فریلنسری که فریلنسر نباشد،فریلنسر نیست

خوب میشه گفت افراد هم سن و سال من کلمه فریلنسر براشون نا آشنا نیست. چون اکثرا در زمان تحصیل وارد بازار های کار شدیم. میشه گفت نسل ما دهه 70 با توجه به ایجاد شرایط بهتر در زمینه آموزش، خیلی زود تخصص های را برگزیدیم و با توجه به شرایط اقتصادی کشور سعی بر تامین بخشی از مخارج را در حین تحصیل داشتیم .

من حدودا سال 89 بود که هرچند کم درآمدی از طریق طراحی پوستر و ... داشتم از سال های 90 و 91 با تمام قدرت سعی در یادگیری و آپدیت اطلاعات خودم داشتم. میشه گفت از سال 91 من به صورت حرفه ای وارد بازار کار شدم و فریلنسر بودن را انتخاب کردم.

فریلنسرها آزادی و استقلال کاری دارند. آزادی در انتخاب کسب و کارهایی که برای آن‌ها کار می‌کنند، آزادی در انتخاب کار های که باید انجام دهندیا با چه کسانی کار کنند و چه زمان‌هایی کار کنند، از ویژگی‌های اصلی فریلنسریگ می‌باشد.

چرا فریلنسری پایان کار من بود ؟!

فریلنسری به‌طور کلی در برنامه‌ریزی خلاصه می‌شود. برنامه ریزی در زمان ، هزینه ها ، ساعت کاری و ... .

برنامه ریزی در زمان:

زمان های تحویل پروژه از مهم ترین تاریخ ها هستند که می تونه شما رو یک فریلنسر خوش قول یا بد قول معرفی کنه. مهم ترین چیزی که باید بلد بودم نه گفتن به پروژه های پیشنهادی .

وقت کافی برای انجام پروژه نداشتم ولی سعی می کردم با بالا بردن تایم کاریم اون پروژه را هم بگیرم و تحویل بدم. خیلی اوقات بدقول می کردم خودم رو .(وسوسه برای پولش یکی از دلایل بود.)

برنامه ریزی در هزینه ها:

سخت ترین وجه مدیریت زندگیم بود. با توجه به عدم مدیریت در سپرده و پس انداز و درآمد نامشخص در ماه های سال به مشکل جدی بر می خوردم .

ساعت کاری:

برنامه ریزی در زمان ، هزینه ها خیلی تاثیر بسزایی در این بخش داره. با توجه به تعداد زیاد کار ها برای پول بیشتر از حالت استاندارد خارج شد و روزانه به بیش از 15 ساعت رسید که در ادامه با مشکلات جسمانی مثل میگرن شدید روبرو شدم و کم کم مجبور شدم از این سبک کار کردن فاصله بگیرم و حتی برای چند سال از حوزه IT


پیشنهاد های زیادی هستند که میشه نوشت مدت ها در موردشون ولی فکر کردم عواملی که خودم را مجبور به دور کردن از این سبک کار کردن کرد را بنویسم.

حتی با نوشتنشون حس می کنم باید از این به بعد بیشتر مراقب باشم حس می کنم یه جور تعهد به خودم هست این نوشته ... .

نقطه