تجزیه و تحلیل SWOT؛ راهنمای جامع برای تدوین استراتژی‌های قدرتمند

وقتی پسر بچه‌ای بودم، آرزو داشتم فوتبالیست شوم. این اولین (Big Hairy Audacious Goal)BHAG من بود. به محض اینکه اولین دوره استعدادیابی تحت مدیریت مجید جلالی در قم شروع به کار کرد، شرکت کردم و به عنوان بازیکن تیم نوجوانان به آکادمی پیوستم. حدود ۳۵۰۰ نفر وارد آکادمی شده بودیم . در این دوران، موارد زیادی از مربیانم یاد گرفتم. از پست شماره ۹ شروع کردم و در تمامی پست‌های موجود در نیمه زمین حریف بازی کردم. دست آخر اما پست دفاع راست جایی بود که به صورت تخصصی و ثابت بازی کردم. جذاب‌ترین نکته در این پست برای من این بود که با بازی تهاجمی می‌توانم کل تیم را به بازی رو به جلو سوق بدهم. پس از حدود یک سال تمرین‌، بدنسازی، آزمون تاکتیکی‌ و ارزیابی‌های جسمانی، خودم را در لیست ۵۰ نفره‌ای دیدم که برای مراحل نهایی فرستاده بودند.

در دوره آموزشی و تمرین‌های نهایی، از همه بازیکنان از نظر فیزیکی آماده‌تر بودم و درخواست‌ها و شرح وظایف مربیان را به آسانی انجام می‌دادم. با تیم به خوبی هماهنگ شده بودم و در بهترین شرایط ممکن قرار داشتم و می‌دانستم که چه کاری باید انجام دهم. شروع به فکر کردن کردم که شاید بتوانم موفق شوم.فوتبالیست بزرگی شوم.

آن سال فقط ۲۵ نفر برای تیم تیم شرکت کننده در لیگ نوجوانان کشور انتخاب شدند. متاسفانه من یکی از آنها نبودم. مربیان به من گفتند که فوتبالت بیش از حد هجومی‌ست. به اندازه کافی در دفاع مشارکت نداری و این برای پستی که بازی می‌کنی مناسب نیست. این برایم دردناک بود و نمی‌خواستم باور کنم. متاسفانه این واقعیت بود. در مدرسه ورزشکار خوبی بودم و در تیم‌های برتر هندبال و فوتبال بازی می‌کردم. فکر می‌کردم قدرت هجومی یکی از نقاط قوتم است، اما در پست دفاع راست، نداشتن توان دفاعی یک نقطه ضعف بود. زمینه بسیار مهم است. باید بدانید به کجا می‌روید تا بتوانید نقاط قوت و ضعف خود را به درستی ارزیابی کنید.

مهم نبود که هدفم چقدر بزرگ بود یا چقدر آن را می‌خواستم یا چقدر سخت کار می‌کردم. من علاقه‌ای به دفاع کردن نداشتم. می‌توانستم مهاجم یا هافبک تهاجمی شوم، اما فهمیدم که این فرصت، رؤیای من نیست و من به آن علاقه‌ای ندارم.

حالا نوبت شماست که نسخه خود را از آزمون فوتبالیست شدن من تجربه کنید.


به عنوان بخشی از فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک، باید تعیین کنید که آیا اهداف و برنامه‌هایتان در دنیای واقعی منطقی هستند یا خیر؟ با توجه به ارزیابی صادقانه از قابلیت‌هایتان و محیط فعلی. ما از ابزاری استفاده خواهیم کرد که احتمالاً آن را شنیده‌اید و شاید حتی استفاده کرده‌اید. این ابزار به نام SWOT شناخته می‌شود.

تحلیل SWOT توسط آلبرت هامفری در مؤسسه تحقیقات استنفورد (اکنون (SRI International در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ابداع شد. شرکت‌ها هنوز هم از تعاریف اساسی او استفاده می‌کنند:

  • نقاط قوت: ویژگی‌هایی که به کسب و کار مزیت می‌دهند.
  • نقاط ضعف: ویژگی‌هایی که شرکت را در موضع ضعف قرار می‌دهند.
  • فرصت‌ها: شانس‌های خارجی برای بهبود عملکرد.
  • تهدیدها:عناصر خارجی در محیط که می‌توانند عملکرد را کاهش دهند.

مقاله ویکی‌پدیا در مورد SWOT روش معمول شرکت‌ها و مشاوران را اینطور توصیف می‌کند:

"تعیین هدف باید پس از انجام تحلیلSWOT انجام شود. این کار امکان تعیین اهداف یا مقاصد قابل دستیابی را برای سازمان فراهم می‌کند."

در زمان حضورم در دنیای شرکت‌ها، با بسیاری از مشاوران و برنامه‌ریزان استراتژیک آشنا شدم. بیشتر آنها سعی می‌کردند کل فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک را با SWOT شروع کنند. در آن زمان فکر می‌کردم این کار طبیعی است، اما بعدها فهمیدم که این یک اشتباه بزرگ است!

چگونه می‌توانیدSWOT خود را ارزیابی کنید اگر BHAGو حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله خود را انتخاب نکرده‌اید و نمی‌دانید به کجا می‌روید؟ شما فقط می‌توانید ارزیابی کنید که در چه چیزی قوی یا ضعیف هستید با توجه به جایی که می‌خواهید به آن برسید.

پیش از شروع، بیایید به یادآوری مفهوم دیدگاه دوگانه فیلیپ کاتلر بپردازیم:

"شرکت‌ها باید با یک چشم به کوتاه مدت و با یک چشم به بلند مدت نگاه کنند.
کوتاه مدت مربوط به پروژه‌هایی است که به بهبود کسب و کار اصلی فعلی و برآوردن نیازهای مشتریان هدف امروزی مربوط می‌شود.
بلند مدت مربوط به بهبود عملکرد نیست. بلکه مربوط به فراموش کردن گذشته و بازشکل‌دهی کسب و کار برای رقابت مؤثرتر در آینده است."

تحلیل SWOT شما باید با توجه به استراتژی بلند مدت شما انجام شود و همچنین باید با واقعیت فعلی هماهنگ باشد. این همان چیزی است که ما از دیدگاه دوگانه منظور داریم. باید یک چشم به آینده و یک چشم به حال داشته باشید و مطمئن شوید که تحلیل SWOT شما هر دو بازه زمانی را پوشش می‌دهد.

یکی از راه‌های مواجهه با واقعیت این است که آنچه را که در مورد آن صحبت می‌کنید، واضح و روشن بیان کنید. من دیده‌ام که بسیاری از شرکت‌ها با استفاده از عبارات کلی و عمومی خود را گمراه می‌کنند.

آنها می‌گویند (و در مواد تبلیغاتی خود می‌گذارند) که "مردم ما" یا "برند ما" یا "فرهنگ ما" نقاط قوت اصلی آنها هستند. استفاده از این نوع زبان مبهم و کلی کمکی نمی‌کند. به نظر می‌رسد هر شرکتی می‌خواهد این چیزها را بگوید وقتی با آنها کار می‌کنیم، و اغلب فکر می‌کنیم آیا فقط برای این است که احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. اما آیا واقعاً درست است؟ می‌توانید آن را ثابت کنید؟ باید داخل عبارات این چنینی جستجو کنید تا آنچه واقعاً منظور دارید را واضح و روشن بیان کنید. باید از زبان مشخص و ملموس استفاده کنید.

  • چه چیزی در مورد مردم شما وجود دارد که آنها را به یک نقطه قوت تبدیل می‌کند؟ به طور مشخص، آنها چه می‌کنند و نتایج آن چیست؟
  • چه چیزی، به طور مشخص، برند شما را به یک نقطه قوت تبدیل می‌کند؟ از کجا می‌دانید؟
  • فرهنگ یک اصطلاح بسیار مبهم است. ارزش‌ها و رفتارهایی که فرهنگ شما را تعریف و نشان می‌دهند چیستند؟ راه‌های مشخص و ملموسی که فرهنگ شما را به یک نقطه قوت تبدیل می‌کند، چیستند؟
  • واقع‌گرا باشید. آیا یک سرمایه‌گذار بیرونی که قصد سرمایه‌گذاری در شرکت شما را دارد، با شما موافق است که این‌ها نقاط قوتی هستند که در آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

این‌ها فقط به عنوان نمونه‌ هستند. بهتر است هر یک از عوامل SWOT خود را در جملات کوتاه و مختصر، با سه تا پنج کلمه توصیفی بیان کنید.

در اینجا زمینه مهم است. نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای خود را بر اساس BHAG و حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله خود شناسایی کنید.

این کار ابدا آسان نیست، بنابراین انتظار نداشته باشید که آسان باشد. وقتی با مجموعه‌ها به صورت حضوری کار می‌کنم، این جایی است که باید به شدت آنها را تحت فشار قرار دهم. هر طوفان فکری‌ای که انجام می‌دهم را دقیقا می‌شنوم و سعی می‌کنم به صورت عمیق و متمرکز به مسائل بپردازم تا به اصل و ذات مسائل برسیم. آنها در ابتدا با این رویه مقابله می‌کنند، اما در نهایت از نتیجه راضی هستند.

به آنها کمک می‌کنم تا به طور متفاوتی فکر کنند و با پرسیدن سوالاتی مانند این، دید استراتژیک گسترده‌تری داشته باشند:

  • اگر من یک سرمایه‌گذار مخاطره‌پذیر بودم که قصد سرمایه‌گذاری در شرکت شما را داشت، به طور منطقی و بدون احساسات، چه نقاط قوتی را می‌یافتم که می‌توانم از آن‌ها استفاده کنم؟
  • چه نقاط ضعفی را پیدا می‌کردم که نیاز به اصلاح دارند؟
  • چه فرصت‌های آینده‌ای را می‌خواستم با سرمایه من دنبال کنید؟
  • چه تهدیدهایی می‌توانند مانع از بازگشت سرمایه‌گذاری من شوند؟

زمان لازم را برای فهرست کردن نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای خود را در اولویت قرار دهید. بیشتر مشتریان با فهرستی از هر یک شروع می‌کنند. سپس این فهرست را به پنج مورد اصلی کاهش می‌دهند و آن پنج مورد را به ترتیب اولویت رتبه‌بندی می‌کنند.

به یاد داشته باشید که تحلیلSWOT شما پایه اقدامات شما در فصل بعدی خواهد بود. این بدان معناست که باید مطمئن شوید که همه چیزهای مهم در فهرست‌هایتان قرار دارند. زمان لازم را برای انجام درست این کار را در نظر بگیرید.

تحلیل SWOT

تحلیل SWOT شما باید واقعیت فعلی شما را به وضوح تعریف کند، به طوری که یک فرد جدید در شرکت شما، حسابدار شما، یک سرمایه‌گذار یا یک مشاور بیرونی مانند من بتواند به اظهارات شما نگاه کند و بگوید: "بله، من متوجه می‌شوم." برای رسیدن به این هدف، بیایید هر بعد را به صورت جداگانه بررسی کنیم.

نقاط قوت

نقاط قوت شما دارایی‌ها یا قابلیت‌های موجود در کسب و کار فعلی شما هستند که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. نقطه قوت شماره یک شما به عنوان یک شرکت چیست؟ اگر می‌توانستید یک چیز را شناسایی کنید که می‌گویید شما را قوی می‌کند، آن چه بود؟ چه چیزی شما را در صنعت خود به طور منحصر به فرد متفاوت می‌کند؟ به یاد داشته باشید که نقاط قوت خود را در زمینه حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله خود ارزیابی کنید و آنها را در جملات کوتاه، مختصر و سه تا پنج کلمه‌ای بیان کنید.

نقطه قوت شماره یک شما چیست؟ اگر دو چیز وجود داشت که شما را قوی می‌کرد، آن چیز شماره دو چه بود؟ اگر سه چیز وجود داشت، آن چیز شماره سه چه بود؟ من شما را به پنج مورد محدود می‌کنم. می‌خواهم فهرستی از پنج نقطه قوت اصلی خود را تهیه کنید.

نقاط ضعف

ضعف‌ها مورد بعدی هستند؛ بزرگترین ضعف‌های موجود در کسب و کار فعلی شما چیست که فکر می‌کنید می‌توان در یک بازه زمانی ۱۲ ماهه اصلاح یا بهبود داد؟ به یاد داشته باشید که نقاط ضعف خود را در زمینه حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله خود ارزیابی کنید و آنها را در جملات کوتاه، مختصر و سه تا پنج کلمه‌ای بیان کنید.

باز هم، اگر می‌توانستید فقط یک چیز را در کسب و کار خود اصلاح کنید، آن مهم‌ترین چیز چه بود؟ اگر می‌توانستید دو چیز را اصلاح کنید، آن چیز دوم چه بود؟

به یاد داشته باشید که باید همه چیزهای مهم را فهرست کنید، حتی اگر چیزی باشد که نمی‌خواهید اعتراف کنید یا شما را ناراحت می‌کند. این جایی است که بسیاری از شرکت‌ها شکست می‌خورند.

یک فیل در اتاق وجود دارد و آن‌ها به آن نمی‌پردازند. این فیل تقریباً همیشه یک ضعف یا تهدید است. اغلب با یک ضعف در مدل کسب و کار آن‌ها در مورد فروش، درآمدهای آینده، جریان نقدی یا سودآوری مرتبط است. یا یک تهدید وجود دارد که مردم ممکن است از آن آگاه باشند، اما هیچ کاری در مورد آن نمی‌کنند جز اینکه "امیدوارند برای ما اتفاق نیفتد." آیا چیزی مانند این دارید؟ با خود صادقانه برخورد کنید. هر چیزی که برای اجرای حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله شما نیاز به اصلاح، بهبود یا رسیدگی دارد باید در اینجا بیان شود.

فرصت‌ها

چه فرصت‌هایی را می‌توانید در ۱۲ ماه آینده دنبال کنید؟ آنها باید با جهت‌گیری استراتژیک آینده شما، حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله شما همسو باشند. چه فرصت‌هایی می‌توانید دنبال کنید که شما را در این جهت حرکت دهد؟ اکنون چه کاری می‌توانید انجام دهید که شرکت شما را برای موفقیت آینده آماده کند؟ باز هم از جملات کوتاه، مختصر و سه تا پنج کلمه‌ای استفاده کنید و آنها را به ترتیب اولویت رتبه‌بندی کنید. به یاد داشته باشید که فرصت‌ها خارج از شرکت شما هستند. چه اقداماتی می‌توانید انجام دهید تا آنها را تصاحب کنید، بهره‌برداری کنید؟ پنج مورد برتر خود را به ترتیب اولویت رتبه‌بندی کنید.

تهدیدها

چه تهدیدهای خارجی را باید کاهش دهید یا به دقت نظارت کنید تا مطمئن شوید برنامه‌های شما را مختل نخواهند کرد؟ اگر تحلیل صنعتی دقیقی انجام داده‌اید، باید تعدادی تهدید مختلف را شناسایی کرده باشید که می‌تواند بر صنعت یا شرکت شما تأثیر بگذارد. آنها چه هستند؟ آن چیزهایی که به ترتیب اولویت باید به آنها توجه کنید چیستند؟ کدام‌ها را باید کاهش دهید، اقداماتی برای کاهش یا حذف آنها انجام دهید؟ پنج تهدید برتر را به ترتیب اولویت فهرست کنید و از جملات کوتاه، مختصر و سه تا پنج کلمه‌ای استفاده کنید.

شما باید چهار فهرست داشته باشید، یکی برای هر حرف تحلیلSWOT.

بیایید نگاهی به آینده بیندازیم. قدم بعدی شما این خواهد بود که تحلیل SWOT خود را به عنوان چارچوبی برای تصمیم‌گیری در مورد کارهای مهمی که باید در سه ماه آینده انجام دهید استفاده کنید تا شرکت خود را در جهت حرکت‌های استراتژیک ۳ تا ۵ ساله وBHAG خود پیش ببرید.

فرض کنید یکی از آن فیل‌هایی که صحبت کردیم، جریان نقدی بود و شما تصمیم گرفتید که این نقطه ضعف شماره یک شماست. برای رسیدگی به آن، ممکن است تصمیم بگیرید که اقداماتی برای کاهش کل مطالبات معوق و روزهای فروش معوق خود در سه ماه آینده اجرا کنید.

اگر موفق شوید، این واقعیت شما را تغییر می‌دهد، درست است؟ در حالی که شما در حال کار بر روی تقویت نقاط قوت و بی‌اهمیت کردن نقاط ضعف خود هستید، رقبای شما نیز مشغول خواهند بود. یک تهدید جدید ممکن است در صنعت شما ظاهر شود. فرصت‌های جدید نیز ممکن است پدیدار شوند. به همین دلیل تحلیلSWOT شما هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد.

به عنوان بخشی از روند اجرای استراتژی، باید هر ۹۰ روز تحلیلSWOT خود را بررسی کنید. این‌ها "بررسی‌های واقعیت جاری" هستند. این تحلیل بازنگری‌شده، مبنای اقدام در سه ماه بعدی خواهد شد. این‌گونه شما چابک و مؤثر می‌مانید و نتایج بهتری به دست می‌آورید.

اکنون زمان استفاده از تحلیلSWOT تکمیل‌شده برای تصمیم‌گیری در مورد اقدامات شما در سه ماه آینده است. زمان آن رسیده است که به سوال "حالا چه باید بکنیم؟" پاسخ دهید. وقت آن است که اولویت‌های استراتژیک (پروژه‌ها) مناسب برای کسب و کار خود را انتخاب کنید.

نیاز به کمک دارید؟ برای بحث در مورد نیازهای برنامه‌ریزی استراتژیک خود با من تماس بگیرید.