید و الکی کوتاه نیاید تا بعدا به مشکل نخورید.
- برند سازی شخصی که من الان خودم دارم روش دوباره کار میکنم. چند وقتی بود که فریلنسر نبودم، سایت شخصی خودم هم از دسترس خارج شده و یکی از بزرگترین اشتباهاتم همینه. دوباره دارم سر و سامون میدم بهش و پیشنهاد میکنم شما هم اول این کارو بکنید.
- شبکه سازی خیلی مهمه و سعی کنید توی سمینارها و جمع های حوزه کاری خودتون حتما شرکت کنید.
- همیشه در حال یادگیری باشید و چیزای جدید یاد بگیرید. توی یه زمینه متخصص باشید ولی توی باقی زمینه های مرتبط با کار خوتون حتما یه آشنایی داشته باشید.
موارد خیلی زیاده که اینجا اصلیا رو گفتم.
حالا بریم سراغ بخش آخر مطلب که دیگه مقاله طولانی خسته کننده هم نشه.
من چطور و با چه ابزارهایی کار میکنم؟
اولین چیزی که برام مهم هستش تایم کاریم هستش و برنامه زمان بندی.
همیشه اول هفته زمان بندی اون هفته رو انجام میدم و توی اون برنامه چیز جدیدی وارد نمی کنم. حتی اگه کار مهمی باشه سعی میکنم بذارمش توی برنامه کاری هفته بعدی.
همیشه اولویت کاریم اینه که یه زمانی رو برای آموزش میذارم و شاید بعضی روزها یا هفته ها خیلی مهمتر از کار هم باشه.
الکی واسه مشتری کلاس نمیذارم و اگه واقعا پروژه مشتری رو دوست داشته باشم و یا بهش نیاز داشته باشم سعی میکنم تا جایی که میتونم صادقانه این موضوع رو مطرح کنم.
اکثرا صبحا کار میکنم. همون تایم عادی 8 تا 5 ولی خوب بعضی روزا واقعا مجبورم بیشتر کار کنم و جمعه و پنج شنبه شب ها هم کار کنم.
کلا خیلی کم از موبایل استفاده میکنم و شاید روزی یکبار فقط برای چک کردن شبکه های اجتماعی تلاش کنم، موقع کار حتما ایمیل ها رو هم قطع میکنم.
هر یک ساعت از جام پا میشم و میچرخم ولی خوب ورزش اصلا نمیکنم که تو برنامه هام هستش که حتما از شنبه شروع کنم به ورزش :)
برای کد زدن از VSCode استفاده می کنم و مدیریت کارهام رو روی Trello انجام میدم. یه میز کار تو خونه دارم که اکثرا پشت اون میشینم و جلسه های کاری خودم رو هم همیشه برای صب تنظیم میکنم چون بعد ناهار دیگه حس بیرون رفتن نیست :)
تو این مطلب بیشتر سعی کردم راجع به خود فریلنسری از نگاه خودم بگم و تجربیات پروژه ها و کارهای مختلف خودم رو هم حتما توی مقاله های بعدی می نویسم و باهاتون در میون میذارم.
خنده رو فراموش نکنید.
خیلی خوشحال میشم دوستای جدیدی داشته باشم که باهم در ارتباط باشیم :)
تو ویرگول حتما من رو دنبال کنید تا با هم در ارتباط باشیم. راه های دیگه ای که میتونید با من در ارتباط باشید اینا هستش:
ایمیل: h.tadayoni89@gmail.com
لینکدین: https://www.linkedin.com/in/htadayoni/
اینستاگرام: https://www.instagram.com/htadayoni18/
مطلبی دیگر از این انتشارات
فریلنسر عزیز! بیمه رو چه کردی؟! (1)
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی به عنوان یک کارمند و یک فریلنسر
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش نوشتن از سبک زندگی فریلنسینگ