بعد از ده سال فعالیت درساخت ورهبری محصولات دیجیتال به این نتیجه رسیدم که چالش اصلی، «ساخت محصول» نیست بلکه هماهنگی بین دیدگاه، استراتژی و اجراست.امروز به عنوان مشاور استراتژی رشد و توسعه فعالیت میکنم
چطور مسئلهٔ درست را پیدا کنیم؟
مهمترین قدم قبل از ساخت محصول
در مطلب قبلی این سری («چطور قبل از ساخت محصول، ریسک شکست را کم کنیم؟») درباره اینکه چرا باید قبل از توسعه، یادگیری را جلو بیندازیم صحبت کردم. این نوشته ادامه همان مسیر است: چطور بفهمیم مسئله واقعی چیست؟
بخش بزرگی از شکستهای محصول/سرویس، نه به خاطر تکنولوژی یا طراحی، بلکه به خاطر اشتباه در تعریف مسئله اتفاق میافتد.اگر مسئله اشتباه باشد، بهترین MVP هم کمکی نمیکند.
مسئلهٔ واقعی چیست؟
یک مسئله واقعی سه ویژگی دارد:
برای یک گروه مشخص از کاربران رخ میدهد
به اندازه کافی مهم است که رفتار کاربر را تحتتأثیر قرار دهد
کاربر الآن با راهحل دیگری (هرچند ناقص) آن را مدیریت میکند
اگر این سه ویژگی را نداشته باشد، معمولاً یک «فرض» است نه یک مسئله.
سه تست استاندارد برای تشخیص مسئلهٔ درست
۱) Current Alternative Test
(تست جایگزین فعلی — برگرفته از JTBD)
کاربر امروز بدون محصول شما چه میکند؟
اگر هیچ کاری نمیکند، مسئله احتمالاً اصلاً جدی نیست. اما اگر چند راهحل ناكارآمد بهکار میگیرد، مسئله وجود دارد.
۲) Pain Intensity Test
(تست شدت درد — Lean Startup Problem Interview)
اگر محصول شما نباشد، آیا زندگی کاربر مختل میشود یا فقط ناراحت میشود؟
دردهای «مختلکننده» همیشه تقاضای واقعی دارند.
۳) Pattern Repetition Test
(تست تکرارپذیری — User Research / Demand Validation)
آیا این مسئله در چندین کاربر با الگوی مشابه تکرار میشود؟
مسئلهای که فقط یک نفر دارد، اسمش مشکل نیست؛ تجربه شخصی است.
یک مثال واقعی
در یکی از پروژهها، تیم تصور میکرد مشکل کاربران « زمان طولانی برای ثبت و نهایی سازی محتوی» است.
اما در مصاحبهها روشن شد مشکل اصلی چیز دیگری است:
آنها نمیدانستند از کجا شروع کنند.
مشکل «ابهام» بود، نه «طولانی بودن فرآیند».
بر این اساس، راهحل کاملاً تغییر کرد: از خودکارسازی - > به راهنمایی ساده و مرحلهبهمرحله.
تعریف درست مسئله مسیر کل محصول را تغییر داد.
چکلیست عملی برای پیدا کردن مسئله
یک چک لیست کوتاه اما کاربردی بهتون پیشنهاد می کنم که میتوانی همین امروز اجرا کنی:
۵ تا ۱۰ مصاحبه ساختاریافته با کاربران واقعی
پرسیدن چندبارهٔ «چرا؟» برای رسیدن به ریشه ( الگوی Five whys )
ثبت رفتار کاربر، نه نظراتش
جستوجوی الگوهای تکرارشونده
نوشتن مسئله در یک جمله شفاف:
[کاربر X] در [وضعیت Y] دچار [مشکل Z] میشودفقط اگر این جمله واضح شد، وارد فاز طراحی راهحل شو
جمعبندی
پیدا کردن مسئلهٔ درست پیشنیاز ساخت محصول مؤثر است.
این مرحله:
سرعت ساخت MVP را بیشتر میکند
ریسک را کاهش میدهد
مسیر رشد را شفافتر میکند
و مهمتر از همه:
محصول دقیقاً چیزی میشود که کاربر به آن نیاز دارد، نه چیزی که ما فکر میکنیم نیاز دارد.
سری مطالب
این نوشته بخشی از سری «از ایده تا رشد» است — مجموعهای از نکات عملی برای تبدیل ایده به محصول و ساخت رشد پایدار.
برای دیدن همهٔ فصلها:
https://virgool.io/From-Idea-To-Growth
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور شاخصهای درست را پیدا کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا کسبوکارها نمیدانند چه چیز را باید کنار بگذارند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور قبل از ساخت محصول، ریسک شکست را کم کنیم؟