تیپ‌شناسی شخصیت، طناب نجات تمام روابط!

گاهی وقتا ما آدما خیلی چیزارو با خیلی چیزا اشتباه می‌گیریم و این اشتباهم به خاطر نتیجه گیریهای نادرستیه که در طول زندگی مخصوصاً توی دنیای بچگیمون بهشون رسیدیم.

و توی همون دنیای معصوم کودکانه، چه آشی برای دنیای بالغانمون پُختیم!

مثلاً خیلی از ماها الان که استخون ترکوندیم و بزرگ شدیم، خیلی چیزارو نمی‌دونیم. مثلاً نمی‌دونیم که

باج دادن، مهربونی کردن نیست!

حرف نزدن و توی دل تلنبار کردن، ملاحظه کردن نیست!

تحقیر کردن و تخریب شخصیتی، رک و راست بودن نیست!

سرزنش کردن و چپ و راست کوبیدن، صادق بودن نیست!

گستاخی کردن و زننده حرف زدن، راحت بودن نیست!

ترسو بودن و جرعت حرف زدن نداشتن، بزرگواری نیست!

تنبیه کردن، تربیت کردن نیست!

فریاد زدن و نعره کشیدن، ابراز وجود کردن نیست!

ناتوان و بی دست و پا کردن، حمایت کردن نیست!

کنترل کردن، کمک کردن نیست!

وابسته کردن، مراقبت کردن نیست!

و خیلی چیزای دیگه که خیلی چیزا که ما فکر می‌کنیم نیستن!


یه لحظه صبر کن! دوباره برگرد جمله های قبلی رو بخون.

انصافاً کدومارو با هم اشتباه گرفته بودی؟!

همه اینایی که گفتم، نقطه ضعفهای یه تیپ شخصیتیه.

می‌دونی که تیپ شخصیتی چیه؟!

«خودآورده ژنتیکی که محیط بارورش کرده!»

تعریف ساده ترش اینه: یه سری ویژگی مثبت و منفی و ترس و نیاز و انگیزه که با اونا متولد شدیم و تحت شرایطی که توش زندگی کردیم، تشدید شدن.

در تمام مشکلات و چالشهایی که در روابطمون تجربه می‌کنیم، این نقطه ضعفهای شخصیتی ما هستن که دارن خرابکاری می‌کنن.

مثلاً آدمی که در برابر رفتارهای نادرستی که باهاش میشه سکوت کنه و ناراحتیش رو ابراز نکنه، به خودش میگه بزرگوار، مهربون.

حالا این آدم بزرگوار مهربون که در برابر رفتارها و حرفهای ناخوشایند و بی انصافی های بقیه، دم نمی‌زنه و زبون باز نمیکنه عمدتاً چی تجربه میکنه؟

بیشتر باهاش بدرفتاری میشه. بیشتر بهش بی احترامی میشه. ارزشش رو از دست میده. جدی گرفته نمیشه! بی معرفتی میبینه اونم راه به راه!

حتماً میگی ای بابا! چرا؟ بزرگوار بودن که باید بقیه رو جذب خودش کنه!

نه!

واقعیت اینه که این آدم نه بزرگواره نه مهربونه. این آدم ترسوئه!

ترسش چیه؟

اینکه مبادا با حرف زدن و ابراز ناراحتی کردن باعث ناراحتی یا خشم طرف مقابل بشه! مبادا با اعتراض به رفتاری که باهاش کردن، دعوا به پا بشه!!!

به خاطر همینم ناخودآگاهش بهش دستور میده که اصلاً ولش کن. نخواستیم! نادیده بگیر. تو بزرگواری کن!

قسمت دردناک ماجرا اینه که کسی که از ترس خشم بقیه، ماسک بزرگواری به صورتش میزنه، ناخودآگاه تصویر ضعیفی رو به طرف مقابلش منتقل میکنه و این ذهنیت در طرف مقابل شکل میگیره که «با این آدم میشه هرطوری که دلت میخواد رفتار کنی! این جرأت حرف زدن نداره!»

بزرگواری که از شدت مهربونی و بزرگواریش، بی ارزش میشه!

میبینی روی ماجرا و توی ماجرا چقدر باهم فرق دارن!!!

همه ماسکهایی که میزنیم، در حقیقت به خاطر دستور ذهنمون برای رهایی از ترس تیپ شخصیتیمونه!

خب حالا به خودت جواب بده! الحق و الانصاف، چندبار توی زندگیت اینارو تجربه کردی؟

یا چندتا آدم اطرافت دیدی که گرفتار همچین ماسک آسیب زایی هستن؟

و البته در نظر داشته باش که نقطه ضعف داشتن فاجعه و مایه شرمساری و خجالت نیست!

همه آدما مجموعه ای از ویژگی های مثبت و منفی هستن و متولد شدن تا در خلال تجربیات و تعاملات مختلف خودشونو بشناسن و برای بهتر شدن تلاش کنن. زندگی یعنی همین!

میدونی چی فاجعه ست؟

اینکه هیچوقت به این فکر نیفتیم که نقطه ضعفهای شخصیتمون رو کشف کنیم و ازشون خلاص بشیم.

اینکه مدام درگیر ایرادهای آدمای دیگه و نکوهش کردن اشتباهات بقیه باشیم.

اینکه قاضی و مرشد و ارشاد کننده همه باشیم غیر از خودمون!


تیپ شناسی دنیای خیلی وسیع و قشنگیه!

وقتی خودتو خوب بشناسی، قدرت پیدا میکنی! نه ازون قدرتای پوشالی و نمایشیا! قدرت واقعی!

تسلط به بخشهای تاریک وجودت، بهت قدرت حقیقی میده چون میتونی بفهمی کجاها ایراد داری وکجاها آسیب پذیری! و چرا داری اتفاقات تکراری رو با آدمای مختلف تجربه میکنی!

و با تمرکز برای تغییر، ورق زندگیتو برمیگردونی!

وقتی خودتو خوب بشناسی، میتونی بفهمی چی کم داری تا بتونی تأثیرگذاری داشته باشی و روابط بهتری رو تجربه کنی!

من توی صفحه اینستاگرامم، خیلی ازین مطالب پست و استوری میکنم. میتونی دنبالم کنی و بحثهای عمیقتر و جذابتری درباره خودِ خودت یاد بگیری!

آدرس من:

https://www.instagram.com/vdakarami/