The more you know, the more you realize you don’t know. — “Aristotle”
نقد شخصیت Jinx در سریال Arcane
در این نوشته میخوام شخصیت Jinx از سریال Arcane رو نقد کنم و از دیدگاه خودم نگاهی داشته باشم به زوایای مختلف شخصیتی این کارکتر محبوب.
نکته ۱: این مقاله بعد از دیدن کامل فصل اول داره نوشته میشه پس احتمال اسپویل شدن داستان برای شما به شدت بالاست. اگر هنوز تمام فصل رو ندیدید لطفاً همین الان این صفحه رو ببندید و بعد از دیدن کامل فصل اول، مقاله رو مطالعه کنید.
نکته ۲: من نه روانشناس هستم و نه دانشجوی روانشناسی و رشته تحصیلیم هم به هیچ عنوان به این حوزه مرتبط نیست ولی بخاطر علاقهام به خودشناسی، مطالعات و تحقیقاتی توی این حوزه داشتم. در نتیجه ممکن هست تمامی یا بخشی از این اطلاعات اشتباه باشه.
نکته ۳: من به هیچ عنوان League Of Legends بازی نکردم و تمامی اطلاعاتم محدود به سریال هست پس ممکنه ناقص باشه.
سریال Arcane:
مجموعه تلویزیونی Arcane که محصول مشترک فرانسه و آمریکاست در سال ۲۰۲۱ منتشر شده. این سریال اقتباسی از بازی پرطرفدار «لیگ افسانهها» (League Of Legends) هست. به گفته سازندگان ساخت سریال آرکین ۶ سال زمان برده و شاید دلیل موفقیت این سریال هم همین هست. حرف از موفقیت شد باید بگم که سریال آرکین تونسته به صدر جدول فروش نتفلیکس برسه و رکورد فروش سریال «بازی مرکب» رو هم بشکنه. بجز اون، شخصیت پردازی فوقالعاده قوی، آرتهای جذاب، موسیقی زیبا و منطبق، صحنهسازی عالی و … عواملی هستند که با درکنار هم قرارگرفتن منجر به موفقیت این اثر شدند. اگر سریال رو ندیدید شدیداً پیشنهاد میشه که سریال رو ببینید. فصل اول ۹ قسمت تقریبا ۴۰ دقیقه هست و اونقدر زمانی رو ازتون نمیگیره. به شخصه این مجموعه رو دوست دارم چون روند تولد، بلوغ و فعالیت انقلابها، اختلاف طبقاتی، سیاست مدیریت یک کشور، نحوه برخورد سیاستمداران با مشکلات جوامع و همچنین تعامل تمدنها با یکدیگر، تاثیر انتصاب اشتباه مسئولین، نحوه حذف رقبا در سیاست، تعارض منافع و ... رو به زیبایی به تصویر میکشه. از دید شخصیت شناسی هم به شدت برام جذاب هست چونکه قوس شخصیتی افراد متفاوت رو به زیبایی به نمایش میذاره و گذشته و حال افراد رو طوری به تصویر میکشه که علت خیلی از رفتارها رو میشه درک کرد و با اون شخصیت همزادپنداری کرد.
شخصیتشناسی:
از دید شخصیتشناسی کهنالگو اگر بخوام بررسی کنم، واضح و مبرهن هست که شخصیت «پاودر» و حتی «جینکس» دقیقاً «پرسفون» هست. کسی که مدام در تلاش برای مورد تأیید قرار گرفتن هست. در روانشناسی مدرن بهش «شخصیت تأیید طلب» میگن. این شخصیت تمام تلاشش رو میکنه که به هر قیمتی ثابت کنه «من خوبم» و «من رو دوست داشته باشید». در ادامه این «تایید طلبی» منجر به «مهرطلبی» خواهد شد که میشه گفت عواقب بدتری مثل «سکوت شخصیتی» در انتظار فرد مبتلا هست. کسی که نظری نمیده چون میترسه نظرش مورد تأیید قرار نگیره یا نظرش مخالف کسی باشه که دوستش داره. اعتراض نمیکنه که مبادا کسی ناراحت بشه و دیگه دوستش نداشته باشن و ...اما نکته خیلی مهمی که اینجا مطرح میشه این هست که چه بلایی سر «پاودر» اومده که به این روز افتاده؟ در ادامه باهم تحلیل میکنیم.
اختلالات شخصیتی:
ترس از دست دادن افراد:
البته میدونم که «ترس از دست دادن عزیزان» اختلال روانشناختی محسوب نمیشه ولی خوب با ارفاق میشه ذیل دستهبندی اختلالات شخصیتی قرارش داد. برای ادامه موضوع اول باید پاودر رو درک کنیم. بیاید سعی کنیم یک بچه ۱۱ ساله رو درک کنیم که پدر و مادرش رو از دست داده و تنها تکیهگاه و پشتوانه زندگیش و بازمانده خوانوادش کسی نیست جز خواهر بزرگترش «وایولت» که به اختصار «وای» صداش میزنن. این رو هم در نظر بگیریم که از جنگ بین دو شهر «پیلتوور» و «زان» و همچنین از دست دادن عزیزان و پدر و مادر باعث شده که احتمالا پاودر دچار اختلال اضطراب پس از حادثه (PTSD) شده. میگم احتمالاً چون PTSD علایم و شروط متفاوتی داره که خوب در دوران کودکی پاودر اونقدرها واضح به این موضوع پرداخت نشده بجز اون زمانی که وایولت به دنبال وندر میره و به پاودر تأکید میکنه که همینجا بمون. نگرانی و اضطراب شدید پاودر رو در تصویری میبینیم و اینکه بالاخره تصمیم میگیره که به حرف خواهر بزرگترش گوش نکنه. داستان جلوتر میره و بعد از اون انفجار که منجر به فوت اون اشخاص میشه، وایولت در اوج عصبانیت به پاودر میگه:
- وایولت:«بهت که گفتم همونجا بمون»
+ پاودر: «چرا من رو تنها گذاشتی؟»
- وایولت: «چون تو جینکس (نحس) هستی.»
وایولت در اوج عصبانیت کاری رو میکنه که نباید بکنه و حرفی رو میزنه که نباید بزنه. اما داستان به همینجا ختم نمیشه و ما شاهد التماسهای پاودر هستیم. زجههایی که از ته دل و از سر استیصال و بیکسی هست. زجههایی که مخاطب متوجه میشه که گوش نکردن بهشون، عواقب خیلی بدی رو به دنبال داره و وایولت با ترک کردن صحنه، اشتباه به مراتب بزرگتری رو مرتکب میشه. در حقیقت این صحنهها این جمله رو برای من تداعی میکنن که:
«گاهی اوقات با یک اشتباه ۱۹ نمیشی، بلکه صفر میشی! صفر.»
و این نقطه از داستان و حمایت «سیلکو» از اون، آغازی بود بر پایان «پاودر» و تولد «جینکس». وقتی همه خانوادهات رو از دست میدی و زمزمههای شیطان داستان، مانع از تفکر منطقی یک بچهی ۱۱ ساله طرد شده میشه، وقتی التماسهات با نادیده گرفته شدن و بیتوجهی پاسخ داده میشه و وقتی در یک آن فرو میریزی و مرگ احساس رو تجربه میکنی.
شیزوفرنی:
یکی از مشخصترین مشکلات شخصیتی «پاودر» شیزوفرنی یا اسکیزوفرنی هست. یک اختلال روانی که علائمی مثل توهم دیداری و شنیداری و هذیان و اختلال تفکر هست. سند این ادعا صحبتهای دوستان دوران بچگی پاودر هست که همهاش در سرش اتفاق میافته. گویی پاودر تمام تلاشش رو میکنه برای نپذیرفتن یک واقعیت تلخ. یک حادثه ناگوار که پاودر مقصر اون بوده و سعی کرده با زنده نگهداشتن همبازیهاش اون اتفاق رو انکار کنه و بیگناهی خودش رو ثابت کنه.
پارانویا:
پارانویا یک نوع بیماری روانی هست که موجب سوءظن شدید افراد میشه. افراد پارانوئید همیشه در این فکر هستند که همهکس به دنبال ضربه زدن به ایشان هستن و به هر طریق و در هر فرصتی قصد ضربه زدن یا در موارد بدتر، به قتل رسوندن اون شخص رو دارند. از علایم پارانویا میشه به راحتی دلخور شدن، بیاعتمادی به افراد یا در شرایط خیلی نادر اعتماد کردن به یک شخص، برخورد تهاجمی و خصمانه، شکاک بودن بیش ازحد نسبت به افراد و … اشاره کرد. حتی تصور اینکه افراد دروغ میگن یا طرحهای بزرگی برای فریب اون شخص دارند هم جزء نشانههای شخص پارانویید هست که در سریال آرکین و در شخصیت پاودر به وضوح میبینمش. میتونم به جرأت بگم که پرداخت شخصیت جینکس از این منظر هم بسیار عالی انجام شده. علاوه بر این، شخصیت «جوکر» در فیلم «بتمن:شوالیه تاریکی» با بازی «هیث لیچر» و شخصیت «هوارد هیوز» در فیلم «هوانورد» (Aviator 2004) با بازی «لئوناردو دیکاپریو» دو نمونه از شخصیتهای پارانویید در سینِما هستند.
حرف آخر:
امیدوارم تونسته باشم زوایای مختلف شخصیت پاودر رو از دید خودم بهتون نشون داده باشم. بازم تکرار میکنم که ممکن هست تمامی یا بخشی از این مطالب اشتباه باشه. شما هم امکان نظردادن و مشارکت دارید در نتیجه میتونید از طریق بخش نظرات، نظر خودتون رو اعلام کنید تا من هم استفاده کنم. برای این تحقیق، تصحیح و، نگارش این مقاله فکر کنم بالای ۵-۶ ساعت زمان گذاشتم در نتیجه امیدوارم مفید واقع شده باشه برای شما عزیزان. هر گونه نظر منفی و مثبت و پیشنهااد و انتقاد با آغوش باز پذیرفته میشه.:)
مطلبی دیگر از این انتشارات
۳۵ سال سوپر ماریو، خاطرهای برای همه نسلها
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمان در کنترل توست یا تو در کنترل زمان هستی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
من بازیسازم، پس هستم