من حدیثه سادات حسینی هستم، عاشق قهوه و بهترین دوستم کتاب! به زبان فارسی و انگلیسی مینویسم. کانال تلگرامم: https://t.me/HadisehWrites
بیمار روانپزشکی کل کلینیک را می سوزاند و 26 بیمار و کارکنان دیگر ژاپنی را می کشد
کارکنان بیمارستان با عجله در تلاش بودند تا ۲۶ جسدی را که به اورژانس منتقل میشدند، نجات دهند. یک کلینیک روانپزشکی به طرز مشکوکی آتش گرفته بود. متخصصان سلامت روان، پزشکان و بیماران به سرعت به بیمارستان منتقل میشدند.
پزشکان بر نجات جان آنها تمرکز کردند. آنها مردی را که همراه دیگران با ویلچر حمل شده بود ماساژ قلبی دادند، علائم حیاتیاش را بررسی کردند و به دلایل ایمنی جیبهایش را خالی. چیزی عجیب در جیبش بود.
دو قوطی گاز اشکآور، یک چاقو و یک فندک ذوب شده.
آنها خیلی زود متوجه شدند که در تلاش برای نجات جان قاتل هستند. مردی که آتش را روشن کرد و ۲۶ نفر را کشت. اما چه کسی یک کلینیک سلامت روان را هدف قرار میدهد و کسانی را که از قبل بسیار آسیبپذیر بودند، میکشد؟

آتش سوزی بیشتر از نیم ساعت طول کشید، بیش از هفتاد ماشین آتش نشانی و آمبولانس در محل حادثه حضور دارند و جمعیت دور ساختمان را گرفته است.
یکی از مغازه داران نزدیک ساختمان به گزارشگر اظهار کرد: «آتش خیلی ترسناک است. همه چیز را از شما میگیرد. یک دزد چند چیز را میتواند بدزدد، اما آتش همه چیزت را.»
خانمی در میان جمعیت فریاد میزند: «پسر من روانپزشک اینجا بود، او در اینجا کار میکرد. آیا او زنده است؟» پلیسها سرشان را پایین میاندازند و مادرِ روانپزشک، نیشی زاوا، میان دستان خواهر، پدر و همسرش به آغوش کشیده میشود. آنها با چهرهی آرام نیشی خداحافظی میکنند. پدرش به چشمان بستهی او نگاه میکند: «تو تلاشت را کردی پسرم.»

اما چرا این اتفاق افتاد؟ تنها کسی که میتوانست به این سوال پاسخ دهد، کسی بود که آتش نشان ها به بیمارستان منتقل کرده بودند و منتظر به هوش آمدنش. آقای موریو تانی موتو. یکی از بیماران دکتر نیشی زاوا. او بیش از صدبار به آن کلینیک سر زده، از سر و ته همه چیز آگاه و قبل از حادثه، بشکه های بزرگ نفت خریده بود. همسایه ها درباره ی موریو میگویند: «موریو و خانواده اش ده سال پیش اینجا زندگی میکردند تا اینکه پارسال موریو بدون خانواده به اینجا برگشت.» موریو در سال 2003 با خانمی ازدواج کرد و صاحب دو بچه شد، اما در طول 5 سال، از خانمش جدا شد، از کارش انصراف داد و به خانهی قدیمیاش برگشت. در طول این سال ها تلاش کرد تا خانوادهاش را دوباره بسازد و با زنش دوباره زندگی مشترک را شروع کنند؛ اما زن سابقش بیشتر و بیشتر از او فاصله میگرفت و موریو بیشتر درون چاه افسردگی فرو میرفت.
روزی، یکی از پسران موریو او را به خانهی آنها دعوت میکند و موریو با لبخندی غیرطبیعی و چند چاقوی آشپزخانه در جیب وارد خانه میشود. او میخواست جان خودش را همراه با جان خانوادهاش بگیرد تا اینطور بتواند خود را درون خانواده جا کند.

موریو و پسر بزرگش تا 6 صبح بیدار میمانند تا اینکه بالاخره موریو چاقوی 15 سانتی متری را بارها درون سر پسرش فرو میکند اما پسرش موفق به دفاع از خود میشود و هردو به بیمارستان فرستاده میشوند. موریو بعد از حادثه به 5 سال زندان محکوم میشود.
بعد از 5 سال، موریو هیچ مخاطبی در گوشیاش نداشت. در خانهی او دفتری مملو از گزارش رفت و آمد کلینیک روانپزشکی دیده میشد:
پنج شنبه، 9 سپتامبر ساعت 9:13 دقیقهی شب:
دکتر نیشی زاوا از طبقهی اول خارج شد.
هر جمعه، در کلینیک، جلسههای دورهمی برگزار خواهد شد. حدود 20 نفر. بهترین زمان برای آتش سوزی.
او چند روز قبل از آتش سوزی، دور محفظهی کپسول آتش نشانی داخل کلینیک را چسب زد تا باز نشود و دور خروجی اضطراری ساختمان را بست. تنها در خروجی و ورودی کلینیک، رو به روی صندلی های انتظار بود و همانجا
نفت های مایعی که درون بسته های کاغذی مخفی کرده بود روی زمین ریخت و فندک را روشن کرد تا تمام افراد درون کلینیک در فضایی بسته حبس شوند و راهی به سمت راه پله یا آسانسور نداشته باشند. هیچ پنجرهای درون کلینیک وجود نداشت به غیر از نزدیک جایی که موریو ایستاده بود. دومین بستهی نفت را درون آتش انداخت و کاملا راه های خروجی را با آتش بست. یکی از بیماران کلینیک، سعی دارد از آتش رد شود که موریو خودش را جلوی او میاندازد و او را به سمت آتش هل میدهد.

بعد از نیم ساعت، 27 نفر جان خود را از دست میدهند.
پلیس قبل از به هوش آمدن موریو، هویت او را به شهروندان ژاپن اعلام میکند.
تا اینکه در 30 دسامبر 2021 موریو در بیمارستان، بخاطر استنشاق کربن مونوکسید، میمیرد.
اما دکتر نیشی زاوا عادت داشت تا دیروقت درون کلینیک بماند تا کسانی که کار تمام وقت داشتند هم، فرصت درمان داشته باشند. خیلی کم استراحت میکرد، صف بستن بیماران پشت در کلینیک او اتفاق غیرمنتظرهای نبود. همیشه لبخند بر چهره داشت و به بیمارانش اهمیت میداد؛ آنها برای از دست دادن دکتر نیشی زاوا بسیار متاسف شدند و با گل های فراوان نزدیک ساختمان روانپزشکی، یادش را زنده نگه داشتند.

مطلبی دیگر از این انتشارات
زنی به مدت 12 سال در کاناپه ذوب شد
مطلبی دیگر از این انتشارات
برادر سرآشپز بخاطر DNA خواهرش در پلوپزش دستگیر شد
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروندهی کلثوم اکبری، قاتل زنجیرهای سالمندان تهران