قبلا یه جایی بود به نام سرزمین عجایب که توش از خودم محافظت میکردم... حالا تا حدی وضعم خوب هست که بتونم پا به دنیای واقعیتها بزارم و حرف بزنم!
من به هیچ وجه پشیمان نیستم
از آخرین باری که اینطور دست به قلم شدهام، ماههای زیادی میگذرد. در این ماهها، درگیر دانشگاه و خوابگاه و کرمانشاه و خودآگاه و ناخودآگاه خودم بودم!
هفتهای یک بار به اورژانس اجتماعی زنگ میزدم و میگفتم "میخواهم خودم را بکشم!" آن اوایل، اوپراتور با آرامش و متانت کامل رفتار میکرد و سعی میکرد آرامم کند... و البته که آرامم میکرد! ولی نمیدانم چرا بعد از مدتی دیگر آن متانت قبل را نداشت... فکر کنم شب دهم بود که تلفن را که برداشت قسمم داد کمتر زنگ بزنم!!! کمی خندیدیم و حرف زدیم و قطع کردم. دیگر مرا جدی نمیگرفت! باید سراغ سوژهای دیگر برای چسناله میرفتم!
با اینکه همیشه در همه چیز تردید دارم، ولی هیچگاه از انتخابهایم پشیمان نیستم! به قول استاد، زنده باد اشتباه خوب من!
کم کم مسیر زندگیام را پیدا کردهام و دارم به سمتش قدم برمیدارم. خوشحالم حال بدیها و دپرس بودن ها و حتی حملههای عصبی رو تحمل کردم... چون واقعا ارزش داشت! به کمک یکی از دوستانی که الان دیگر مرا دوست محسوب نمیکند _البته که بخاطر کمکهایی که به من کرد از او سپاسگذارم و او را فردی تاثیرگذار در زندگیام میدانم_ توانستم با طرحوارهها و زخمهای دوران کودکیام که در زندگی الانم اختلال ایجاد کرده بود، مبارزه کنم و پیروز، از میدان به در آیم. از رفاقت با او پشیمان نیستم!
نتیجهی انتخاب رشته که آمد، روانشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه قبول شده بودم! اولش ناراحت بودم که چرا دانشگاه بهتری قبول نشدم و کاش کمی بیشتر میخواندم! ولی الان که نگاه میکنم، من در کرمانشاه خوشبختم! دوستانی دارم که درکم میکنند و بخاطرم حاضرند دعوا کنند(!) ، استادهای باسوادی دارم که هرکدام، دغدغهی روانشناس تربیت کردن دارند و کلا، از سرنوشتم راضیام و دیگر، از رازی ناراضی نیستم!
خطاهای فاحشی در زندگیام داشتم؛ کارهایی را کردهام که نباید میکردم، پا به مکانهایی گذاشتم که نباید میگذاشتم، با کسانی حرف زدم که نباید حرف میزدم. و عواقب کارهایم را هم دیدهام! ولی به این معنا نیست که از کارهایم پشیمانم؛ بلکه از آنها درس گرفتهام تا دیگر آن اشتباهات را انجام ندهم ولی باز استاد میفرماید زنده باد اشتباه خوب من!
پ.ن: من واقعا برگشتم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
با اینا "تابستونو" سر می کنم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
درس هایی که از ارتباط با آدم ها گرفتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فقط... فقط...