"من بودم و کنجی و کتابی و سرودی. غم را که نشان داد؟ بلا را که خبر کرد؟"
فریلنسرای قفسی، عادت دارن به بیکسی
زندگی فریلنسری عالم غریبی است. روزی برای خودت فنجان قهوهای دستوپا میکنی، یک شیرینی دانمارکی را چاشنی کار کرده، پا روی پا میاندازی و بهواسطهی شنیدن صدای اساماسِ واریزِ کاری که داخل خانه انجام دادهای سرمست و رقیق میشوی. روزی دیگر اما، شبیه به پرندههای قفسی، بغکرده و مغموم، به تماشای گذران بهترین روزهای زندگی در چهاردیواری اتاق مینشینی. در سطرهای پیشرو، آمیزهای از تجارب شخصی و یافتههای علمی منتشرشده را گرداوری کردهام تا بتوان با عیاری مشخص، زندگی فریلنسری را سبکسنگین کرد. به خصوص اگر در آستانه ورود به دنیای آزادکاری قرار دارید، همراهی من تا انتهای این نوشتار خالی از لطف نیست.
مقدمه؛ چگونه فریلنسر شدم؟
حضور در شهر غریب و نیاز به کسب درآمد یک طرف معادله بود و محدودیت زمانی برای کار تماموقت-مرتبطبارشته- سوی دیگر مساله ایستاد. برای رسیدن به پاسخ مناسب، راه دیگری وجود نداشت جز پناه بردن به گوگل. نتیجه چند روز جستوجوی پیوسته و گذراندن یکیدو آزمون آنلاین، پیشوند "مترجم" را مقابل نام من قرار داد. پس از آن تولیدمحتوا، تصویرسازی و موشنگرافیک از راه رسیدند و تا به خودم آمدم، فریلنسری جان و جهان مرا فراگرفته بود. هرچند که حضور من در این وادی از سر اجبار رویداد اما ماندگاری و ادامه راه انتخابی بود آگاهانه. من عدم نیاز به حضور در محل کار، رعایت قوانین سازمانی و غیره را به حقوق ثابت، بیمه و مزایا ترجیح دادم.
باری، آمار و ارقام زیر از سایت Survey Bee استخراج شدهاند. آنها را مطالعه کنید و -اگر علاقه داشتید- به من بگویید تصمیم شما چیست؟ فریلنسر میشوید یا نه؟
حقایق فریلنسینگ
- نیمی از فریلنسرها میتوانند هر سه روز، پروژه جدید اختیار کنند.
- یک فریلنسر بسته به سلیقه میتواند هفتهای هشت الی پنجاه ساعت کار کند.
- گردش مالی حوزههای فریلنسینگ امریکا سالانه نهصد و سی میلیون دلار است (اگر امریکا را رهبر جریان آزاد اقتصاد درنظر بگیریم، دیر یا زود این اتفاق به سایر مناطق جغرافیایی تعمیم خواهد یافت).
پنج حالت مختلف فریلنسینگ
- پروژهایها (Independent contractors): فریلنسر تک و تنها، برای اجرای "یک پروژه"مشخص، قرارداد میبندد. همکاری این فریلنسر با کارفرما ثابت نبوده و او در استخدام کسی نیست. در بسیاری موارد، منظور عموم مردم از واژه فریلنسر تنها همین دسته است.
- شبکارها (Moonlighters): فریلنسر علاوه بر کار ثابت و تماموقت خود (کارمند بانک، مهندس و غیره)، فعالیت آزاد دارد.
- همهکارهها (Diversified workers): این دسته از آزادکارها به هر دری سرک میکشند. آنها به لطف مهارت خود در کسبوکارهای سنتی و اشراف بر تکنیکهای فریلنسینگ، به طیف وسیعی از مشتریها سرویس میدهند. به همین دلیل، منابع درآمدی مختلفی دارند (یک نجار را در نظر آورید که به صورت نیمه وقت در کارگاه ساخت مبلمان حضور دارد و با اتکا به شبکه سازی خود کار کابینت و دکوراسیون داخلی را به صورت آزاد انجام میدهد).
- موقتها (Temporary workers): فریلنسرهای این بند مشابه دسته اول "پروژهای" کار میکنند با این تفاوت که کار آنها در بازهای محدود شبیه به فعالیت کارمندی میشود. برنامهنویسی را تصور کنید که برای بالاآوردن سایت یک استارتاپ، دوماه در دفتر آنها حضور پیدا میکند.
- شرکتیها (Freelance business owners): فریلنسرهایی وجود دارند که مالک یک برند یا کسبوکار به حساب میآیند. آنها شرکت تکنفره خود را دارند و گاهی بهاندازه یک تیم کوچک فریلنسر استخدام میکنند.
مزایای فریلنسری
- شما رئیس خود هستید (کسی شما را مجبور به کاری نمیکند، اگر یک پروژه را دوست نداشته باشید آنرا انجام نمیدهید).
- هر وقت بخواهید کار میکنید و هر زمان دوست داشته باشید تفریح.
- هزینههای جانبی نظیر رفتوآمد تا محل کار و اموری از این دست وجود ندارد.
معایب فریلنسری
- کار شرایط ثابتی ندارد (نمیتوان به طور قطع روی یک درآمد مشخص حساب باز کرد).
- پس از مدتی ماندن در خانه از اجتماع گسسته میشوید و تنهایی سراغتان میآید.
- خبری از عیدی، پاداش، بیمه و به طور کلی مزایای کارمندی نیست.
بزرگترین چالشهای یک فریلنسر
- یافتن مشتری جدید.
- مدیریت پروژه.
- مدیریت مالی.
نکاتی کلیدی برای موفقیت در امر فریلنسینگ
- شما به تنهایی مالک شرکت خود هستید. در نتیجه باید مفاهیم تئوریک اموری چون فروش، مارکتینگ، حسابداری و مدیریت کسبوکار را فرا بگیرید.
- شبکهسازی کلید موفقیت شما است. از هیچ فرصتی برای ایجاد روابط جدید غافل نشوید. بالاآوردن یک وبسایت شخصی یا حضور فعال در شبکههای اجتماعی را فراموش نکنید.
- اگر میتوانید، علاوه بر ارتباط مجازی، با مشتریهای خود معاشرت حضوری داشته باشید. این کار ارتباط شما برای انجام پروژههای آتی را تقویت میکند.
جمعبندی و کلام آخر
زندگی فریلنسر، به بندبازی روی خطی باریک میماند. یک طرف به آزادی و سبکبالی پرنده در آسمان شبیه است و سمت دیگر حس قرارگرفتن در قفس را تداعی میکند. شخص باید مراقب باشد که بیش از حد بههیچ سو نلغزد و همواره تعادل را بین انجام کار و لذتجویی از آزادی "کارمندکسینبودن"برقرار سازد. درمجموع، برای من، زندگی فریلنسری باهمه چالشها، آبباریکهای است دلپذیر که کنار تحصیل و تخصص اصلی جریان میگیرد. بسته به شرایط، گاهی ناچار میشوی با تمرکز بیشتر جریان را به رود شبیه کنی و زمانی همینکه یک چشمه کوچک و مخفی درون دلت بجوشد کافی است.
اینفوگرافیک زیر، عصاره مطالب بالاست، آماده شده برای آنهایی که تصویر را از واژه و سطر بیشتر دوست دارند، ارادت.
منبع اصلی آمار و ارقام مقاله:
شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربیات یک فریلنسر :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
فریلنس بودن یا نبودن، مسئله این نیست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
حضور جیب در فریلند